یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جامعه تَبَعی, توسعه نیافتگی و اکسیر آموزش


جامعه تَبَعی, توسعه نیافتگی و اکسیر آموزش

علمای اخلاق قدیم قوای درونی انسان را به حالت های مختلف تقسیم می کردند برای نمونه در ارتباط با قوه غضبیه شجاعت را یک حالت اعتدال معرفی می کردند سپس حالت تفریط در آن را جبن و حالت افراط در این قوه را تهور و بی باکی می دانستند

علمای اخلاق قدیم قوای درونی انسان را به حالت‌های مختلف تقسیم می‌کردند. برای نمونه در ارتباط با قوه غضبیه شجاعت را یک حالت اعتدال معرفی می‌کردند سپس حالت تفریط در آن را جبن و حالت افراط در این قوه را تهور و بی‌باکی می‌دانستند.

برای قوه شهویه نیز سه حالت مشابه را قائل بودند که تنها یک حالت آن در خط اعتدال قرار داشت. در مجموع برای چهار قوه درونی انسان ۱۲ حالت تعریف شده است.

هدف اخلاق رساندن قوای درونی انسان به اعتدال است. در ارتباط با جوامع بشری نیز گویا می‌توان چنین حدود اعتدالی تصور کرد. چنانچه این اعتدال‌ها برقرار باشد راه برای رشد و توسعه متوازن هموار می‌شود. جامعه هم مانند انسان دارای روح و مسوولیت است. در اینجا سخن از جنبه‌های نرم‌افزاری و فرهنگی توسعه معنا و مفهوم می‌یابد. هر گاه ایستارهای شناختی یک جامعه همسو با هدف‌ها و برنامه‌های توسعه نباشد این تصلب راه را بر فرآیند تغییر می‌بندد و مقاومت در برابر تغییر شکل می‌گیرد. این مقاومت یک شبه ایجاد نمی‌شود بلکه ریشه در ساختارهای تاریخی دارد. فرآیند توسعه در جامعه‌ای شتاب می‌گیرد که قدرت باز تولید فرهنگی داشته باشد. بنابراین می‌توان جامعه‌ای را تصور کرد که میراث دارد، اما به دلیل فقدان جسارت در بازشناسی و بازتولید آن یا در حاشیه بودن قوه عاقله، این میراث فرهنگی ناکارکرد می‌شود. همچنین ممکن است جامعه‌ای را تصور کرد که سنت‌های علمی و فرهنگی فاخری داشته، اما از آنجا که این سنت‌ها متداوم و پایدار نبوده است، پویایی خود را در گذر زمان از دست داده است و صرفا دستاویزی برای فخرفروشی به این و آن تبدیل شده است.

در کنار اینها در جوامع توسعه‌نیافته یا در حال توسعه معمولا جریانات ضدتوسعه نیز همراه با رگه‌های فرهنگی نیز فعال هستند.

فاتالیسم و تقدیرگرایی محض، راحت‌طلبی، تفسیر منفی از قناعت و مناعت طبع از جمله اینها است. این جامعه از میوه توسعه بدش نمی‌آید اما از تحول و تغییر که لازمه آن است اجتناب می‌کند. یک توسعه تدریجی و بهداشتی بدون هزینه برای او مطلوب است که صدالبته با توجه به رشد سریع رقبا عین عقب‌ماندگی است. اندیشه‌هایی چون (چون فردا شود فکر فردا کنم) یا (برلب جوی نشین و گذر عمر ببین) یا (تا بوده چنین بوده) و... رگه‌هایی از فرهنگ توسعه گریز را نشان می‌دهد.

از دیگر مشخصه‌های جامعه تبعی، عدم رشد سیاست‌ورزی خردمندانه است. امری که موجب انزوای عقلای قوم و بی‌انگیزه شدن نخبگان و کارشناسان و جولان‌داری کم‌مایگان و متوسط‌اندیش‌ها می‌شود. در چنین شرایطی با فروپاشی قوه عاقله و خارج‌شدن تدریجی سایر قوا از حد اعتدال مواجهیم.

جامعه تبعی میراث خودش را نمی‌شناسد. قدرت تاسیس ندارد و مقلد است. از روی دست دیگران می‌نویسد. عقلانیت فرهنگی محدودی دارد و احساساتی است، نوآوری تدریجی دارد اما توان نوآوری گسسته و رادیکال ندارد. محافظه‌کار است و ابتکاراتش صرفا برای بقا و امنیت کوتاه‌مدت خود است. به بحران نمی‌اندیشد بلکه بحران را در خود مزمن می‌کند. چنین جامعه‌ای به دلیل تکیه به سنت، تغییرات تدریجی را به گونه‌ای واپس می‌زند یا جنبه‌های کمتر مخاطره‌آمیز آن را در خود حل می‌کند یا از آنها معجونی ناهمگن و به قول جلایی‌پور بدقواره می‌سازد. اما چنین جامعه‌ای قطعا در مقابل امواج تغییرات پردامنه‌تر و عمیق‌تر فرهنگی و اجتماعی خط‌مشی مقابله و غیرت‌سازی را پیش خواهد گرفت. مقابله‌ای پرهزینه‌ که سرانجام آن نامعلوم است. به نظر نگارنده تنها راه مواجهه معقول با روند پرشتاب تغییرات جهانی و کاهش شکاف فرهنگی و اجتماعی بین شمال- جنوب، رشد عقلانیت فرهنگی است. امری که تنها از طریق توسعه آموزش مسیر است. آموزش همان اکسیری است که موجب شد ژاپن پس از جنگ جهانی همچون ققنوس آرام‌آرام از درون خاکستر جنگ سر برآورد و امروز به عنوان یک کشور توسعه‌یافته صنعتی قد علم کند.

کشوری که به‌رغم توسعه مادی کمتر به بحران‌ها و تعارضات فرهنگی دچار شده است. راز این موفقیت را نگارنده در بازدیدهایی که از مراکز آموزشی این کشور از مهدکودک تا دانشگاه داشته در نظام آموزشی سازگار با توسعه و منطبق با ارزش‌های بومی یافت. سرمایه‌گذاری در آموزش هر چند دیربازده است، اما با تغییر اساسی در ایستارهای شناختی و رویکرد ملی به توسعه می‌تواند روند رشد و توسعه را هم تسهیل کند و هم عمق و پایداری بخشد. اتفاقی میمون که در ژاپن پس از دوره میجی رخ داد و این کشور را از یک جامعه حاشیه‌ای وتبعی به سوی جامعه‌ای تاسیسی و پویا سوق داد.

دکترغلامرضا ذاکر صالحی

عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی



همچنین مشاهده کنید