شنبه, ۲۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 15 March, 2025
یک حبه قند, فاصله عروسی تا عزا

اول و مهمتر از همه اینکه این یک فیلم کاملا ایرانی است. البته نه ایرانی بودنی که خیلی از دوستان منتقد، آن را ملاک قرار میدهند و یه حبه قند را رد میکنند. مسلما این فیلم نمایه زندگی امروز ایرانی نیست اما حس و فرهنگ ایرانی در تک تک نماها، جنس روابط و نوع خوشیها، متبلور است. هرچند خیلی از ما دیگر فرصتی نداریم تا این طور دور هم جمع شویم، همکاری کنیم و بگو بخند داشته باشیم. از طرف دیگر فامیلها هم با این فرهنگ ۲ تا بچه کافیه دیگر اینقدر گسترده نیستند. اما خیلی از ما هنوز این روزها را به یاد داریم. از طرف دیگر ۲ سنت دیرینه عروسی و عزا که جلوههای اصلی فرهنگ ایرانی و اسلامی ما هستند، در این فیلم به طور توأمان و با ریزه کاریهای دقیق به تصویر کشیده شده است. البته در هر دو مورد بیشتر بر آمادهسازی مراسم تأکید شده است تا اصل مراسم.
دوم اینکه در میان فیلمهای ملودرام اجتماعی این روزها که همگی افتخار خود میدانند که فیلم را با نوعی تلخی به اتمام برسانند، رضا میرکریمی این جرأت را به خرج داده است که با وجود عزا شدن عروسی، فیلماش را با امید و عشق به پایان برساند و مخاطب را با یک حس خوب به خانه بفرستد.
انتخاب نام فیلم هم یکی از شاهکارهای سینمای ایران است. در اینجا «یهحبهقند» فاصله بین عروسی و عزا است. «یهحبهقند» که در نظر اول شیرینی را به یاد میآورد، باعث داغدار شدن خانواده عروس میشود. اما در نهایت همین «یهحبهقند» است که امید را در فیلم جاری میکند و این قافله را به سرمنزل مقصود میرساند. از اول فیلم ما شاهد معرفی اعضای این خانواده و جنس روابط آنها هستیم. همگی دارند به هم لبخند میزنند و برای یک مراسم شادی آماده میشوند. ولی با ناراحتی ها، اختلاف نظرها و آرزوهای برآورده نشده افراد هم روبروییم. انگار عروسی خاله «پسند» بهانهای شده است که همه برای مدتی این مشکلات را کنار بگذارند، ولی وقتی این ماجرا هم به سرانجام برسد، همه قرار است به سراغ همان زندگی قبلی بروند. ولی همین که موضوع عزا پیش میآید، همین آدمهایی که تا چند لحظه پیش فکر میکردند همدیگر را میشناسند، تازه شروع میکنند به توجه به یکدیگر. دامادهای خانواده از حضور آن همه دوست و آشنا در مراسم ختم خان دایی تعجب میکنند و ماندهاند که چهطور آن آدم منزوی، این همه دوست و رفیق داشته است و تازه لحظه مرگ اوست که میفهمند داستانهایش درباره شکار خرس و پلنگ واقعیت داشته است و خیالات یک پیرمرد زهوار دررفته گوش مفت گیر آورده، نیست.
روحانی داستان وقتی مرگ دایی را به چشم میبیند، حقیقت مرگ را درمییابد و از هولش مجبور میشود برای نماز میت، مجددا به مفاتیح مراجعه کند. شخصیت زندانی فیلم که همهاش سر به سر روحانی میگذاشت. این بار با جدیت به زندگی خود فکر میکند و میگوید: «اگه من مردم، سریع از سر قبرم برنگردین. چند ساعتی بمونین». شوهری که از اول فیلم شاهد بیاخلاقیهایش بودیم و با زنش مشکل داشت، مثل پروانه دور و بر همسرش میگردد و مواظب اوست. تازه میفهمیم روضه حضرت زینب هم بلد است بخواند و هم اوست که در راه پیدا کردن گنج به ریشه میرسد تازه آن وقت است که سرش را از زمین بلند و به آسمان نگاه میکند و شاخ و برگ سبز این ریشه مستور در خاک را میبیند.
هرچند تمام این بند و بساط و گردهمایی برای عروسی خاله «پسند» بوده اما در نهایت سر میز شام ختم وقتی او برمیخیزد تا نمک بیاورد، رضا کیانیان (داماد بزرگ خانواده) اعتراف میکند که: «ما اصلا توی این دو روز تو رو ندیدیم. هر کی نمک بخواد خودش میاره». و در نهایت هرچند دایی با این ازدواج مخالف بود و مخالفت خود را آشکارا نشان میداد، نتوانست مانع این ازدواج شود. ولی با مرگاش، باعث پیوند بین «قاسم» و «پسند» شد. هرچند چنین چیزی را در فیلم نمیبینیم ولی آن صدای آواز عاشقانه که در پرسه شبانه «پسند» در خانه خالی به گوش میرسد و آن صدای زنگ ناکوک داماد خارجنشین وسط مراسم عزا، نشانههایی است که این واقعیت را به روشنی پیش چشم بیننده قرار میدهد.
در نهایت انتخاب شهر یزد به عنوان لوکیشن فیلم هم از بهترین انتخابهای ممکن بوده است. یزد به عنوان شهری با بافت قدیمی که بیشترین عناصر ایرانی اسلامی را در دل خود دارد، بهترین بستر را برای روایت این داستان فراهم کرده است. علاوه بر بافت شهری، نباید فراموش کرد که شهر یزد یکی از قطبهای اصلی تولید فرش دستباف در ایران هم هست. چیزی که بیش از همه در این فیلم مهم است، نشان دادن نفس ایرانی بودن است که مهمترین جلوهاش را، در لهجههای متفاوت دامادهای خانواده میبینیم. در آخر برای اینکه کسی از این سوتیهای درپیتی از ما نگیرد اضافه میکنم که لوکیشن اصلی فیلم در یکی از خانهباغهای اطراف تهران بوده است نه خود شهر یزد.
نویسنده: سید مهدی حسینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست