پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

هزینه عشق واقعی


هزینه عشق واقعی

شبی پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود ، دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند. او نوشته بود: صورتحساب ،
▪ کوتاه کردن چمن باغچه ۵ دلار
▪ …

شبی پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود ، دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند. او نوشته بود: صورتحساب ،

کوتاه کردن چمن باغچه ۵ دلار

مرتب کردن اتاق خوابم ۱ دلار

مراقبت از برادر کوچکم ۲ دلار

نمره ریاضی خوبی که گرفتم ۳ دلار

بیرون بردن سطل زباله ۱ دلار

جمع بدهی شما به من :

۱۲ دلار

مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد ، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه در صورتحساب این عبارت را نوشت:

بابت سختی ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ

بابت تمام شبهایی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ

بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ

بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچ

و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است. وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند ، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت: مامان ... دوستت دارم. آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:

قبلا به طور کامل پرداخت شده.

مریم ابدالی