شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

یازده سپتامبری در دیپلماسی جهانی


یازده سپتامبری در دیپلماسی جهانی

ویکی لیکس پته حکومت ها را روی آب می اندازیم

۲۸ نوامبر ۲۰۱۰ برابر با ۷ آذر ۱۳۸۹ در پی انتشار انبوهی از اسناد دیپلماتیک محرمانه امریکا توسط سایت «ویکی‌لیکس» به روزی ماندگار و فراموش‌نشدنی در تاریخ دیپلماسی جهانی تبدیل شد و هرچند اکنون برای قضاوت قاطع زودهنگام به نظر می‌رسد، اما بعید نیست در آینده‌ای نه چندان دور در تدریس دانشگاهی و پژوهش‌های نظری مرتبط با دیپلماسی، تحولات این دانش به دو دوره اصلی «پیش» و «پس» از ۲۸ نوامبر ۲۰۱۰ تقسیم شود. از هم‌اکنون، برخی کارشناسان با لحاظ سونامی پیامد‌های افشاگری «ویکی‌لیکس»، اهمیت عواقب اقدام این سایت در حوزه دیپلماسی را معادل تاثیرگذاری ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در سیاست جهانی می‌دانند که با مسلط‌سازی شعار «مبارزه با تروریسم» به تغییر ساختار امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در امریکا و سپس بخش عمده‌ای از کشورهای هدف امریکا و متحدان اروپایی‌اش منجر شده و آثار آن هنوز گریبانگیر شمار زیادی از رهبران و مردمان جهان است.

● ادامه تب و تاب غافلگیری

با وجود آنکه دست‌اندرکاران «ویکی‌لیکس»، بی‌توجه به تهدیدها و اعلام نگرانی مقامات ارشد امریکایی، پیشاپیش از عزم جزم خود برای افشای سری تازه‌ای از اسناد خبر داده بودند و آمادگی روانی زودرسی برای این افشاگری شکل گرفته بود، باز هم گستره و عمق جهانی شگفتی و حیرت افکار عمومی جهانیان چنان بود که تقریباً قاطبه رسانه‌های دنیا تیتر و خبر اول خود را به بازتاب دادن اسناد افشاشده اختصاص دادند و با گذشت چند روز از ماجرا همچنان تب و تاب غافلگیری و التهاب ناشی از محتوای تکان‌دهنده این اسناد، نه‌تنها سیاستمداران را در حالت آچمز و سکوت یا موضع‌گیری‌های پرخاشگرانه عصبی (همانند امریکا) قرار داده، بلکه پیگیری خبرهای داغ مرتبط با موضوع در افکار عمومی کشورهای ذی‌نفع رخنه کرده و حتی تا لایه افراد کم‌توجه به مباحث سیاست خارجی نیز ریشه دوانده است و دور از انتظار نیست که پس‌لرزه‌های این افشاگری تا مدت مدیدی استمرار یابد.

● ما پته حکومت‌ها را روی آب می‌اندازیم

ویکی‌لیکس چهار سال پیش با شعار «ما پته حکومت‌ها را روی آب می‌اندازیم» پا به دنیای اینترنت گذاشت. این پایگاه اینترنتی به شیوه سایت ویکی‌پدیا به انتشار اسناد و گزارش‌های محرمانه می‌پردازد. البته این دو سایت به هیچ عنوان با هم مرتبط نیستند.

«ویکی‌لیکس» اطلاعاتی دریافتی از اشخاص را بازتاب می‌دهد. گردانندگان این پایگاه اینترنتی منابعی برای خود دارند که از ذکر نام آنها خودداری می‌کنند. اطلاعاتی که «ویکی‌لیکس» به‌دست می‌آورد در سطح گسترده‌ای با هدف استفاده افراد عادی، سازمان‌ها و نهادهای قضایی منتشر می‌شود. در واقع این پایگاه اینترنتی دایره‌المعارفی از اطلاعات ناب و محرمانه است.

مقر اصلی «ویکی‌لیکس» در سوئد است. مقامات «ویکی‌لیکس» خود اعلام کرده‌اند که این سایت از سوی ناراضیان دولت چین، روزنامه‌نگاران و برخی از دانشمندان تاسیس شده است. «ویکی‌لیکس» نخستین گزارش خود را در دسامبر سال ۲۰۰۶ منتشر کرد. این گزارش که درباره صدور دستور قتل مقامات دولتی سومالی از سوی شیخ حسن دهیر بود توسط روزنامه «نیویورکر» منتشر شد. شروع فعالیت این سایت همچنین با بازنشر مقالات منتشره در روزنامه‌های امریکایی، تایوانی، اروپایی و استرالیایی توام بود. «ویکی‌لیکس» در سال ۲۰۰۹ تعداد اعضای خود را هزار و دویست عضو اعلام کرد.

● کارنامه پربار

«ویکی‌لیکس» همواره تاکید کرده هدفش تحت فشار قرار دادن رژیم‌های سرکوبگر به ویژه در جمهوری‌های اتحاد جماهیر شوروی سابق، کشورهای آفریقایی و خاورمیانه است. این سایت همچنین اعلام کرده تلاش خواهد کرد تا به مردمی که در نقاط مختلف جهان از رفتارهای غیراخلاقی و بی‌عدالتی رنج می‌برند، کمک کند و دولت‌ها را مجبور کند تا به خواسته‌های آنها احترام بگذارند.

این سایت پس از آغاز فعالیت، شروع به انتشار گزارش‌هایی از سراسر جهان کرد که به‌ زودی تبدیل به تیتر یک روزنامه‌های بسیاری در سراسر جهان شدند. گزارش‌هایی نظیر رسوایی‌های نیروهای خارجی در جنگ افغانستان و فساد مالی و اخلاقی در دولت کنیا.

«ویکی‌لیکس» جایزه‌های بسیاری را در حوزه رسانه از آن خود کرده است که از آن جمله می‌توان به جایزه سال ۲۰۰۸ مجله اکونومیست و جایزه سال ۲۰۰۹ سازمان عفو بین‌الملل برای انتشار حقایقی در خصوص فساد اخلاقی و مالی در کنیا اشاره کرد. این سایت در سال ۲۰۱۰ نیز به عنوان سایتی که می‌تواند اخبار را در سراسر جهان تغییر دهد، شناخته شد.۱

● جذابیت‌های افشاگری جدید

اقدام اخیر ویکی‌لیکس، اولین افشاگری این سایت نبود اما چرا چنین شوک غیرمنتظره‌ای در اغلب نقاط جهان به وجود آورد؟ در واکاوی پاسخ این سوال باید به چند نکته توجه کرد.

۱) از منظر کمی، تعداد اسناد افشاشده پیشین که از اهمیت امنیتی و حفاظتی درجه بالایی برخوردار بودند، قابل ملاحظه بود اما در قیاس با آمار چنین اسنادی در افشاگری اخیر، کم‌شمار جلوه‌گر می‌نماید. بخشی از این امر نشات‌گرفته از رقم سرسام‌آور اسناد تازه منتشرشده است. بر اساس یکی از خبرهای اعلامی تعداد اسناد معادل ۲۵۰ هزار نسخه است.

۲) با معیار دامنه جغرافیایی، مهم‌ترین اسناد منتشره پیشین اغلب بر دیپلماسی امریکا، عمدتاً در عراق و تا حدودی بر افغانستان متمرکز بود اما اسناد تازه حاوی مواضع نسبت داده شده به مقامات بسیاری از کشورهای منطقه یا موضوعاتی مرتبط با آنان در اسناد امریکاست. در نخستین خبرها اسامی کشورهای عربستان، مصر، امارات، قطر، بحرین، لبنان، عراق، افغانستان و... به چشم می‌خورد و در واقع حوزه جغرافیایی مخاطبان محتوای اسناد اخیر بسی فراگیرتر از اسناد سابق است.

۳) از زاویه اهمیت موضوعی نیز برخلاف اسناد گذشته که محتوای آنها برای یک یا چند کشور خاص اهمیت داشت در شمار زیادی از سری جدید اسناد منتشر شده، محتویات به موضوعات و بحران‌های فراگیر منطقه‌ای که در مواردی اهمیت جهانی هم دارند، پرداخته و همین امر، چشم‌ها و گوش‌های مشتاق بسیاری را به سمت تلاش برای مطلع شدن از مفاد این اسناد سوق داده است.

● پرسش‌های مهم، پاسخ‌های بی‌اهمیت

در همهمه کر‌کننده ناشی از سیطره افشاگری «ویکی‌لیکس» بر رسانه‌های دنیا، نجوا‌هایی کم‌رمق نیز شنیده می‌شوند که به طرح سوالاتی اساسی پیرامون این افشاگری بی‌سابقه می‌پردازند؛ پرسش‌هایی نظیر اینکه آیا اخلاق حرفه‌ای به «ویکی‌لیکس» اجازه می‌دهد که اسنادی با این درجه از طبقه‌بندی امنیتی و اهمیت را چنین بی‌محابا منتشر کند یا خیر؟ اعتراض و انتقاد دولت‌های متضرر بجاست یا خیر؟ اسناد منتشره واقعی هستند یا خیر؟ چه تضمینی هست که میان انبوهی از اسناد واقعی مفروض، اسنادی مجعول با اهدافی خاص گنجانده نشود؟ اهداف منتشر‌کنندگان واقعاً بشردوستانه و صلح‌طلبانه است یا اغراض پشت پرده دیگری مانند تصفیه حساب سیاسی داخلی و خارجی یا توطئه‌چینی برای دستیابی به قدرت را تعقیب می‌کنند؟

بی‌گمان پرسش‌یابی این سوالات اندیشه‌سوز طی روزهای آینده تشدید خواهد شد و کسان بسیار پاسخ‌های متفاوتی به آن ارائه خواهند داد و همانند تمامی مباحث نظری، در نهایت، هر کس بدون برخورداری از مزیت متقاعدسازی حاملان تفکر مخالف، به برداشت خوشبینانه یا بدبینانه اولیه خود پایبند خواهد ماند. اما حتی واقعیت مسلم امکان‌ناپذیری شکل‌گیری اجماع نیز بر تغییر تدریجی روند دیپلماسی جهانی پس از افشاگری بی‌نظیر «ویکی‌لیکس» تاثیر محسوسی بر جای نخواهد گذاشت زیرا آغاز تحول ناگزیر آتی در این حوزه، نه معطل «نوع پاسخ‌ها» به سوالات محوری ناظر بر اهداف افشاگران بلکه معلول قدرت‌نمایی بی‌سابقه «بازیگران غیردولتی» و عقب راندن گریزناپذیر «بازیگران دولتی» در عرصه دیپلماسی جهانی است.

● سایبر دیپلماسی در خدمت دولتی‌ها

معمولاً دیپلماسی را «فن اداره سیاست خارجی» یا «حل و فصل اختلافات بین‌المللی از طریق گفت‌وگو» توصیف می‌کنند. از همان ابتدای شکل‌گیری، بازیگران دولتی و «صحنه‌گردانان یکه‌تاز» دیپلماسی تلقی می‌شدند و شنیدن واژه «دیپلمات» بلافاصله افرادی باهوش، مسلط بر فن مذاکره / معامله و مهم‌تر از آن سیاستمداری اهل پنهانکاری/ زد و بند در تعامل با همتایان خویش در سایر کشورها را در اذهان متبادر می‌کرد. روند تبعیت تحولات دیپلماسی از مهارت دیپلمات‌ها و در حاشیه ماندن افکار عمومی از تاثیرگذاری اساسی بر تحولات دیپلماتیک به ویژه در سرتاسر قرن نوزدهم تا نیمه اول قرن بیستم (عصر صنعت) و دهه‌های نیمه دوم قرن بیستم (عصر اتم) حفظ شد و خلل عمده‌ای بر سکانداری دیپلمات‌ها وارد نیامد اما از واپسین دهه قرن بیستم بود که جهش شگفت‌انگیز و غیرقابل مهار تکنولوژی به خصوص در حوزه ارتباطات و اطلاع‌رسانی، دنیا را وارد «عصر رسانه و پیام» کرد و در نتیجه این تحول و نیز مسائلی نظیر فرآیند «جهانی» شدن و تبعات آن مانند تضعیف «حاکمیت ملی» به نفع «حاکمیت فراملی»، نقش بازیگران غیردولتی و نهادهای بین‌المللی تاثیرگذار در چالش‌های جهانی افزایش چشمگیری یافت. اما این مهم نیز به تغییر موازنه پایه‌ای و پایدار در رده‌بندی برترین بازیگران دیپلماسی منجر نشد زیرا بازیگران دولتی هم بیکار ننشسته و به نوبه خود با پشتوانه غنی مالی/ تکنولوژیک به تبلیغ و جا انداختن اهداف خویش نزد افکار عمومی داخلی و خارجی پرداختند و مفاهیمی همانند دیپلماسی دیجیتالی، سایبر دیپلماسی، تله دیپلماسی، دیپلماسی رسانه‌ای و... را وارد گفتمان و ادبیات دیپلماتیک کردند و با وجود تن دادن به برخی پیشروی‌های افراد و نهادهای مستقل از دولت‌ها توانستند کماکان کفه ترازوی قدرت خویش را نسبت به بازیگران غیردولتی فعال در حوزه دیپلماسی حفظ کنند.

● آسودگی دیپلمات‌ها از قید و بند شفاف‌سازی

یکی از مزیت‌ها و دلگرمی‌های دستگاه‌های دیپلماسی و دیپلمات‌ها آن است که در غیاب رقبای شفاف‌ساز غیردولتی منتقد، در هدف‌گذاری دیپلماتیک و انتخاب شیوه پیشبرد اهداف خود، نگرانی چندانی از واکنش افکار عمومی داخلی و خارجی نداشته و اصولاً دغدغه پاسخگویی به مردم را ندارند زیرا پیش‌فرض بدیهی شغل آنان چنین است که جز در موارد استثنایی و غیرقابل پیش‌بینی، کلیه مراحل تدوین، اولویت‌بندی و شیوه منتخب دستیابی به اهداف، دور از نظارت و حتی اطلاع افکار عمومی داخلی و خارجی قرار دارد. بنابراین با تاسی از اصل «هدف وسیله را توجیه می‌کند»، متغیر نوع واکنش مردم به تصمیم دیپلمات‌ها، متغیر فرعی و غیرتاثیرگذاری در برنامه‌ریزی و تعیین محتوای مذاکرات محسوب می‌شود. این عدم شفافیت، عرف نانوشته حاکم بر دیپلماسی تقریباً تمامی کشورهای جهان است و گویی افکار عمومی خو گرفته‌اند انتظار اطلاع‌رسانی دقیق از دیپلمات‌ها را نداشته باشند و اعمال آنان را صرفاً از روی نتیجه و برخی شواهد ملموس و محسوس مورد قضاوت قرار دهند. به همین سبب حتی در پر و پا قرص‌ترین کشورهای مدعی دموکراسی و اطلاع‌رسانی آزاد هم دوره‌های زمانی بلندمدتی را که تا سقف ۵۰ سال را نیز دربرمی‌گیرد برای مجاز بودن انتشار اسناد دیپلماتیک مشخص می‌کنند و طبیعی است اغلب کسانی که تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز فرآیند دیپلماسی هستند پس از گذر این مدت‌زمان طولانی و مقارن با دسترسی افکار عمومی داخلی و خارجی به اسناد تصمیم‌ها و اقدامات آنان، از حوزه مسوولیت و حتی حیات خارج شده‌اند و الزامی به پاسخگویی ندارند.

● آژیر خطر برای دیپلمات‌ها

هرچند دوران طلایی دیپلمات‌ها طی دهه‌های اخیر گاهی مورد تهاجم ایذایی بازیگران و نهادهای غیردولتی واقع شده اما آنان برای مصونیت خود از پاسخگویی چالشی جدی احساس نمی‌کردند ولی اینک «ویکی‌لیکس» توانسته در سایه تکنولوژی به خیل اسناد محرمانه و فوق‌محرمانه کشور ابرقدرت جهان دست یابد و این اسناد را که بیانگر پنهانی‌ترین درخواست‌ها، تمنا‌ها و مواضع کشورهای طرف مذاکره امریکا هم هست، دسته‌بندی کند و سپس با استفاده از اینترنت طی چشم برهم‌زدنی در دسترس میلیون‌ها کاربر قرار دهد تا حتی عامی‌ترین کاربران هم بتوانند فوق‌سری‌ترین مکاتبات را که دسترسی به آنها در رویایشان نمی‌گنجید بدون مزاحم و با فراغ‌بال مشاهده و بررسی کنند و در صورت تمایل نسخه‌ای از اسناد مطلوب را برای خود ذخیره کنند.

اینجاست که زنگ خطر پرطنینی برای دستگاه‌های دیپلماسی و دیپلمات‌ها به صدا درمی‌آید زیرا اقدام افشاگرانه و پردامنه «ویکی‌لیکس» و تکانه‌های تاثیرگذار آن در افکار عمومی جهانی نشان داد اولاً عصر دیپلماسی خفاکارانه و گریز از پاسخگویی به دلیل عدم شفافیت سپری شده و دیپلمات‌ها باید آماده باشند پس از نهادینه شدن و عادی شدن تدریجی افشای انبوه اسناد مربوط به تحلیل‌ها و محتوای مذاکرات‌شان در فواصل زمانی چندساله، چندماهه و شاید چندهفته‌ای و چندروزه، پاسخگوی منتقدان داخلی و خارجی‌شان باشند، ثانیاً اگر در برداشتی واقع‌بینانه نقش همگام یا حداقل غیرمعترض افکار عمومی در پیشبرد اهداف دیپلماسی را محوری فرض کنیم آنگاه باید بپذیریم «ویکی‌لیکس» و سایت‌های مشابه آن که در آینده نه‌چندان دور قدم در جاده شهرت و افتخار این سایت خواهند گذاشت، عرصه را بر دیپلمات‌ها تنگ خواهند کرد زیرا افشاگری آنها زمینه نقد و نفی دیپلماسی‌های آمیخته به پنهانکاری و نادیده گرفتن اصول اخلاقی و انسانی را فراهم آورده و بر شمار قید و بندهای هدف‌گذاری و تعیین محتوای مذاکرات دیپلماتیک می‌افزاید و بده بستان‌های رایج دیپلمات‌ها پشت درهای بسته را محدود‌تر می‌کند.

● عملکرد دیپلمات‌ها زیر نورافکن غیردولتی‌ها

در واقع مفهوم عملی سبقت نادر «ویکی‌لیکس» (به مثابه نماد بازیگران غیردولتی) از امریکا (به عنوان سمبل قدرتمند‌ترین بازیگر دولتی جهان) آن است که عصری که همه چیز در گرو توافق بازیگران دولتی بود و بازیگران غیردولتی جز معدود تقلاهایی، تاثیری در تعیین فرجام اغلب تحولات جهانی نداشتند، به سرآمده است و در فضای جدیدی که تجهیز افراد و نهادهای غیردولتی به تکنولوژی نفوذ در دستگاه‌های دیپلماسی و انتقال راحت و سریع اسناد آنها با حجم میلیونی به کاربران پرشمار در دورترین نقاط جهان، دولت‌ها را در قبال افکار عمومی آسیب‌پذیر ساخته است هزینه مترتب بر انتخاب و تعقیب دیپلماسی مبتنی بر مذاکرات مغایر با منافع ملی کشور متبوع یا متعارض با مفاهیم جهانی نظیر حقوق بشر، افزایش گرانسنگی خواهد یافت. بی‌گمان از هم‌اینک دیپلمات‌های بسیاری همزمان با تدبیریابی امنیتی با نتانیاهو هم‌آوا هستند که در کلامی آمیخته با نگرانی پیش‌بینی می‌کند: «ویکی‌لیکس کار دیپلمات‌ها و رسانه‌ها را دشوار کرده است... هرچند این اسناد پایان دیپلماسی نخواهد بود، تلاش می‌شود تا حد ممکن در نشست‌ها افراد کمتری باشند؛ مقامات گفت‌وگوی مستقیم را چه تلفنی و چه رودررو ترجیح خواهند داد... رهبران جهان... ممکن است حتی در مذاکرات خصوصی خود نیز محتاط‌تر رفتار کنند.»

پس بیراه نیست اگر افشاگری «ویکی‌لیکس» آغازی بر پایان روند تلقی محتوای مذاکرات دیپلماتیک به عنوان «اسرار مگوی» ارزیابی شود و به این ترتیب شاید گام‌هایی هرچند با تانی برای جامه عمل پوشاندن به رویای کشاندن متصدیان یکی از غیرشفاف‌ترین مشاغل جهان از پستوی فعالیت نهان به زیر نورافکن نظارت افکار عمومی برداشته شود.

پی‌نوشت:

۱- همشهری‌آنلاین، «پایگاه اینترنتی‌ای که پنتاگون را به دردسر انداخت»، ۲۲/ ۴/ ۸۹

داوود محمدی



همچنین مشاهده کنید