چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
جنگ کره
درست از فردای پایان جنگ دوم جهانی، دنیای غرب با قدرت مهاجمی روبرو شد که نه تنها ضعیف تر از ارتش رایش نبود بلکه با بهره گیری از تجارب جنگ با آلمان و بلعیدن نیمی از اروپا و شمال ژاپن اکنون مبدل به قدرت زمینی اول جهان شده بود. ارتش سرخ. نامی که در دهه های ۵۰ ، ۶۰ ، ۷۰ و حتی ۸۰ پشت ژنرال های غربی را می لرزاند. استالین در ۱۹۵۰ دست بالا را در کلیه جبهه های جهان به جز اروپای غربی داشت. کمونیسم، مانند آتشی که به کاغذ روزنامه های خشکیده سرایت کند به سرعت در حال گسترش بود. در ۱۹۴۹ مائوتسه دونگ در چین با بیرون راندن نیروهای ملی گرا به فرماندهی چیانگ کای شک عملاً پرجمعیت ترین کشور جهان یعنی چین را به اردوی « سرخها » کشانده و وضعیت دول استعماری نظیر آمریکا، فرانسه و انگلیس را در شبه جزیره کره، هند و چین و کلاً شرق آسیا به شدت تضعیف کرده بود.
در این میان وضعیت شبه جزیره کره از همیشه حساس تر بود. شبه جزیره از ۱۹۴۵ به دو قسمت (شمالی تحت نفوذ روسها و جنوبی تحت نفوذ آمریکا) تقسیم شده بود اما نیروهای قسمت شمالی با تحریک روسها و چینی ها تصمیم گرفتند « مرز قراردادی» را از بین ببرند.
در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۵۰ نیروهای تحت فرمان حکومت کمونیستی کیم ایل سونگ در منطقه شمالی شبه جزیره کره تهاجم خود را برای تصرف منطقه جنوبی آغاز کردند. ایالات متحده آمریکا در همان روز از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامهای را به تصویب رساند که بر اساس آن، نیروهای سازمان ملل متحد با ارتش کره شمالی وارد جنگ شدند. از آنجا که بخش عمده نیروهای سازمان ملل را سربازان آمریکایی تشکیل میدادند، جنگ کره به جنگ آمریکا علیه کمونیستها در شرق آسیا تبدیل شد.
تا نوامبر سال ۱۹۵۰ نظامیان آمریکایی کمونیستها را تا مرز چین عقب راندند. اما با ورود ارتش چین به جنگ، عقب نشینی آمریکاییها تا مدار ۳۸ درجه عرض جغرافیایی ادامه یافت. ۳ سال جنگ بی حاصل میان آمریکا و کمونیستها سرانجام به تقسیم شبه جزیره کره در مدار ۳۸ درجه و تشکیل دو کشور کره شمالی و کره جنوبی منجر شد.
● اوضاع شبه جزیرهٔ کره در جنگ جهانی دوم
در اوایل دههٔ چهارم قرن بیستم ژاپن به بهانهٔ پیدا کردن فضای حیاتی به شبه جزیرهٔ کره لشکر کشید که در تمام سالهای جنگ جهانی دوم تحت اشغال نیروهای ژاپنی قرار داشت.پس از آنکه آلمان در بهار ۱۹۴۵ تسلیم متفقین شد، ارتش شوروی رسما به ژاپن اعلام جنگ داد و با توجه به مزر مشترک با کره توانست قسمت شمالی شبه جزیرهٔ کره را اشغال کند و با نزدیک شدن ارتش ایالات متحدهٔ آمریکا به جزیرهٔ ژاپن، نیروهای ژاپنی حاضر در کره برای دفاع از کشورشان ناچار به عقب نشینی شدند.
● نفوذ کمونیسم در شبه جزیرهٔ کره
پس از پایان جنگ جهانی دوم، شوروی درصدد نفوذ کمونیست و برقراری حکومتهای کمونیستی درکشورهای تحت اشغال ارتش سرخ از جمله قسمت شمالی شبه جزیرهٔ کره بود. شخص مورد نظر شوروی، کیم ایل سونگ که در زمان اشغال کره توسط ارتش ژاپن به اتحاد جماهیر شوروی گریخته بود و در خدمت ارتش سرخ شوروی قرار گرفت. پس از اشغال شمال توسط شوروی در سال ۱۹۴۵ وارد کره شد و با کمک شوروی و طرفدارانش توانست قدرت را در شمال تصاحب کند از همین جا بود که اختلافات با جنوب که مخالف کمونیست بودند شروع شد.
● عبور از مدار ۳۸ درجه
مدار ۳۸ درجه خط جغرافیای سیاسی ۲ کشور را تعیین می کرد و سازمان ملل نیز از خط فرضی مذکور حمایت می کرد. اما رهبری کره شمالی در این زمان بر عهده مردی قدرت طلب به نام کیم ایل سونگ بود که تا نیم قرن بعد نیز در عرصه سیاسی کره حضور داشت.
به دستور وی ۷ لشکر آموزش دیده کره شمالی در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ با عبور از مدار ۳۸ درجه نیروهای ضعیف و پراکنده کره جنوبی را از هم پاشیده و به سرعت مسیر پایتخت کره جنوبی یعنی سئول را پی گرفتند. آمریکا به عنوان متحد اصلی کره جنوبی در این زمان نیروی قابل توجهی برای مقابله با مهاجمان شمالی نداشت و تنها سعی کرد با استفاده از نیروی هوایی سرعت هجوم آنها را کند کند. در روزهای ۲۷ و ۲۸ ژوئن جنگنده های جت آمریکایی با ساقط کردن ۷ هواپیمای کره ای از نوع یاک _ ۹ و ال _ ای _ ۷ نخستین ضربه را به نیروی هوایی کره زدند. در ۲۸ ژوئن داگلاس مک آرتور فرمانده قوای آمریکا در خاور دور دستور بمباران خطوط تهاجمی شمالی ها را داد. در روزهای ۲۸ و ۲۹ ژوئن بمب افکن های مهیب ب _ ۲۹ و ب _ ۲۶ موسوم به دژ پرنده با بمباران همزمان پایگاههای نظامی و هوایی کره شمالی ضربات سنگینی به آنها وارد کردند به ویژه آنکه ۲۵ هواپیمای کره ای در پیونگ یانگ پایتخت کره شمالی بر روی زمین منهدم شدند. اما این وقایع تأثیری بر توان زمینی شمالی ها نداشت و آنها در ۳۰ ژوئن دیوار دفاعی جنوبی ها در رودخانه «مان» را شکسته و به جنوب سرازیر شدند.
● ورود سازمان ملل
در اول جولای ۱۹۵۰ با دستور ترومن رئیس جمهور آمریکا دهها هزار سرباز آمریکایی در بندر بوسان کره جنوبی (در جنوب شرق این کشور) پیاده شدند. این در حالی بود که شورای امنیت سازمان ملل نیز طی قطعنامه ای که از سوی روسها و چینی ها وتو نشد از کشورهای مختلف درخواست کرد که به کمک کره جنوبی بشتابند. جنگنده های اف-۸۰ آمریکایی که اولین نسل از جت های با سرعت مافوق صوت بودند در کنار هواپیماهای موستانگ و بی _ ۲۶ در یک گروه عظیم ۱۴۰ فروندی از روی ناوهای هواپیمابر و پایگاههای محلی، علیه اهداف کره شمالی به پرواز درآمدند. شدت بمباران به اندازه ای بود که کره ای ها برای مدتی دچار انفعال شدند. بویژه آنکه بمب افکن های سنگین آمریکایی از ارتفاع بالا بمباران می کردند و هواپیماهای جت نیز به دلیل سرعت عمل قابل رهگیری نبودند. اما شمالی ها در روی زمین بر سرعت خود افزودند و سئول پایتخت کره جنوبی سقوط کرد. ظرف ۱۰ روز کل کره جنوبی به جز بندر بوسان به اشغال شمالیها درآمد.
● ضدحمله متحدان
با ورود استرالیا، ژاپن، انگلیس و ۱۱ کشور دیگر به سود کره جنوبی ورق برگشت و شهر بوسان که پس از یک هفته نبرد تا سقوط فاصله ای نداشت بیش از ۵۰ روز مقاومت کرد. البته یکی از دلایل طولانی شدن این مقاومت بمباران بی وقفه بمب افکن های عظیم بی _ ۲۹ بر روی قوای کره شمالی در اطراف بوسان بود به طوری که در یک حمله در ۱۶ اوت ۱۹۵۰ ، ۹۸ فروند از این هواپیماهای غول پیکر ۴۰ هزار سرباز شمالی را به گونه ای زیر بمباران گرفتند که از بین آنها کسی حتی به عنوان مجروح جان به در نبرد. بررسی های بعدی نشان داد که بمباران این هواپیماها اثری معادل ۳۰ هزار گلوله توپ سنگین را بر نیروی مهاجم داشته است.
در اوایل سپتامبر حملات متعدد به بوسان بی نتیجه ماند و در ۱۰ سپتامبر نیروهای سازمان ملل متحد در پناه بمباران سنگین هواپیماهای آمریکایی خط محاصره بوسان را شکسته و نیروهای مضمحل شده شمالی را عقب راندند. از آن طرف مک آرتور با انجام یک عملیات آبی _ خاکی سئول را آزاد کرد و واحدهای پراکنده شمالی به آن سوی مرز عقب رفتند. این بار نوبت جنوبی ها بود که با پیشگیری متحدان به داخل کره شمالی حمله کنند. پیشروی به داخل کره شمالی در ابتدا بسیار ساده صورت گرفت اما خبر وحشتناکی در این زمان به ستاد ارتش آمریکا رسید.
● ورود چین به جنگ
مائو در این زمان درنگ را جایز ندید و به واحدهای بزرگ زرهی و پیاده خود که در شرق چین مستقر بودند دستور داد تا از شمال وارد کره شوند. هنگامی که تفنگداران و چتربازان واحد ۱۱۸ آمریکا آماده ورود به پیونگ پانگ بودند ناگهان احساس کردند پاسخ آتش آنها را حریف قدرتمندتری جواب می دهد. این حریف واحدهای ارتش خلق چین بود. در ماه نوامبر مجدداً همه چیز به زیان جنوبی ها تغییر کرد. ژنرال «پیااو» ۱۸ لشکر نیروی چینی را وارد کارزار کرد و در اولین برخورد قوای متحدین را کاملاً خرد و نابود کرد. این بار از نیروی هوایی نیز کاری ساخته نبود چرا که جتی جدید به نام میگ ۱۵ جنگنده های نسل قبلی آمریکا نظیر اف _ ۸۰ و موستانگ را مانند برگ خزان بر زمین می ریخت. خلبانان ورزیده میگ در موج بعدی حملات خود بمب افکن های بزرگ بی _ ۲۹ را مورد حمله قرار دادند. این غول های پرنده علیرغم بزرگی جثه به دلیل کندی عمل به شدت آسیب پذیر بودندو اگر بدون جنگنده محافظ حرکت نمی کردند انهدام آنها توسط میگ ۱۵ به سادگی انجام می شد.
اما از ماه دسامبر ۱۹۵۰ با ورود جنگنده مدرن اف _ ۸۶ موسوم به سیبر، آمریکاییها تاحدودی موفق به عقب راندن نیروی هوایی چین و کره شمالی شدند. از این زمان به بعد آمریکا در پناه این جنگنده ها بمب افکن های بزرگ خود را بر فراز قوای زمینی چین می فرستادند. بارها اتفاق می افتاد در حالی که جنگنده های میگ با سیبرهای محافظ درگیر نبرد بودند بی _ ۲۹ ها نیز به بمباران اهداف خود می پرداختند.
● تسخیر مجدد سئول
در ژانویه ۱۹۵۱ چینی ها با استفاده از برتری قابل ملاحظه قوای خود متحدین را از سئول عقب راندند و حتی بمباران های شدید آنها توسط واحدهای پروازی آمریکا سرعت پیشروی آنها را کم نکرد. آمریکا تنها در ۵ روز ۲۶۰۰ سورتی پرواز علیه آنها انجام داد که منجر به کشته و زخمی شدن حدود ۳۸هزار چینی شد. (در ماه دسامبر نیز ۳هزار چینی در اثر بمباران کشته شده بودند). این بمباران ها سرانجام در ماه فوریه کار خود را کرد و چینی ها و شمالی ها در جنوب غرب کره جنوبی متوقف شدند. البته تلفات هوایی آمریکا نیز در این مدت سنگین بود. از جمله سقوط ۳ فروند بی ۲۹ و غیرقابل استفاده شدن ۵ فروند دیگر آنها.
● آغاز نبردهای سنگین هوایی
از اوایل سال ۱۹۵۱ با ورود خلبانان جدید و ورزیده آمریکایی، تلفات شمالی ها رو به افزایش گذاشت به طوری که شماره میگهای ساقط شده از ۱۰۰ فروند گذشت (در جنگ کره در مجموع ۷۹۰ میگ ۱۵ سقوط کرد) و از آن طرف حملات متمرکز متحدان خطوط آهن، جاده ها و پل های مورد استفاده کمونیستها را به شدت تخریب کرد. اما شمالی ها همزمان با تقویت پدافند خود و سرعت دادن به بازسازی ها، حملات هوایی متحدین را خنثی کرده و تنها طی ۳ ماه ۸۱ هواپیمای آمریکایی و متحدین آنها را ساقط کردند.
از سوی دیگر از ژوئن ۱۹۵۱ روسها رسماً با آموزش خلبانان چینی محور پکن _ پیونگ یانگ را تقویت کرده و از ماه سپتامبر نیروی هوایی آمریکا را مجبور به عقب نشینی کردند. از جمله نبردهای بزرگ این دوره نبرد ماه اکتبر بود. در این حمله ۸ بمب افکن بی _ ۲۹ تحت حفاظت ۵۰ جت قدرتمند اف ـ ۸۴ با حرکت به سمت پایگاههای هوایی شمال کره سعی کردند بازوان اصلی نیروی هوایی شمال را از کار بیندازند اما ناگهان با ۱۰۰ میگ ۱۵ آماده مبارزه مواجه شدند، اف - ۸۴ها از گروه جدا شده و به نبرد با واحدهای شمالی رفتند غافل از آنکه ۵۰ میگ دیگر آماده برای ورود به صحنه و حمله به بمب افکنهای بی ۲۹ می شدند. در آن روز آمریکاییها یکی از بزرگترین شکستهای هوایی این جنگ را تحمل کردند. از ۸ بمب افکن بی - ۲۹ ، ۳ بمب افکن ساقط و ۵ فروند دیگر با وضعیتی دشوار در حالی که نیمی از خدمه خود را از دست داده بودند به جنوب بازگشتند.
آمریکا در این زمان پی برد که نبرد شبه جزیره کره نبردی درجه دو با خلبانان جهان سومی نیست بلکه خلبانان کره شمالی و چین با ابراز شجاعت خود دست کمی از آمریکاییها ندارند بنابراین در ماه نوامبر ۱۹۵۱ دست به آخرین تلاش خود زد. استفاده از تیپ شکاری پنجاه و یکم به فرماندهی فرانسیس گابرسکی. این سرهنگ خلبان که از تک خالهای جنگ دوم جهانی بود با به کارگیری شیوه های جدید و بهره گیری از خلبانان مجرب ظرف ۳ ماه بازی را مجدداًبه سود آمریکا برگرداند. تنها در ماههای ژانویه و فوریه ۱۹۵۲ ، ۸۳ میگ ۱۵ به دست واحد او منهدم شدند در حالی که تنها ۶ هواپیما از دست داد. در واحدهای تحت فرمان او خلبانان مانند سروان جوزف مک دانل با ۱۶ پیروزی هوایی ، سرهنگ جابارا با ۱۵ پیروزی ، سروان فرناندز با ۱۴ پیروزی و سرهنگ دوم دیویس با ۱۴ پیروزی شرایطی را برای چینی ها و شمالی ها به وجود آوردند که پس از آن کره ای ها جنگنده های خود را تنها برای مواقع ضروری به کار می گرفتند.
● مذاکرات صلح
نیروهای سازمان ملل اما در زمین قادر به پیشروی قابل ملاحظه ای نبودند چرا که سیل داوطلبان چینی در کنار مبارزه شجاعانه شمالیها بدانها اجازه نفس کشیدن نمی داد. آنها خواستار آتش بس بودند حال آنکه شمالی ها شرایط مذاکره را نمی پذیرفتند. در بهار ۱۹۵۲ آمریکا سعی کرد با بمبارانهای شدید کره را مجبور به قبول آتش بس کند. شبکه های راه آهن ، نیروگاهها، پلها و خطوط تدارکاتی کاملاً منهدم شدند و کاری از جنگنده های شمال نیز ساخته نبود چرا که مستشاران روس نیز تحت فشار بین المللی از کره شمالی رفته بودند.
آمریکا زمانی که مقاومت کره شمالی را دید در ماه مه ۱۹۵۳ با حمله به سدهای این کشور دست به اقدامی زد که به نوعی جنایت جنگی بود چرا که با از بین بردن سدهای مذکور عملاً تلاش یک سال مردم این کشور در کاشت محصول برنج که غذای اصلی آنها بود از بین رفت مضافاً آنکه جاده ها، روستاها و ارتباطات زمینی آنها نیز کلاً قطع شد.
● آتش بس
در ۲۸ ماه مه صدها هزار سرباز چینی و کره ای دست به آخرین تلاش برای بیرون ریختن آمریکاییها زدند اما صدها هواپیمای جنگی بارانی از آتش را بر سر آنها فرود آوردند و عملیات مذکور را با شکست مواجه کردند. دراین نبردها ۷۲هزار شمالی کشته شدند. سرانجام کره شمالی در ۲۷ ژوییه تن به آتش بس دادچرا که چاره ای نداشت بنابراین طرفین به مدار ۳۸ درجه بازگشتند.
● نتایج این نبرد
نبرد کره از جمله پرتلفات ترین نبردهای نیمه دوم قرن بیستم است در این نبرد ۵۴ هزار آمریکایی کشته و حدود ۳۰۰ هزار نفر زخمی ، مفقود و اسیر شدند نبرد کره برای هیچ کس پیروزی نداشت و فقط تلفات در پی داشت. ۲۰هزار سرباز سازمان ملل ، ۹۰۰ هزار چینی و کره شمالی و ۴۰۰ هزار غیرنظامی تلفات دیگر این جنگ بودند. اما جنگ کره را می توان اولین اقدام جدی چینی ها برای ورود به عرصه بین الملل دانست آن هم در منطقه ای که برای آمریکا اهمیت بسیار زیادی داشت. شکی نیست اگر شمالی ها در هوا جنگ را نمی باختند جنگ به سود آنها تمام می شد. کره شمالی در عین حال اولین میدان آزمایش قدرت جتهای جدید بود. جتهایی که از نظر چابکی و سرعت اصلاً با هواپیماهای ۲موتوره جنگ دوم جهانی قابل مقایسه نبودند.
● جنایات جنگی
کشف وافشای گورهای جمعی در کره جنوبی و اسکلت اجساد و حقایق دفن شده مربوط به اوایل جنگ کره نشان می دهد که چگونه رژیم تحت حمایت آمریکا در کره جنوبی هزاران مخالف وکشاورز نگون بخت را در تابستان ۱۹۵۰ قتل عام کرد .
براساس این گزارش ، در سال ۱۹۵۰ با حرکت مهاجمان کره شمالی به سمت جنوب ،ارتش و پلیس کره جنوبی با حضور افسران نظامی امریکا زندان های کره جنوبی را تخلیه و زندانیان را با شلیک گلوله می کشتند و اجساد آنها را یا در خندق ها و یا در معدن های متروک و یا داخل دریا می ریختند.
ز جمله این کشته شدگان زنان و کودکانی بودند که بسیاری از آنها هرگز محاکمه نشدند ، همچنین اعدامهای جمعی با هدف جلوگیری از تقویت نیروهای کره شمالی از سوی چپ گرایان جنوب درچند هفته انجام شد و عمدتا به مدت یک قرن از تاریخ پنهان ماند. طبق برآورد کمیسیون تحقیق درباره کشتارها ، نیروهای آمریکایی حداقل صدهزار نفر را در این جنگ قتل عام کردهاند.
● پس از پایان جنگ
پس از پایان جنگ، سازمان کشورهای بی طرف متشکل از نیروهای حافظ صلح سوئیس و چند کشور بی طرف دیگردر جنگ کره برای نظارت بر رعایت آتش بس دو طرف، در خاک کرهٔ جنوبی تاسیس گردید.آمریکا نیز برای حفظ جایگاه خود پس از جنگ، چند پایگاه نظامی در خاک کرهٔ جنوبی ایجاد کرد. شوروی نیز برای تقویت کره شمالی تجهیزات نظامی و هم چنین پایگاه اتمی در کره شمالی تاسیس کرد.
تهیه کننده : محمود کریمی
منبع : راسخون
منابع تحقیق :
هوانورد newcoy.persianblog.ir
آمریکا نگاه نو www.usanewlook.com
دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست