سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
زمانی که ما سلطان بودیم
خاطرات سینمایی فیلمبینهای حرفهای با چهره، دیالوگها و بازیهای ستارگان سینما گره خورده است. چه در فیلمهای کلاسیک و چه در فیلمهای معاصر ما قهرمانها (یا ضدقهرمانها) هستند که بیش از هر چیز دیگری همدلی تماشاگر را بر میانگیزند و آنها را با خودشان همراه میکنند. کسانی که این نقشها را ایفا کردهاند، برای همیشه در یادها ماندهاند. این فقط مربوط به سینمای اروپا و آمریکا نیست. خاطرات خوش هنرپیشهها هنوز عامل مهمی است که بسیاری از تماشاگران به امید تکرارش به سینما میروند. اگر چه این روزها به نظر میرسد شکل و شمایل ستارهها تغییر کرده؛ بهگونهای که دیگر فروش فیلمها را تضمین نمیکنند. هماکنون فیلم «حس پنهان» با بازی محمدرضا فروتن، مهتاب کرامتی و نیوشا ضیغمی اکران شده که البته فروش آن در همین روزهای ابتدایی نشان داده نقش «ستارهها» کماثرتر شده است. ● ستارهای متولد میشود
در دهه ۶۰ طبق برنامههای هدایتی و نظارتی وزارت ارشاد برای به وجود آوردن سینمای جدید، ستارهسازی در سینما ممنوع شد. طی آن سالها بیش از همه بازیگران تئاتر وارد سینما شدند و در فیلمهای ملودرام ـ که مورد پسند مردم در دوران جنگ بودـ بازی کردند. در برهوت تنوع متون و قصه در سینما، چهرههایی که مردم از آنها خاطره داشتند توانستند در جذب تماشاگر موثر باشند. اما غالب این بازیگران تئاتر فاقد پرسوناژ ستاره شدن بودند و اصولا با آنچه مردم میخواستند و میپسندیدند، فاصله داشتند. اواخر دهه ۶۰ سرانجام اتفاقی در سینما افتاد و پای چهرههای تازه به سینما باز شد. «عروس» به کارگردانی بهروز افخمی و بازی ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی پرفروشترین فیلم سال شد. قصه به روز و بازیگران جوان فیلم آنقدر برای تماشاگران جذابیت داشت که آنها را به سالنها بکشاند. این اتفاق باعث شد تهیهکنندگان پس از چند سال، بار دیگر به فکر استفاده از بازیگران جوان و مورد پسند جامعه بیفتند. این گونه اولین ستارههای سینما متولد شدند.
● سرانجام ستارهای متولد شد
دهه ۷۰ بازیگران جوان نبض سینما را در دست داشتند. آثاری که از چهرههای جوان استفاده میکردند، فروش مناسبی داشتند و نام آنها در کنار کارگردانها باعث طولانیتر شدن صفها میشد. به خصوص در اواخر دهه ۷۰ که بازیگران با استعدادی هم به جمع ستارههای سینما اضافه شدند. محمدرضا فروتن، هدیه تهرانی، بهرام رادان و... و بعدتر سینمای تجاری هم برای اینکه در برابر سینمای هنری عقب نیفتد، به سمت چهرههای جذاب، اما بیتجربه در بازیگری آمد. محمدرضا گلزار، شادمهر عقیلی و... اما این دوران دوام چندانی نیافت. ستارگان جدید آنقدر در نقشهایشان تکرار شدند و آمار فیلمهایشان در سال بالا رفت که خیلی زود همه را دلزده کرد. اما این تازه شروع ماجرا بود؛ چندی بعد حتی تهیهکنندهها هم دیگر سراغ آنها نیامدند.
● آنها زود فراموش میشوند
این روزها با مروری روی فیلمهای پرفروش سال، میتوان فهمید که در اکثر آنها بازیگر شاخصی حضور نداشته است. مضمون طنز فیلمها و چهرههای آشنای تلویزیونی دلیل اصلی موفقیت بخش عمدهای از فیلمها بوده است. ایرج تقیپور، تهیهکننده سینما معتقد است: «آنچه در سینمای ما اتفاق میافتد خیلی ساختار حساب شدهای ندارد و در آن سوپراستارها اصولا نقش مهمی ندارند. چون هیچوقت آنها نمیتواند سرپا باقی بمانند و زود به حاشیه میروند.» تقیپور معتقد است هیچ برنامهای برای اینکه این موفقیت سوپراستارها مداوم باشد، وجود ندارد: «در ایران ستاره شدن آسان است، اما اینکه شخصی بتواند در این جایگاه بماند سخت است و اصولا برای همین خیلی زود این بازیگرها به سمت سینمایی که معروف به سینمای هنری شده متمایل میشوند. در واقع از شهرتشان برای بازی در فیلمهای هنری استفاده میکنند.» او میگوید: «به همین دلیل هم تهیهکنندهها معمولا روی آنها حساب ویژهای باز نمیکنند.» البته دلایل دیگری هم برای این امر وجود دارد: «اصولا از تهیه یک فیلم تا اکران آن چیزی حدود یک فیلم زمان میبرد. در این مدت هم سلیقه مردم تغییر میکند و هم آن قصه کهنه میشود. تهیهکنندهها بایدحدس بزنند در سال آینده چه فیلمهایی با چه بازیگرانی پرفروش میشوند و معمولا هم افراد اندکی توانایی چنین کاری را دارند.» سیروس تسلیمی، تهیهکننده و مدیرعامل شرکت امید فیلم میگوید: «ستارهها در ایران وقتی ستاره میشوند در ذهن تماشاگر ژانری را به جا میگذارند و تماشاگر به آنها عادت میکند و دوست دارد که آن نوع فیلمها را از آن بازیگر ببیند؛ اما هنرپیشههای ما خیلی زود تغییر مسیر میدهند و وقتی جایگاه محکمی در سینما پیدا کردند، دنبال فیلمهای هنریتر میروند.» او میگوید: «تهیهکنندهها شرایط را برای بازیگران توضیح نمیدهند و اغلب برنامهای برای آنها ندارند. در اروپا و آمریکا معمولا دستمزد متوسطی برای بازیگر تعیین میشود و بعد او را در فروش فیلم شریک میکنند. مثلا بروس ویلیس برای فیلمی ۱۰۰میلیون دلار به دست آورد. در حالی که دستمزدش برای همان فیلم کمتر از ۲۰ میلیون دلار بوده است. در ایران اما همه دنبال این هستند که زود به سرمایه برسند و پشت سر هم فیلم بازی کنند، آنقدر که دیگر تماشاگر از دیدن آنها لذت نمیبرد.» او میگوید: «سرمایهگذاران سینما در ایران امیدشان را به ستارگان از دست دادهاند.»
● پیروزی اراده
در سینمای جهان، اما ستارهساز و برنامهریزی برای آنها در دستور کار کمپانیهای بزرگ است. از زمان نگارش فیلمنامه، متناسب با ستارههایی که قراردادهایی با شرکتها دارند، شخصیتها طراحی میشوند و بعدا برای تبلیغ روی آنها برنامهریزیهایی ارائه میشود. پرداخت دستمزدهای ۲۰ میلیون دلاری به این ستارهها که حالا دیگر کسی به هنر آنها شک ندارد، نشان از اطمینان بالا به آنهاست؛ کسانی که با حضورشان موفقیت اثری را تضمین میکنند و البته در این رابطه دو طرفه ـ تهیهکننده و بازیگر- تداوم و همکاری، اصلی مهم است؛ نکتهای که در ایران اصلا به آن توجه نمیشود.
● حسرت دیدار
در روزهایی که همه منتظر فیلمهای محبوبشان هستند، باز هم باید انتظار کشید. انتظار تولد ستارهای که نمادی از نسل نو جامعه ایرانی باشد. بالاخره روزی باید متوجه این نکته شد که بخش عمدهای از صنعت سینما وابسته به تولد، حضور و دوام ستارهها است؛ ستارههایی که خیلی زود نورشان را از دست ندهند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست