پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

ای معلم....


ای معلم....

چگونه می توان سپاست گفت، که مدیون توییم
و در بینش و بصیرت وام دار تو
تو به ما آموخته ای که:
گوهر وقت را رایگان از کف ندهیم
با «غفلت امروز» به «حسرت فردا» گرفتار نشویم
که به «سیرت بیندیشیم» …

چگونه می توان سپاست گفت، که مدیون توییم

و در بینش و بصیرت وام دار تو

تو به ما آموخته ای که:

گوهر وقت را رایگان از کف ندهیم

با «غفلت امروز» به «حسرت فردا» گرفتار نشویم

که به «سیرت بیندیشیم» نه به «صورت»

که دانش را وسیله بدانیم نه هدف

«جسم» را نردبان تعالی «جان» کنیم، نه «روح» را فدای تمنیات «تن» که «بازی» کنیم ولی... زندگی را بازیچه نشماریم.

از تو آموخته ایم که:

درون اگر آلوده باشد، آرایش ظاهر بی ثمر است

اگر «ایمان» نباشد، علم، نه تنها «بال پریدن» نیست که «وبال گردن» است

به ما آموخته ای که به «ادراک» برسیم نه «مدرک» به «محتوا» بیندیشیم نه به «شکل»

ای معلم!

... باز هم به ما بیاموز

اینک تشنه تر از همیشه ایم

و جان عطشناک ما

در پی جرعه ای معرفت است

روزت گرامی باد

زکیه غلامی از دبستان عدالت