سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

تاریخ نگاری در دوره تیموری


تاریخ نگاری در دوره تیموری

دورهٔ حکومت تیموریان بر ایران، را می بایست دورهٔ شکوفایی تاریخ نگاری به زبان فارسی دانست. در دوران ما بین حکومت ایلخانان تا تشکیل حکوت گورکانیان، تاریخ نگاری ایرانی تحولی …

دورهٔ حکومت تیموریان بر ایران، را می بایست دورهٔ شکوفایی تاریخ نگاری به زبان فارسی دانست. در دوران ما بین حکومت ایلخانان تا تشکیل حکوت گورکانیان، تاریخ نگاری ایرانی تحولی عمده را تجربه نکرد. اما پس از روی کار آمدن گورکانیان از آنجا که تیمور به ضبط رویدادها علاقه مند بود و همیشه تعدادی از منشیان ایرانی و اویغوری را برای ضبط دقیق وقایع همراه خود داشت، نوعی سنّت تاریخ نگاری در شرق ایران به وجود آمد که تاسال ۸۳۴ متأثر از نوشته های تاریخی مناطق غربی و مرکزی ایران بود. از نخستین آثار به جا مانده از این دوره می توان از سعادت نامه یا روزنامهٔ غزوات هندوستان تألیف غیاث الدین علی یزدی درسال ۸۰۲ نام برد. پس از آن ظفرنامه در سال ۸۰۶ به دستور تیمور تألیف شد و مورخان بعدی دورهٔ تیموری از آن سود جستند. آرامشی که پس از مرگ تیمور و در دورهٔ حکومت جانشینانش، بخصوص شاهرخ در سمرقند و هرات پدید آمد، این مناطق را به مراکز فرهنگی تبدیل کرد و باعث تداوم سنّت تاریخ نگاری از نیمهٔ اول سدهٔ نهم تا اواخر آن شد. شاهرخ در هرات از تاج سلمانی و حافظ ابرو خواست که رویدادهای سلطنت او و سالهای پایانی حکومت تیمور را ثبت کنند؛ از این رو، تاج سلمانی از شمس الحسن خواست رویدادهای ۸۰۶ تا ۸۱۲ را به رشته تحریر درآورد، که در واقع ذیلی بر ظفرنامهٔ شامی بود. حافظ ابرو نیز با افزودن ذیلی بر ظفرنامهٔ شامی، رویدادهای دورهٔ تیمور را تا زمان مرگ وی در مجمع التواریخ السلطانیه نوشت.

در دههٔ ۸۲۰، شرف الدین علی یزدی با استناد به حکایات و روایات شفاهی و مکتوب، کتاب ظفرنامه را تحریر نمود. کتاب مذکور بر اساس ظفرنامهٔ شامی و شمس الحسن و تاریخ منظوم لشکرکشی های تیمور نوشته شده است. پس از آن و در دههٔ ۸۳۰، کتابی در نسب شناسی به نام معزز الانساب از مؤلفی ناشناس شامل نسب شناسی اعراب، یهودیان فرانک ها، چینی ها، مغولان و خاندان جغتایی پدید آمد که از آثار ارزشمند دوره تیموری محسوب می شود. در سال۸۴۰، ابن عربشاه عجایب المقدور فی نوائب تیمور را بر اساس مشاهدات و شنیده های شخصی خود و با رویکردی واقع بینانه نگارش کرد.

در سدهٔ نهم از دو شیوهٔ تاریخ نگاری می توان یاد کرد: علاقه به حفظ سنن اسلامی، از جمله در آثار حافظ ابرو که به همین سبب از حمایت شاهرخ برخوردار بود؛ گرایش به حفظ سنن مغولی ، از جمله در کتاب شرف الدین علی یزدی . تا زمان درگذشت شاهرخ شیوهٔ نخست غالب بود. پس از او، به سبب تغییرات سیاسی ، مورخان به اشاعهٔ سنن مغولی گرایش پیدا کردند اولوس اربعه، نمونه ای از رویکرد مؤلف به سنّت مغولی است. اصل این اثر موجود نیست و مؤلف آن احتمالاً الغ بیگ، پسر و جانشین شاهرخ بوده است. این کتاب را عبداللّه بن محمد بن علی نصراللهی در ۹۳۱ـ۹۳۲، با عنوان زبدهٔ الآثار خلاصه کرد. عبدالرزاق سمرقندی نیز درسال ۸۷۵، وقایع حدود ۱۷۰ سال تاریخ ایران (از ۷۰۴ تا ۸۷۳) را در مطلع سعدین و مجمع بحرین شرح داد. ‏

در دورهٔ تیموری تاریخ نگاری وابسته به دربار بود و برای خوشایند درباریان و شاهزادگان نوشته می شد، ازاین رو مورخان بیشتر به شرح فتوحات و لشکرکشیهای آنان ، با تأکید بر تاریخ فتوحات تیمور و شخصیت او، می پرداختند و کمتر به تاریخ اجتماعی توجه داشتند. بعضی دیگر از مورخان که در آثار خود به اخلاق و سیاست و شرح زندگانی بزرگان پرداخته اند، اوضاع اجتماعی دورهٔ خود را نیز نشان داده اند. برخی از این آثار عبارت اند از: نصایح شاهرخی از

جلال الدین محمد قائنی ، مناقب حضرت شاه نعمت اللّه ولی از عبدالرزاق کرمانی و ... برخی مؤلفان دورهٔ تیموری ، رویدادهای تاریخی را به نظم درآوردند، اما این شیوه چندان رونق نیافت، مثلاً عبداللّه هاتفی خرجردی به تقلید از شاهنامهٔ فردوسی و بر اساس ظفرنامهٔ شرف الدین علی یزدی ، منظومه ای تاریخی در ۴۸ بیت سرود که از آن استقبال نشد.‏

ساناز علیمحمدی