جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سیاست خارجی رسانه های آمریکا


سیاست خارجی رسانه های آمریکا

اگر براساس کرانه تعین گرای فرضیه زبانشناسیک «ساپیر و ورف», نطق را شکل دهنده منطق بدانیم, بی راه نخواهد بود, اگر رسانه ها را زبان گفتمانهای حاکم بر روابط بین الملل بدانیم

اگر این زبان تا پیش از دهه ،۷۰ لکنت داشت و قاصر بود، امروز با شکل گیری جریان های بین المللی اطلاعات، به زبانی فصیح تبدیل شده است که برای مخاطبان هیچ محدودیتی در دریافت اطلاعات بی پایان باقی نمی گذارد.

اما گاهی، ساختار این ارتباط از دیالوگ به مونولوگ تبدیل می شود و آن زمانی است که رسانه های آمریکایی در ساختار نامتقارن قدرت اراده می کنند موضوعی را آنچنان که می خواهند، پوشش دهند. کافی است در پنتاگون یا وزارت خارجه آمریکا تصمیمی گرفته و بودجه ای تخصیص داده شود تا سیل محصولات فرهنگی از فیلم های هالیوودی تا اسباب بازی کودکان، در نظامی هماهنگ، به سوی مخاطبان سرازیر شود تا شرق را فارغ از تنوع های درونی در مقابل غرب و اسلام را در مقابل مسیحیت قرار دهد، جنگ را مشروع جلوه دهد و «بن لادن» را نماینده نمادین مسلمانان!

به نظر می رسد آمریکا بیش از ما به نصایح «سان تزوی» چینی در باب «شناخت محیط اقدام»، عمل کرده است که بنا به آماری بیش از ۳۵۰ مرکز ایران شناسی در آمریکا فعال است، در حالی که در ایران تنها هفت ماه از تولد اولین «مؤسسه مطالعات اروپا و آمریکای شمالی» می گذرد.

با این همه، سرانجام در پاییز سال جاری، برای اولین بار، سمیناری با عنوان «سمینار سیاست های خارجی رسانه های آمریکا» در دانشگاه تهران برگزار شد.

در این سمینار، که با همکاری مشترک «صدای جمهوری اسلامی ایران» و «مؤسسه مطالعات اروپا و آمریکای شمالی» برگزار شد، ۱۱ نفر از اساتید در سه بخش مختلف به ارائه مقالات خود در این حوزه پرداختند.

عنوان بخش اول سمینار، «سیاست خارجی و فرهنگ» با سه سخنران، بخش دوم، «رسانه های آمریکا، خاورمیانه و ایران» با چهار سخنران و بخش سوم، «آمریکا گرایی و رسانه های آمریکا» با چهار سخنران بود.

در ابتدای سمینار، دکتر «حسن خجسته» رئیس صدای جمهوری اسلامی ایران و عضو هیأت علمی دانشکده صداوسیما به توصیف شرایط امروز روابط بین الملل و تأثیر رسانه ها در این عرصه پرداخت. وی با اشاره به اینکه پیوند بین سیاست و رسانه همواره محل تأمل اندیشمندان بوده است، گفت: امروز که رسانه ها به ابزاری قدرتمند و فعال در حوزه قدرت ملی کشورها تبدیل شده اند، حوزه تأثیر رسانه ها محدود به انتشار اطلاعات نیست، بلکه قدرت رسانه ها تا حد تأثیرگذاری بر سیاست های داخلی کشورهای هدف افزایش پیدا کرده است.

وی با اشاره به اینکه ورود مفهوم جدیدی به نام «ژئومدیا» در عرصه مطالعات رسانه ای و بین الملل گفت: عصر کنونی، عصر همراهی تنگاتنگ قدرت نرم و قدرت سخت جهت سامان دادن افکار عمومی جهانی است.

سپس مقاله با «تنش های آزادیخواهی: جنگ سیاسی، سیاست عمومی و رسانه ها» از سوی پروفسور «اسکات ویلیامز لوکاس» استاد دانشگاه «بیرمنگام» ارائه شد.

وی با اشاره با پارادوکس تاریخی شعار آزادی پایدار یا آزادی بی پایان در آمریکا از سویی و تلاش برای حفظ سلطه هژمونیک بر جهان از سوی دیگر، گفت: مفهوم «سیاست عمومی» بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ و جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ توجه بی نظیری را به خود جلب کرده است. دولت آمریکا میلیونها دلار جهت جلب نظر و افکار عمومی کشورهای دیگر دنیا هزینه کرده است، از جمله انتصاب چهره های دائمی از خیابان مدیسون گرفته تا مشاور کلیدی بوش «کارن هوگس» برای هدایت این تلاشها، هر چند که این فعالیت ها به گفته یکی از ناشران پیشتاز عربی - آمریکایی موجب بروز دشمنی و اعتقادی شد.

او ادامه داد: این عملکرد، بیانگر آن است که مشکلاتی که در سیاست های عمومی ایالات متحده، از زمان جنگ سرد تا جنگ علیه تروریسم کنونی، ایجاد شد، بخشی از جنگ سیاسی محسوب می شود که هدفی جز غلبه قدرت خود بر رقبای واقعی و پنهانی نداشت. سیاست عمومی، حامی ایده آل های آمریکا از جمله آزادی هستند، ولی همواره با تنش های موجود بین امنیت، قدرت و آزادیخواهی درگیر می شوند.

این استاد تاریخ سیاست خارجی آمریکا، با برشمردن تلاشهای آمریکا برای ارائه تصویری مطلوب و غیرسلطه خواه از خود گفت: سیاست عمومی آمریکا با حمایت از سیاست خارجی، ایده آل های آمریکایی را با استفاده از فناوری های نوین ارتباطات جهانی می سازد.

وی با اشاره به پتانسیل های موجود در رسانه های ارتباطی و اطلاعاتی جدید گفت: البته در قرن بیست و یکم، دیگر ملل، مردم و گروهها می توانند از مزایای این فناوری ها برای مذاکره و استنطاق از آمریکا استفاده کنند.

پرفسور لوکاس ادامه داد: این شکاف برخاسته از تناقض ذاتی شعار و عمل، بن مایه و بهانه انجام این تحقیق ارائه شده بود.

او گفت: ملاحظات و ارزیابی سیاست عمومی و سیاسی آمریکا، موقعیت های جدید و چالش هایی را برای مطالعات آمریکا ایجاد می کند. مطالعه تصویر غلط «آزادی پایدار» آمریکا به ما این اجازه را می دهد که آن کشور را به عنوان یک مفهوم در مذاکرات جهانی قدرت و آزادی خواهی درنظر بگیریم که همواره موردحمایت بوده، ولی هیچگاه مستهیل نشده است.

سخنران دیگر سمینار، دکتر «محمدرضا جوادی یگانه» استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به موضوع «تصویر رئیس جمهوری آمریکا در سینمای آمریکا» بود.

وی با اشاره به تقسیم بندی سه گانه «ماکس وبر» از اقتدار (کاریزماتیک، سنتی و عقلانی) گفت: این سه نوع از اقتدار، انواع خالص یا مثالی هستند و بنا نیست که هر رهبری تنها یکی از این سه نوع اقتدار را داشته باشد، بلکه در هرنوع از رهبری و اقتدار، یکی از آن انواع برجسته و مشخص است و سایر انواع اقتدار به صورت حداقلی وجوددارد.

او ادامه داد: اما وجه مهم اقتدار پنهان رهبری در جوامع مدرن، بعد احساسی و عاطفی آن است و به همین سبب است که از رسانه ها استفاده بسیارمی شود.

این بعد، ازطریق مقدس سازی ویژگی های شخصی و رفتارهای روزمره رهبر ایجاد می شود. از آنجا که افراد عادی، هیچ راهی به سمت شناخت دنیای رفتار واقعی رهبران دولت ها و به ویژه رفتار روزمره و خانوادگی و عادی آنان ندارند، رسانه ها این نقش را برعهده می گیرند و واسطه گری رسانه ها به تحریف یا بازسازی واقعیت منجرمی شود، تغییر در واقعیتی که در هرحال مساوی با خود واقعیت نیست، اگر نگوییم که تصویری کاملاً متمایز و حتی متناقض با واقعیت است. این تصویرسازی در جریان پخش اخبار و گزارش های خبری از رهبران نیز وجوددارد، اما تصویرسازی اصلی و مؤثر بر مخاطبان، ازطریق سینما است.

دکتر یگانه با اشاره به سابقه طولانی ریاست جمهوری به عنوان یک نهاد در آمریکا گفت: در سینمای آمریکا، بخصوص در دو دهه اخیر، فیلم های زیادی با محوریت رئیس جمهوری آمریکا ساخته شده است و البته همواره هردوطرف این رابطه، از این ارتباط غیرواقعی سود برده اند. سابقه طولانی ریاست جمهوری و وجود انواع گوناگونی از رؤسای جمهور با منش و خصوصیات فردی و ویژگیهای فیزیکی، امکان این تصویرسازی را به سینمای هالیوود می دهد. وی با اشاره به توان اثرگذاری هالیوود، به عنوان قدرتمندترین سینمای جهان، بر سیاست های داخلی و خارجی آمریکا گفت: رؤسای جمهور مانند بازیگران، هدایت می شوند که چه بگویند و چگونه بگویند. آنان سناریوی نوشته شده ای را دنبال می کنند. آنان یک تصویر از خود را طراحی می کنند و خودشان را با چیزهایی احاطه می کنند که از آن تصویر محافظت می کند. هرچه مردم پسندتر باشند، قدرتمندتر هستند.

دکتر یگانه، به سویه دیگر این بهره برداری هم اشاره می کند. سویه ای که در آن نهاد ریاست جمهوری از سینمای هالیوود منتفع می شود، وی دراین باره گفت: تحلیل محتوای برخی از فیلم های ساخته شده درباره رئیس جمهوری آمریکا نشان می دهد که سینمای آمریکا برای نشان دادن اقتدار کاریزماتیک رهبری این کشور، سعی می کند که نفوذ رهبری را در میان مردم و محبت مردم را به رهبری افزایش دهد.

این دسته فیلم ها می کوشند به گونه ای نهاد رهبری را مقدس و والا نشان دهند، نه اینکه لزوماً شخص رهبر را سالم، پاک و بی خطا نشان دهند. به تعبیر دیگر، کاریزما را به نهاد ریاست جمهوری می دهد، نه به شخص رئیس جمهور.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.