تروریسم بهانه ای در دست مستکبرین

تروریسم شامل یک سری جنایات سازمان یافته است که با تهدید علیه صلح و امنیت ملل و ارعاب سعی در نیل به اهداف خاص خود که می تواند رسیدن به قدرت, حاکمیت, نشان دادن برتری گروهی بر گروه دیگر, تطمیع افراد و به خدمت گرفتن آنها باشد, دارد

تروریسم شامل یک سری جنایات سازمان یافته است که با تهدید علیه صلح و امنیت ملل و ارعاب سعی در نیل به اهداف خاص خود که می تواند رسیدن به قدرت، حاکمیت، نشان دادن برتری گروهی بر گروه دیگر، تطمیع افراد و به خدمت گرفتن آنها باشد، دارد. تروریسم از بارزترین معضل های جامعه حال حاضر می باشد. هر چند که در طول تاریخ نیز عملیات تروریستی بارها به وقوع پیوسته است اما آنچه که امروزه تروریسم را به عنوان پدیده ای خطرناک علیه حقوق ملل و امنیت ملی قلمداد می نماید؛ تهدیدی است که با حربه قرار دادن و ابزاری شدن واژه تروریست و نسبت دادن آن به گروهی خاص و یا سرزمینی مشخص باعث عدم ثبات بین المللی در حقوق ملت ها می شود.‏

متاسفانه امروزه قدرت های برتر جهان با تحریف مفهوم تروریسم و مترادف ساختن آن با پاره ای عملیات و یا برخی گروه ها و کشورها، تروریسم را ابزاری برای نیل به اهداف خبیثانه خود می نمایند. آنچه که مسلم است باید تروریسم مهار گردد اما مبارزه با اندیشه های تروریستی باید توسط جامعه ملل و در راستای قوانین مدون سازمان ملل انجام گیرد. نخستین گام در مهار عملیات تروریستی ارائه تعریفی جامع و صحیح از واژه تروریسم می باشد آن هم از سوی مرجعی مطمئن و بین المللی که بی طرف بودن و صداقت آن برای همگان به ثبوت رسیده باشد.

در واقع تقابل هایی که بین ملل مختلف در زمینه تروریست قلمداد ساختن گروه هایی معین ایجاد می گردد ناشی از عدم تعریفی روشن از این واژه در عرصه بین المللی است. در بعضی تعاریف تروریسم مساوی است با کشتن و در برخی دیگر مترادف است با اقدامات غیر قانونی برای نیل به اهداف نامشروع.‏

در قطعنامه سازمان کنفرانس اسلامی هر گونه عمل خشونت آمیز به منظور اجرای طرح هایی جنایی و با هدف ایجاد رعب، به خطر افکندن آزادی، امنیت، تهدید تمامیت ارضی، تهدید ثبات جهانی و تضعیف حقوق مشروع انسانی، تروریسم خوانده می شود. آمریکا نیز واژه تروریسم را مساوی با هر گونه عملیات خشونت آمیز با هر انگیزه ای می داند.

عمومیت دادن مفهوم تروریسم به هر گونه عملیات خشونت بار تعریفی کاملاً غیر عقلانی است و در تعارض کامل به عملکرد گذشته و حال آمریکاست. فرض کنید کشوری، سرزمینی دیگر را اشغال نموده است، مردم سرزمینی که در اشغال به سر می برند اگر با اشغالگران مبارزه کنند می توان گفت که آنها تروریست هستند، زیرا با عنایت به مفهوم تروریستی ارائه شده از سوی سیاستگذاران آمریکا دست به اعمال خشونت بار زده اند. حال باید پرسید کدام منطقی حکم می کند اگر خانه کسی اشغال شد و صاحب خانه دفاع کرد بگوییم چون خشونت از اعمال تروریستی است پس تو تروریست هستی؟

امروزه شاهد هستیم جوامعی که از برتری نسبی نسبت به ملل دیگر برخوردارند خود را مرجع و معیار سنجش حق از باطل قرار داده و با گزینش تبعیض آمیز عده ای را حافظین صلح و منافع بین الملل معرفی نموده و به گروهی عنوان تروریست را نسبت می دهند. از جمله این جوامع آمریکاست که با سوء استفاده از موقعیت برتر خود در جامعه جهانی خود را معیار سنجش همه امور و رهبر جهانی مبارزه با تروریسم می داند. در حالی که واقعیت های تاریخی جهان نشان می دهد که کشور آمریکا در اغلب موارد کانون پرورش تروریست های بین المللی بوده است.‏امروزه باید برای افکار عمومی جهان روشن شود اهداف ارزیابی گزینشی آمریکا در مورد مفهوم تروریست چیست؟ چه کسانی پینوشه دیکتاتور شیلی را بر مرکب قدرت نشاندند؟ و صدها سئوال دیگر که با روشن نمودن ابعاد مختلف آن می توان به آینده جهان امیدوار بود. آینده ای که امنیت جهانی گرفتار کثیف ترین بازی های سیاست نگردد.‏

لیلا نعمتی