چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

عطش انتظار


عطش انتظار

بازآ که ملک جان زفروغ تو خرم است ای ماه من که روی تو خورشید عالم است بازآ که از فراق تو ای مهر دل‌فروز صبح زمانه تیره‌تر از شام ماتم است دور از حریم وصل تو ای کعبه امید چشمم بسان …

بازآ که ملک جان زفروغ تو خرم است ای ماه من که روی تو خورشید عالم است بازآ که از فراق تو ای مهر دل‌فروز صبح زمانه تیره‌تر از شام ماتم است دور از حریم وصل تو ای کعبه امید چشمم بسان چشمه جوشان زمزم است تا سر نهم به پای تو ای گلبن مراد همچون بنفشه پیش سمن قامتم خم است ای از تو جمع خاطر شوریدگان ببین کار جهان زفتنه ایام درهم است بنگر بنای مردمی و مهر گشته سست ای آنکه پشت ملک بقا از تو محکم است ای خادم در تو سلیمان ببین کنون در دست دیو فتنه‌گر قرن خاتم است بازآی و بازگیر زاهریمنان نگین ای آنکه نقش خاتم تو اسم اعظم است بازآ و روح در تن این مردگان بدم ای آنکه زنده از دمت عیسی‌بن مریم است تا از ستیغ غیب برایی چو آفتاب در التهات جان جهانی چو شبنم است بازآی ای طبیب روان‌های بی‌قرار برخستگان غمزده لطف تو مرهم است

استاد محمودشاهرخی(جذبه)