چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

نسیمی از آموزه های امام مهدی عج


نسیمی از آموزه های امام مهدی عج

آنچه در پی آیه گوشه ای از آموزه های حضرت ولی عصر عج درخصوص مسائل مربوط به غیبت, انتظار فرج و اخلاق فردی و اجتماعی است که آن حضرت در ملاقات با برخی خواص ومومنین بیان کرده اند اینک با هم آن را ازنظر می گذرانیم

آنچه در پی آیه گوشه ای از آموزه های حضرت ولی عصر(عج) درخصوص مسائل مربوط به غیبت، انتظار فرج و اخلاق فردی و اجتماعی است که آن حضرت در ملاقات با برخی خواص ومومنین بیان کرده اند.اینک با هم آن را ازنظر می گذرانیم.

امام زمان (ع) همنام رسول خدا (ص) و کنیه اش نیز کنیه آن بزرگوار است.پدرش امام عسگری (ع) جز آن جناب فرزندی به جای نگداشت و او را نیز در پنهانی وخفا نگهداری فرمود.

ولادت آن مولود مسعود درشب نیمه شعبان سال (۲۵۵ هـ . ق) صورت گرفت و مادرش کنیزی به نام نرجس بود.

روزی که پدر بزرگوارش از دنیا رفت پنج سال از عمرشریفش گذشته بود و در همان چند سال اندک، خداوند حکمت و قضاوت را به او عنایت فرمود و او را نشانه و حجت بردو عالم قرار داد.

همچنانکه عیسی بن مریم را در گهواره، منصب نبوت داد، وی را نیز درآن خردسالی، مقام امامت رحمت فرمود. (ارشاد مفید ج ۲ص ۴۷۴)

ای طبیب درد بی درمان من

ای دوای رنج بی پایان من

ای به یادت آه عالم سوز من

ای زهجرت تیره شام و روز من

ای خلیفه حق وای سلطان دین

مصطفی را نورچشم و جانشین

ای وجودت همچو خورشید جهان

لیک خورشیدی به ابراندر نهان

روی خود از دیدها برتافته

پرتوت برنیک و بربد تافته

گرچه در ابری نهان شد آفتاب

چهره خود را نهفت اندر نقاب

از شعاعش لیک عالم روشن است

روزها پیدا و شبها مکمن است

ای تو خورشید جهان افروز ما

ای تو روز ما و هم نوروزما

(مثنوی طاقدیس ص ۷۷- ۷۸)

● آموزه اول: خودی وغیرخودی

معیار در خودی و غیرخودی، براساس ایمان و اعتقاد و موضع گیری سنجیده است و به همین دلیل، خویشاوندی و روابط گروهی، حزبی، سازمانی و جناحی هیچ تأثیری در خودی بودن و غیرخودی بودن ندارد، محمد بن یعقوب کلینی، از اسحاق بن یعقوب، نقل کرده است که گفت: تعدادی از مسائل مشکل را نوشتم و از محمدبن عثمان عمری خواستم آنها را به حضرت مهدی (عج) برساند و جواب آنها را دریافت کند. او چنین کرد و نامه ای با دست خط آن حضرت برایم رسید که درآن نوشته شده بود:

درجواب پرسش تو (که خداوند راهنمایت باشد و تو را بر دین خویش ثابت قدم نگه دارد و تو را از شر آن دست از بستگان و پسر عموهایم که مرا انکار کرده اند نگه دارد)

باید به تو بگویم این را بدان که خداوند با هیچ کس خویشاوندی و فامیلی ندارد. هرکس مرا انکارکند، از ما نیست و مسیرش، مسیر پسر نوح است (که گمراه شد) .(فرهنگ سخنان حضرت مهدی، ص ۱۷۳)

براساس تعالیم حیات بخش دینی، هرکس از مکتب اصیل اسلام و به فرمایش امام خمینی (ره) از اسلام ناب محمدی (ص) و ائمه معصومین (ع) و در زمان غیبت معصوم (ع) از خط ولایت فقیه تبعیت کند، خودی محسوب می شود و کسانی که خارج از این خط حرکت می نمایند، غیر خودی و گمراه شمرده می شوند وچنانچه در جهت مقابل حرکت کنند، ضد خودی و دشمن محسوب می گردند.

● آموزه دوم: شفای شیخ حر عاملی

در روایات آمده است، حضرت امام زمان (عج) برای شیعیان دعا می کند و با دعای آن امام عزیز، مشکلات وگره های اقتصادی، اجتماعی و ... حل می شود.

مرحوم شیخ حرعاملی درکتاب اثبات الهداه می نویسد: حدود ده ساله بودم که به بیماری شدیدی مبتلا شدم. به گونه ای که همه بستگانم کنار بسترم بودند و مطمئن بودند که تا شب از دنیا می روم. دراین ساعات من در بین خواب و بیداری بودم که پیامبر اکرم (ص) و همه امامان (ع) را دیدم و بر یک یک آنها سلام کردم و با آنها روبوسی نمودم. وقتی با امام صادق (ع) روبوسی کردم، ایشان به من سخنانی فرمودند که یادم نماند. جز این که به یاد دارم که برایم دعا کرد.

همچنین امام زمان (عج) هم برایم دعا کرد. چون وقتی به آن حضرت رسیدم و با او دست دادم و روبوسی کردم . گریه کردم وگفتم، ای مولای من، من می ترسم دراین بیماری بمیرم و به نهایت مطلوبم از علم و عمل نرسم. حضرت به من فرمود: نترس، چون تو دراین بیماری از دنیا نمی روی بلکه خداوند تو را شفا می دهد و عمری طولانی خواهی داشت. بعد آقا کاسه ای را به دستم داد و من از آب آن نوشیدم و در همان حال بیماریم برطرف شد و شفا گرفتم. فوراً از بسترم برخاستم و در حضور بستگانم نشستم. همگی تعجب می کردند. اما من چیزی نگفتم. تا اینکه پس از چند روز جریان ملاقاتم را با معصومین (ع) برایشان تعریف کردم. (همان ص ۲۵۹-۲۶۰)

● آموزه سوم: شفاعت امام برای شیعیان

حضرت در نیایشی می فرماید: پروردگارا شیعیان ما از پرتو وجود ما و باقیمانده سرشت ما خلق شده اند. اما آنان به خاطر مغرورشدن به دوستی با ما و داشتن ولایت و از روی بی توجهی، گرفتار گناهان بسیاری گشته اند. حال اگر گناهانی که انجام داده اند، جزو گناهانی است که بین تو و آنها باید حل شود (حق الله)، پس به خاطر ما آنها را ببخش و ما هم از آنها راضی هستیم و اگر گناهانی که انجام داده اند، حق الناس بوده و جزو گناهانی است که بین خودشان است و باید حق دیگران پرداخت شود، برای پرداخت بدهی آنان، از خمسی که در اموال برای ما مقرر فرمودی، به عنوان تقاص و تاوان از بدهی آنان برداشت کن و به طلب کاران آنها بده و آن شیعیان را وارد بهشت کن و از آتش جهنم دورساز و آنها را با دشمنان ما که گرفتار غضب تو هستند، در یک مکان قرار نده. (همان ص۱۸۷-۱۸۸)

باید توجه داشت که گناهانی که مشمول رحمت و شفاعت امام(ع) قرارمی گیرد شامل گناهانی می شود که جنبه شخصی و مالی و این قبیل مشکلات جزیی دارد. اما افرادی که مرتکب گناهان عمومی و حقوقی می شوند، مورد شفاعت قرار نخواهندگرفت. مانند خیانت، جاسوسی، قتل نفس، تهمت و افترا به دیگران، رباخواری، همکاری با دشمنان، تجاوز به نوامیس مردم، مخالفت با امام و رهبری، پرده دری و آبروی دیگران را حراج کردن و...

● آموزه چهارم: زمان ظهور حضرت مهدی(عج)

براساس روایات شیعه، انتظار فرج صاحب الزمان(عج) از وظایف و از جمله مهم ترین عبادات شمرده می شود. اما مدت زمان انتظار هرگز مشخص نشده است. لذا حتی خود امام(عج) نیز نمی داند در چه زمانی مأمور به ظهور خواهدبود و چقدر باید منتظر باشد.

مرحوم شیخ صدوق از اسحاق بن یعقوب نقل کرده است که گفت: طی نامه ای سؤالاتی را به محمدبن عثمان سمری (دومین نایب خاص امام) دادم تا جوابی را برایم بیاورد. امام زمان(عج) نیز در نامه ای جواب همه پرسش ها را دادند که یکی از آنها، درمورد ظهور آن حضرت بود:

اما ظهور من و گشایش در گره کار عالم، در اختیار خداوند است و آنان که زمان خاصی را برای ظهور من معین می کنند، دروغ گویانی بیش نیستند. (همان ص۲۸۳) و در نامه ای که حضرت به شیخ مفید می نویسند، تأکید می کنند که: امر ظهور ما ناگهانی و بدون زمان از پیش تعیین شده، فرا می رسد و آن هم، زمانی است که توبه، دردی از جنایتکاران دوا نمی کند و راه گریز از مجازات ما را ندارند. (همان ص ۳۶۹)

● آموزه پنجم: رهبری علما در زمان غیبت

امام عصر(ع) در پاسخ به پرسش اسحاق بن یعقوب، به خط مبارک خویش، چنین مرقوم می فرمایند: اما در مورد وظیفه خویش در رویدادهای جدید و حوادث واقعه (در زمان غیبت کبری) که برایتان پیش می آید و حکم آن را نمی دانید و تاکنون نیز از ما نشنیدید، به کسانی که راوی حدیث ما هستند و علمای دین محسوب می شوند، مراجعه کنید. زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من نیز حجت خدا هستم. (همان ص ۳۰۱)

امام خمینی(ره) همانند بسیاری دیگر از علمای اسلام، از این حدیث برای اثبات و یا تأیید ولایت فقیه استفاده کرده اند و تأکید می کنند که منظور از حوادث واقعه، مسایل و احکام شرعی نیست بلکه رویدادها و پیشامدهایی از قبیل مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بین المللی و اقسام گرفتاری ها همچون جنگ و صلح و... می باشد.در این گونه حوادث و مشکلات لازم است که به راویان احادیث یعنی همان فقیهان اسلام شناس مراجعه کنیم. امروز فقهای اسلام حجت خدا بر مردم هستند، همان طور که حضرت رسول(ص) حجت خدا بود. فقیهان از طرف امام(ع) حجت بر مردم هستند. همه امور و تمام کارهای مسلمانان مانند امر حکومت، زندگی مردم، اخذ مالیات، خمس، زکات و درآمدهای عمومی و مصارف آنها، امور قضایی، نظامی، تربیتی و... به آنان واگذار شده است. (ولایت فقیه ص ۹۷ تا ۲۸)

● آموزه ششم: آفتاب پشت ابر

در مسئله غیبت امام(ع) بین دو واژه (حضور و ظهور) تفاوت وجود دارد. وقتی که آقا غایب است، ظهور ندارد، غایب است یعنی از نظرها و دیدگان عموم پنهان است. اما در عین حال حضور دارد و به همین دلیل، بسیاری از افراد ممکن است ایشان را به صورت ناشناس ببینند. و چون حضورش در جامعه مسلم است، مردم از برکاتش بهره مند می شوند. حضرت خطاب به اسحاق بن یعقوب فرمود:

اما چگونگی بهره بردن از وجود من در زمان غیبت، همانند بهره بردن از آفتاب است هنگامی که پشت ابر قرار گیرد. همانا من اهل زمین را از بلاها دور نگه می دارم، همان گونه که ستارگان باعث رفع مشکل موجودات آسمانی می شوند.

امام(ع) در فراز دیگری می فرمایند: برای تعجیل در ظهور من بسیار دعا کنید که رهایی شما هم وابسته به ظهور من است: اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم.(همان ص ۳۱۷)

● آموزه هفتم: گناه و طول غیبت

یکی از عوامل مهم طولانی شدن غیبت و تأخیر ظهور امام عصر(ع) اثر مستقیم گناهان و کوتاهی های ما مسلمانان است. علی بن مهزیار اهوازی می گوید: در یک سالی در سفر حج پس از ناامیدی از ملاقات با امام(ع) بالاخره به یک واسطه اجازه شرفیابی برایم حاصل شد. آن حضرت خطاب به من فرمودند: ای ابوالحسن علی بن ابراهیم بن مهزیار، شب و روز در انتظار دیدار تو، لحظه شماری می کردم. چه شد که تأخیر کردی و به سوی ما نیامدی؟ ابن مهزیار می گوید: عرض کردم: ای مولای من، کسی را نیافتم که مرا به حضورت راهنمایی کند.

حضرت با تعجبی همراه با پرسش فرمود: کسی را نیافتی که راهنمایی ات کند؟! سپس با انگشتان مبارک روی زمین کشید و بعد فرمود: راهنما نداشتن دلیل تأخیرت نیست، بلکه شما ۱) به مال اندوزی روی آورده اید ۲) در برابر مستضعفان فخر فروشی کرده و با آنان با بی اعتنایی رفتار کرده اید ۳) صله رحم را ترک نموده اید. به این دلایل توفیق زیارت ما را پیدا نکرده اید. پس دیگر چه عذری دارید؟ علی بن مهزیار می گوید: عرض کردم: توبه کردم.سپس حضرت فرمود: اگر برخی از شماها برای آمرزش بعضی دیگر، از خدا طلب مغفرت نمی کردند، به جز خواص شیعه، کلیه انسانها را گفتار و کردارشان هلاک می کرد. (اشاره به این که من برایت از خدا طلب بخشش می کنم.) (همان ص ۳۱۸- ۳۱۹- ۳۲۰)

● آموزه هشتم: خدمت به پدر

جناب شیخ باقر نقل می کند: یکی از مومنین (که در حمام دلاک بود) پدر پیر و ناتوانی داشت و مرتب در خدمت پدر بود و به کارهایش می رسید. به جز شب های چهارشنبه که در خدمت پدر نبود و برای عبادت به مسجد سهله می رفت. اما پس از مدتی، رفتن به مسجد سهله را ترک کرد. پرسیدم: چرا دیگر شب های چهارشنبه به مسجد نمی روی؟

گفت: من مرتب به آنجا می رفتم، تا چهل شب. اما چهلمین چهارشنبه که خواستم بروم، به خاطر برخی گرفتاری ها رفتنم به تأخیر افتاد، تا این که نزدیک غروب آفتاب حرکت کردم که به شب برخوردم. شب مهتابی بود و یک سوم از راه را رفته بودم. ناگهان دیدم عربی سوار بر اسب، به طرف من می آید. وحشت کردم و پیش خود گفتم: الآن است که بیاید و اموال مرا بگیرد. اما با تعجب دیدم، وقتی به من رسید، با زبان عربی محلی با من سخن گفت و پرسید: کجا می روی؟ گفتم: به مسجد سهله می روم. پرسید: از خوردنی ها چیزی به همراه داری؟ گفتم: نه. فرمود: دست در جیبت کن، پیدا می کنی. گفتم: می دانم چیزی ندارم. با تندی فرمود: دست در جیبت کن، پیدا می کنی. وقتی دست در جیبم گذاشتم، فهمیدم آن مقدار کشمشی را که برای کودکم خریده بودم در جیبم مانده است. سپس حضرت خطاب به من فرمودند: مواظب پدر پیرت باش، مواظب پدر پیرت باش، مواظب پدر پیرت باش و بعد از آن از نظرم غایب شد و من از این جریان دو چیز دانستم. یکی این که آن شخص همان مولای من حضرت مهدی(ع) بود و دیگر این که او راضی نیست من حتی شب های چهارشنبه هم، از پدرم جدا شوم. (همان، ص ۱۹-۲۹)

● آموزه نهم: نیکی به بستگان و فامیل

رسیدگی به فامیل و نیازمندان از میان آنان، از مصادیق بارز صله رحم است و به همین دلیل، اولویت با فقراء و نیازمندان فامیل است.

از امام عصر(ع) پرسیدند: شخصی نیت می کند که مقداری از مال خود را کنار بگذارد و به یکی از برادران ایمانی خود بدهد. اما پس از آن متوجه می شود که دربین فامیل کسی هست که نیازمند است. آیا می تواند آن را به فامیل محتاجش بدهد؟

امام(ع) در جواب فرمودند: آن مال را به هر کدام از آن برادران ایمانی و فامیل که از نظر مذهب به او نزدیک تر باشند، می دهد. (یعنی شیعه اولویت دارد) و اگر خواست به روایتی که از امام رضا(ع) رسیده است، عمل کند. حضرت رضا(ع) فرمود: درحالی که فامیل و رحم انسان محتاج باشد، خداوند صدقه دادن به دیگر فقیران را قبول نمی کند. در ادامه حضرت ولی عصر(ع) فرمود: می تواند آن مال را بین آن برادر مؤمن و فامیل فقیرش تقسیم کند، تا به ثواب هر دو عمل برسد. (همان ص ۳۸۱)

● آموزه دهم: کدام هدیه

از ویژگی های امام معصوم(ع) این است که در پذیرش هدیه، از کسی هدیه قبول می کنند که آن را از راه حلال تهیه کرده باشد. که این خود از الگوهای رفتاری برای همه کسانی است که برایشان هدیه ای می رسد.

حضرت ولی عصر(عج) در پاسخ به سؤال شخصی فرمودند: اما اموال شما را ما هرگز قبول نمی کنیم مگر این که آنها را از مال حرام پاک کرده و خالص کنید.

از این پس هرکس خواست و مایل بود، با این شرایط برای ما هدیه ای بفرستد که خوب است و اگرنخواست نفرستد. به هرحال آنچه که خداوند به ما عنایت کرده است، بهتر است از آنچه که شما برای ما بفرستید. (همان ص ۳۸۷- ۳۸۸)

محمد مهدی رشادتی

فهرست منابع:

- ارشاد شیخ مفید، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

- فرهنگ سخنان حضرت مهدی(عج)، محمد دشتی، انتشارات امیرالمؤمنین(ع)

- مثنوی طاقدیس، ملا احمدنراقی، تصحیح علی افراسیابی، انتشارات نهاوندی قم

- ولایت فقیه، امام خمینی(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام