سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
کسی که مثل هیچ کس نیست

نخستینبار که با نام «پرویز شهریاری» آشنا شدم، کلاس پنجم دبستان بودم. درست پشت دیوار مدرسهمان کتابخانه شماره ۱۰ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و من هم مثل بسیاری از همکلاسانم به عضویت آن درآمده بودم. یکسالی بود که از کتابهای آن امانت گرفته و میخواندم، ماجرا مربوط به یکی، دوسال قبل از انقلاب است. محیط کتابخانه، فضای بسیار جالب و خاطرهانگیزی بود و بسیار هم شلوغ و گرم بود. یکبار خانم کتابداری که نامش را هنوز به خاطر دارم و خیلی هم به کارش علاقهمند بود، رو به من کرد و گفت: «چرا کتابهای بهتر و آموزندهتر را امتحان نمیکنی؟» پرسیدم: «مثلا چه کتابهایی؟» و او گفت: «مثلا کتابهای علمی، تاریخی و... یک نمونه هست که تازگی به کتابخانه ما داده شده و خیلی هم جالب و خواندنی است، یک داستان تاریخی درباره تمدن مصر قدیم است. «یک روز زندگی پسرک قبطی» ترجمه «پرویز شهریاری». با بیمیلی کتاب را از او گرفته و به خانه بردم، اما هرچه آن را بیشتر خواندم، بیشتر به آن علاقهمند شد و آن را با کتابهای تاریخی متداول که پیش از آن دیده بودم، کاملا متفاوت یافتم. از آن زمان این نام در ذهن من حک شد و هرگز آن را فراموش نکردم.
سال ۱۳۶۱ بود و من در کلاس سوم ریاضی در مدرسهای در همان کوچه، درس میخواندم. درس «جبر» یکی از درسهای دشوار این سال به حساب میآمد. برای رفع اشکال و یافتن راهحل بعضی از مسایل که براستی چالشبرانگیز بودند، سری به کتابخانه مدرسه زده و در قفسه کتابهای ریاضی، به دنبال کتابی مناسب بودم که به یکسری کتاب از «پرویز شهریاری» برخوردم. یکی از آنها «روشهای جبر» بود که خیلی معروف و آن زمان کمیاب بود. آن را برداشته و ورقی زدم و دیدم بسیاری از مسایل کتاب درسی خودمان در آنجا با راهحل وجود دارند و بهجز آنها، مسالههای بسیار خوب دیگری هم دارد. آن را امانت گرفته و در طول سال تحصیلی، بسیار مورد استفاده من قرار گرفت. اما دوچیز برای من عجیب بود. یکی اینکه آیا این «پرویز شهریاری»، همان «پرویز شهریاری» است که آن کتاب تاریخی را ترجمه کرده؟ که فکر کردم نباید چنین باشد. دیگر آنکه چرا مسایل این کتاب آنقدر شبیه مسایل کتاب جبر دبیرستانیمان است، شاید نویسنده خواسته است، چیزی شبیه حلالمسایل برای کتاب درسی ما بنویسد. سالها گذشت، تا وقتی که با استاد از نزدیک آشنا شدم و تازه آن وقت بود که فهمیدم نویسنده اصلی کتاب جبر سوم ریاضی نظام قدیم آموزشی، خود استاد «شهریاری» بودهاند! و در واقع آن کتاب را به کمک «روشهای جبر» نوشتهاند و تاریخ نخستین چاپ کتاب روشهای جبر به سالها قبل از آن برمیگردد. اما چیزی که نفهمیدم این بود که چرا نام آقای «شهریاری» روی کتاب درسی جبر به عنوان نویسنده نیامده بود!
چند سال بعد که وارد دانشگاه شده و رشته ریاضی و معلمی ریاضی را دنبال کردم، به دلیل نوع کارم با کتابها و نوشتههای استاد بیشتر آشنا شدم و نمیدانم سال ۶۵ یا ۶۶ بود که با مجله «آشنایی با ریاضیات» آشنا شدم و با مطالعه کارهای «شهریاری» در زمینه فلسفه و تاریخ ریاضی و بسیاری چیزهای دیگر، پی به شخصیت استثنایی و چندبعدی ایشان بردم و آنجا بود که فهمیدم «پرویز شهریاری» که در دوران ابتدایی تحصیل با او آشنا شدم، همین «پرویز شهریاری» است! چه شخصیت جالبی، چقدر خوب میشد اگر میتوانستم از نزدیک با او آشنایی و ارتباط برقرار کنم. تا آن زمان کمتر معلم یا استاد ریاضی را دیده بودم که غیراز ریاضیات کار دیگری داشته باشد، اغلب آنها هم چهرههای جدی و خشک و عبوس داشتند! اما حرفهای این «شهریاری» با همه آنها فرق داشت. خوش به حال شاگردانش!
در سالهای آغازین دهه هفتاد شمسی به دلایلی چند، ازجمله احساس فقر دانش در زمینه تاریخ سیاسی معاصر ایران، علاقه زیادی به مطالعه در این زمینه پیدا کردم و با عطش بسیار به جستوجو و مطالعه در این زمینه پرداختم که این به مطالعه گستردهای در طی سالهای ۷۳-۷۰ منجر شد و ازجمله اغلب خاطرات سیاسی منتشرشده در آن سالها را شامل میشد. در یکی از روزهای سرد پاییزی سال ۷۱ در پیادهروی خیابان انقلاب و کنار بازارچه کتاب قدم میزدم که نوشتهای را دیدم که پشت شیشه بعضی از کتابفروشیها نصب شده بود؛ کتاب خاطرات نورالدین کیانوری رسید. همانجا کتاب را به هفتصد تومان خریده و با اشتیاق تمام، همان شب مطالعه آن را آغاز کرده و در یک هفته تمام کردم. در آنجا باز هم با نام «پرویز شهریاری» مواجه شدم و فهمیدم که «شهریاری» یک پیشینه سنگین سیاسی هم دارد! و «کیانوری» در مورد او میگوید: «پرویز شهریاری پس از آزادی از زندان، زندگی تمیزی داشت و کار فرهنگی میکرد. دبیر ریاضی بود و در زمینه ریاضیات و مسایل ادبی مطالبی مینوشت و ترجمه میکرد. تا آنجا که من میدانم فرد بسیار تمیز و خوبی بود و من به او علاقه زیادی داشتم.» بعدها در کتابهای دیگر هم نام او را دیدم، ازجمله مرحوم «شهید عراقی» هم در خاطرات خودش یکجا به او اشارهای کرده است. اینها را که دیدم، اشتیاقم برای دیدن او به مراتب بیشتر شد. کمی بعد مجله ریاضی برهان توسط انتشارات مدرسه، منتشر شد و من از نخستین شماره، آن را میخواندم. با سردبیر مجله، آقای «امیری» به طریقی آشنا بودم، نام استاد «شهریاری» هم جزو نویسندگان ثابت مطالب مجله بود. اینجا بود که به فکر افتادم که از این طریق به استاد برسم. بالاخره بهانهای برای این کار پیدا کردم و جلسهای با حضور دبیران ریاضی منطقهمان ترتیب داده و از طریق آقای «امیری»، استاد را به جلسه دعوت کردم. تصورم این بود که آقای «شهریاری» با آن همه فضایل و سوابق برای حضور در جمع ما، باید هزار و یک شرط و اما و اگر بگذارد. اما پاسخ او به ما، همان بود که بعدها هم که بارها ایشان را به جلسات مشابهی دعوت کردم، فقط آن را از او شنیدم: با کمال میل، کی و کجا باید بیایم! و سر ساعت در همان محل حاضر بود. نوار آن جلسه را بارها گوش دادهام و براستی نمیتوانم آن را توصیف کنم. نزدیک به یک ساعت سخن گفت، من و همه حاضران را مسحور سخنان خود کرد. راستی چه سحر کلامی داشت، بیراه نبود که دکتر «علی جوان» که امروزه سمت مهمی در سازمان هوا-فضای آمریکا (ناسا) دارد و سالها قبل شاگرد ایشان بوده است، در مصاحبهای پس از وفات او گفت: «جلسات درس استاد شهریاری برای ما حکم مدیتیشن را داشت.» پس از جلسه به سراغش رفتم و از او در زمینه ابهامهایی که درباره تاریخ معاصر داشتم، سوالهایی کردم که در کمال آرامش و تواضع پاسخم را داد. از او خواستم تا در صورت امکان، جلساتی را با او داشته و مصاحبهای طولانی را با او انجام داده و خاطرات او را تنظیم کنم. قول نصفهونیمهای داد، ولی معلوم بود که از آن گریزان است. بعدها که با او ارتباط بیشتری داشتم وقتی چندبار این قول را به او یادآور شدم، با لبخند هربار میگفت: «مادرم همیشه به ما میگفت، روز پشت کوه زیاده!» که یعنی فرصت برای این کار زیاد است، اما حیف که هیچ وقت فرصت نشد!
چندی بعد خودم به اعضای هیات تحریریه برهان پیوستم و این افتخار را یافتم که در کنار استاد باشم و از محضر او فیض ببرم. وقتی در جلسات گروه، استاد سخن میگفت همه مانند شاگردانی علاقهمند چشم به دهان او میدوختیم تا یکیک کلمات او را از دست ندهیم. چندین سال گذشت و من این را لطف ویژه خداوند در حق خود میدانم که این بخت با من یار بود که بتوانم از نزدیک همکار او باشم و چه بسیار از او آموختم که این مقاله را گنجایش شرح آن نیست. در سال ۱۳۸۵ مجله دیگری داشتیم که با حمایت ناشری دیگر منتشر میشد و من سردبیر آن بودم (مجله ریاضی توان). به مناسبت هشتادمین زادروز استاد، در آذر آن سال از او خواهش کردم که در منزل او جشن تولدی برایش بگیریم. طبق معمول پذیرفت و ما به آنجا رفتیم و من مصاحبه کوتاهی هم با او انجام دادم. ضمن چاپ گزارش این ملاقات در مجله، تیتر آن را اینطور انتخاب کردم: «هیچکس مثل او نیست». همان زمان و بعدها، بعضی از دوستان به اینجانب خرده میگرفتند که در این تعبیر، اغراق و مبالغه کردهام، ولی من برای این عقیده خود دلایل بسیاری دارم که مختصری از آنها را در اینجا میآورم:
۱- «پرویز شهریاری» بدون شک پرکارترین نویسنده ریاضی یک قرن اخیر است و شاید بتوان او را پرکارترین نویسنده و مترجم هم نامید. در طول حیات پربارش نزدیک به ۳۰۰جلد کتاب نوشت یا ترجمه کرد. نزدیک به هزارمقاله تالیف کرد و پنج یا شش نشریه را سردبیری و دو گروه فرهنگی را پایهگذاری کرد و علاوه بر اینها سالها در مدارس مختلف تدریس کرد و تا آخرین روزهای زندگیاش در حالیکه از چندین بیماری مختلف رنج میبرد و عوارض کهولت را با بردباری تمام تحمل میکرد، دست از تلاش و فعالیت نمیکشید.
۲- «پرویز شهریاری» فقط دبیر ریاضی نبود. او یک انسان چندبعدی بود و در توصیههایش به معلمان و دانشآموزان بر این نکته بسیار تاکید داشت. او در زمینه ادبیات، تاریخ عمومی ایران، تاریخ علم و تاریخ ریاضی و علوم اجتماعی صاحبنظر بود.
۳- «پرویز شهریاری» مظهر انسانیت و اخلاق و گذشت و ادب و تواضع بود. شخصیتی بینظیر داشت و من گواهی میدهم که در مدت ۱۷سالی که با او از نزدیک آشنایی داشتم هرگز در او به قدر ذرهای غرور و خودستایی و دیگر صفات منفی اخلاقی را مشاهده نکردم.
۴- «پرویز شهریاری» معلمی متعهد به تمام معنا بود و نسبت به سرنوشت دانشآموزان و همکاران و آحاد جامعهای که در آن میزیست، احساس مسوولیت میکرد و به تعبیر خانم دکتر «زهرا گویا»، یک مصلح اجتماعی بود.
هوشنگ شرقی
مدیر مجله برهان (ریاضی متوسطه)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست