جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
تصمیم بزرگ
حج یعنی قصد و آهنگ کردن به چیزی و حج در قاموس شریعت یا در اصطلاح فقهی، هر قصد و آهنگی نیست. اهل لغت گفتهاند: «القصد الی الشیء معظم» یعنی آهنگ کاری عظیم کردن.
قصد سفری که بس عظیم و خطیر است و حج مصدور است: ولله علی الناس حج البیت! با این حساب حج به فتح «اسم» و به کسر (حِـج) مصدر است.
در اهمیت و ژرفایی آن گفته اند:
شخصی به رسول خدا (ص) گفت: از خانه خود به عزم حج بیت الله بیرون آمده بودم. چون به آنجا رسیدم وقت حج فوت شد. من مردی غنی و مالدارم. پس امر فرما که مال خود را در وجهی از وجوه صرف سازم که ثواب آن مثل ثواب حج باشد. حضرت به آن شخص رو کردند و فرمودند به کوه ابوقبیس نظر کن که اگر آن کوه تمام زر سرخ شود و آن را در راه خدای تعالی صرف نمایی ثواب آن به حج نرسد.
شیخ بهایی می گوید (جامع عباسی): ... و سنت است فراخ دستی در این سفر مبارک و سعی در خوبی توشه و بسیاری آن و در حدیث آمده که اسراف مذموم است مگر در راه حج و اضافه می کند:
... و سنت است (یعنی مستحب است) خوش خلقی با هر حال و با ملازمان و خشم فروخوردن از ایشان، از حضرت صادق(ع) منقول است که هر کس راه خانه خدا برود، اگر سه خصلت در او نباشد حج او هیچ است و آن خوش خلقی است و خشم فروخوردن و صلاح و تقوا شعار خود کردن!
۲۴ امر در حال احرام حرام است از آن جمله جدال و فریاد و چانه زدن و معرکه گرفتن. شیخ بهایی می گوید:
«بیست و یکم جدال است، یعنی لا والله و بلی والله گفتی مگر به جهت اثبات حق و نفی باطل!»
لا و الله و بلی والله، همان جدال و چانه زنی است. فقها می گویند چانه زنی در معاملات مکروه است و شگفتا که در حج از کارهای حرام شمرده می شود.
چرا این همه مهم؟
سفر حج تنها سفری است که در آن خدا میزبان است و حاجی مهمان! مهمان خدا و از همین جاست که زائر بیت می گوید: «اللهم لبیک لا شریک لک لبیک، لبیک ذا المعارج لبیک، لبیک داعیا الی دارالسلام لبیک غفار الذنوب و...»؟!
به نظرم ژرفایی این سفر تنها... فردیت و انانیت نیست، هرچند فنای فردیت خود امر عظیمی است. در این سفر اصالت نه از آن فرد و نه از آن جامعه و جمعیت است؛ اصالت از غیب و از خداوند است، هرچند فرد و جمع نیز جلوه ای از انوار خدای تعالی باشد که:
«ان الحمد و النعمت لک و الملک» همه اوست و چنین است که اسراف مذموم در این سفر خود نوعی ایثار است؛ سفری که از خود عبور کردن است و همه چیز را وانهادن! و خود را خوب شناختن یعنی: انانیت را کشتن و همه را در خدا دیدن!
سیر و سفری که باید در دریاهای معرفت و عرفان محمدی غرق شد و خود را و فرد را در مذبح غیب و خدا و جمع قربانی کرد و چنین است که گفته اند در وقت ذبح و قربانی کردن این آیه را باید خواند:
وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض! یعنی: خدایا، روی به تو آورده ام و نفس خویش را قربانی کرده ام و بر هر چه و هر که هست چار تکبیر زده ام.
و همین است آنچه عارفان طواف کعبه دلش نامیده و گفته اند:
دل به دست آور که حج اکبر است
وز هزاران کعبه یک دل بهتر است
طواف کعبه دل منافی طواف بیت الله نیست که شاید یکی از مقارنات و مقدمات آن است حلالیت طلبیدن از دوستان و دشمنان و عبور از خود و پای در رکاب حج بیت الله نهادن گونه ای از طواف کعبه دل است که باید مقدمه ای بر طواف بیت باشد وگرنه همان سان که امام(ع) فرمود: اگر سه خصلت در او نباشد حج او هیچ است و شاید چنین است که حسین بن علی(ع) حج را ناتمام می گذارد و به کربلا برمی گردد و با چه شتابی! یعنی اگر در حج تقوا شعار نباشد و زیر سیطره ظلم و ستم و خشم و ترس و رعب ستمگران انجام گیرد هیچ است!
و نمی دانم چه کسی گفته است:
«به موقف عرفات ایستاده خلق دعا خوان
من از دعا لب خود بسته، رو به سوی تو کردم!»
و حاجیان:
باید که در این سفر خطیر نه تنها واجبات و بایدها که مستحباتی را نیز بنگرند و از آن جمله:
مطالعه بخشی از تاریخ اسلام و تلاش ها و کوشش ها و نبردها و گذشت های پیامبر و مردان نام آور و صحابی خاص و خالص او و زندگی مردانی چون ابوذر غفاری، شهید بزرگ ربذه که بدون اطلاع از آن ایثارها و حماسه ها و جنگ ها و تلاش ها، زیارت قبر پیامبر و «السلام علیک ایها النبی و...» گفتن تنها چسبیدن به لفظ است. زنده یاد آل احمد می گوید:
۱ ـ ... صبح وقتی می گفتم السلام علیک ایها النبی یکمرتبه تکان خوردم، ضریح پیش رویم بود و مردم طواف می کردند و برای بوسیدن از سر و کول هم بالا می رفتند و شرطه ها مدام جوش می زدند که از فعل حرام(!) جلو بگیرند... که یکمرتبه گریه ام گرفت و از مسجد گریختم!
(خسی در میقات، ص ۳۳)
۲ ـ یادداشت برخی دیده ها، شنیده ها و خاطره ها که حیف است مکتوب نشود و از یادها و خاطره ها محو و فراموش شود.
۳ ـ پرسیدن. پرسشگری خود بخشی از علم و آگاهی است. ذره ذره خاک و کوی مدینه جا پا و جایگاه سعی ها و تلاش هاست. باید پرسید و یافت و به خاطر سپرد.
۴ ـ از خود گذشتن، اخلاق خوش و قربانی کردن هوس های فردی.
۵ ـ یادگیری و تلاش برای آموزش زبان و ایجاد ارتباط با مسلمانان اکناف عالم بسیار مهم و ثمربخش است.
۶ ـ گذشتن از فردیت و حل شدن در جمع و وحدت و اتحاد با جهان اسلام و آگاهی از آنچه در جهان اسلام می گذرد که جهل از هر قبیل و در هر ناحیه ها باشد فسادآور و مخرب است.
دکتر سید محمد اصغری
عضو هیات علمی دانشگاه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
آمریکا عراق جنگ حماس نیکا شاکرمی مجلس شورای اسلامی روز معلم دولت رهبر انقلاب معلمان مجلس بابک زنجانی
ایران هواشناسی بارش باران هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس سیل معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
سهام عدالت قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو کارگران
سریال پایتخت مهران مدیری تلویزیون عفاف و حجاب تئاتر مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل جنگ غزه فلسطین روسیه ترکیه نوار غزه اوکراین چین انگلیس ایالات متحده آمریکا بنیامین نتانیاهو
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر گوگل اپل عیسی زارع پور تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت کاهش وزن