شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

رباخواری جنگ با خداست


رباخواری جنگ با خداست

رهبر معظم انقلاب در سفر اخیر خود به خراسان شمالی پرسشی با این مضمون بیان کردند که «چه کنیم که ریشه ربا در جامعه قطع شود »

رهبر معظم انقلاب در سفر اخیر خود به خراسان شمالی پرسشی با این مضمون بیان کردند که «چه کنیم که ریشه ربا در جامعه قطع شود؟»

با توجه به اهمیت موضوع حرمت ربا در اسلام و احساس نیاز جامعه کنونی برای آشنایی بیشتر با این مسئله مهم که سعادت یا شقاوت جامعه ای را رقم می زند، خبرگزاری فارس مطلبی را از آیت الله محمدحسین احمدی فقیه یزدی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم منتشر کرده است که آن را می خوانید:

در مورد مسائل بانکداری در بین علما و فقها حرفهایی وجود دارد و البته ما موظفیم در این زمینه حرف های دینی را گفته و به تکلیف عمل کنیم تا کم کم مسئولان متوجه برخی مسائل شوند. گرچه اکنون نیز مسائل بانکداری زیر نظر برخی از علما و فقهاست، ولی اختلاف نظرهایی وجود دارد لذا مطالب باید گفته شود چون این اختلاف ها باید در جایی حل شود و سر و سامانی به این قضیه داده شود. اگر الان هم درباره این موضوع حرف نزنیم، به هر حال زمانی می رسد که باید حرف ها زده شود.

راجع به ربا و در مقابل آن بیع، بحث های بسیار مفصلی در فقه اسلامی و به خصوص در فقه تشیع آمده و فقهای عظام در این موضوع بحث های مفصلی دارند که اجمالا در این بخش می خواهم مباحثی را که در سوره بقره در این موارد بیان شده است یادآور شوم.

علامه طباطبایی بیانی درباره انفاق دارد که ابتدا آن را می آورم سپس به آیات وارد شده در این زمینه می پردازم. ایشان می فرماید: یکی از بزرگترین اموری که اسلام درباره حقوق مردم و حقوق الله مورد اهتمام قرار داده و به طرق و انحای گوناگون، مردم را بدان وادار می سازد، انفاق است. پاره ای از انفاقات از قبیل زکات، خمس، کفارات مالی و اقسام فدیه را واجب نموده و پاره ای از صدقات و اموری از قبیل وقف سکنی دادن مادام العمر کسی، وصیت ها، بخشش ها و غیر آن را مستحب نموده است و غرضش این بوده که بدین وسیله طبقات پائین را که نمی توانند بدون کمک مالی از ناحیه دیگران حوائج زندگی خود را برآورند مورد حمایت قرار دهد تا سطح زندگی شان را بالا ببرند، تا افق زندگی طبقات مختلف را به هم نزدیک ساخته و اختلاف میان آنها را از جهت ثروت و نعمت های مادی کم کند. از سوی دیگر توانگران و طبقه مرفه جامعه را از تظاهر به ثروت یعنی از تجمل و آرایش مظاهر زندگی، از خانه و لباس و ماشین و غیره نهی فرموده و از مخارجی که در نظر عموم مردم غیرمعمولی است و طبقه متوسط جامعه تحمل دیدن آن گونه خرجها را ندارد (تحت عنوان) نهی از اسراف و تبذیر و امثال آن، جلوگیری نموده است. غرض از اینها ایجاد زندگی متوسطی است که فاصله طبقاتی در آن فاحش و بیش از اندازه نباشد، تا در نتیجه، ناموس وحدت و همبستگی زنده گشته، خواست های متضاد و کینه های دل و انگیزه های دشمنی بمیرند، چون هدف قرآن این است که زندگی بشر را در شؤون مختلفش نظام ببخشد، و طوری تربیتش دهد که سعادت انسان را در دنیا و آخرت تضمین نماید و بشر در سایه این نظام در معارفی حق و خالی از خرافه زندگی کند، زندگی همه در جامعه ای باشد که جو فضائل حاکم بر آن باشد و در نتیجه در عیشی پاک از آنچه خدا ارزانیش داشته استفاده کند، و داده های خدا برایش نعمت باشد، نه عذاب و بلا، و در چنین جوی، نواقص و مصائب مادی را برطرف کند. و چنین چیزی حاصل نمی شود مگر در محیطی پاک که زندگی نوع، در پاکی و خوشی و صفا شبیه به هم باشد، و چنین محیطی هم درست نمی شود مگر به اصلاح حال نوع، به اینکه حوائج زندگی تامین گردد، و این نیز به طور کامل حاصل نمی شود مگر به اصلاح جهات مالی و تعدیل ثروت ها، و به کار انداختن اندوخته ها، و راه حصول این مقصود، انفاق افراد- از اندوخته ها و مازاد آنچه با کد یمین و عرق جبین تحصیل کرده اند -می باشد، چون مؤمنین همه برادر یکدیگرند، و زمین و اموال زمین هم از آن یکی است، و او خدای عز وجل است.

و این خود حقیقتی است که سیره و روش نبوی و علوی صحت و استقامت آن را در زمان استقرار حکومت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اثبات می کند و این همان نظامی است که امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه از انحراف مردم از مجرای آن تاسف خورده و شکوه ها می کرد...»

● انفاق در راه خدا موجب رشد جامعه می شود

چندین آیه در رابطه با انفاق و کسب و کار در آیات آخر سوره مبارکه بقره بیان شده است. به عنوان نمونه در آیه ۲۶۱ سوره بقره آمده است: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه، یکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کس بخواهد، دو یا چند برابر می کند و خدا وسیع، و داناست»

خداوند متعال به این نکته مهم اشاره دارد که انفاق در راه خدا موجب رشد جامعه می شود. افراد ضعیف جامعه قدرتمند می شوند و رشد می کنند و جامعه از مشکلات نجات پیدا می کند مثل اینکه از یک دانه گندم، هفت سنبله و خوشه پیدا شود و از هر خوشه، صد دانه بروید. معلوم می شود انفاقی که در راه خداوند انجام می گیرد، هم آثار دنیایی و هم آثار آخرتی و معنوی فراوانی دارد. خداوند در آیه ۲۶۲ سوره بقره می فرماید: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، سپس به دنبال انفاقی که کرده اند، منت نمی گذارند و آزاری نمی رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسی دارند، و نه غمگین می شوند.»

این آیه به این مسئله اشاره می کند که پس از اینکه انفاقی انجام شد، دیگر پشت سر آن منت و اذیتی نیست. اگر هم حرفی می زنند، منت و اذیت در آن نباشد. بعد هم می فرماید: گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونت های آنها)، از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد، بهتر است و خداوند، بی نیاز و بردبار است.»

حرف درست و خوب زدن از خود آن صدقه و انفاق نیز بالاتر است. لذا پس از انفاق و صدقه و هر کار خیری که انسان انجام می دهد، باید قول معروف و زبان خوبی داشته باشد. یعنی بعد از نیکی و خوبی به دیگران، باید گفتار و رفتار خوبی داشته باشیم.گفتار و رفتار ناپسند و زشت باعث باطل شدن نیکی ها می شود لذا قرآن در آیه ۲۶۴ سوره بقره می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! بخشش های خود را با منت و آزار، باطل نسازید..»

● کسی که برای خشنودی خدا انفاق می کند مانند بهشت است

خداوند همچنین در آیه ۲۶۵ سوره بقره می فرماید: «و مثل کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت روح خود، انفاق می کنند، همچون باغی است که بر نقطه بلندی باشد، و باران های درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است) و خداوند به آن چه انجام می دهید، بیناست.»

بسیار جالب است کسی که انفاق در راه خدا و برای رضای خدا انجام بدهد و تثبیت و یک جنبه ثبوتی در نفس خود قرار بدهد و بخواهد با این کار فضایل انسانی را در روح خود پایدار کند، مثل بهشت بزرگ و زمین و باغ با عظمتی در نقطه ای بلند است که وقتی دانه ای در آن می کارند آب فراوان باران بر آن می بارد.

این دانه بزرگ می شود و رشد و عظمت پیدا می کند که عظمتی دنیایی و اخروی و معنوی دارد. همه اینها به طور کامل در رابطه با کمک کردن به جامعه و رساندن نیازمندان به جایی بهتر و بالاتر است.

● بعضی ها برای کمک به فقرا و نیازمندان نذر می کنند

خداوند همچنین در آیه ۲۷۰ سوره بقره می فرماید: «و هر چیز را که انفاق می کنید، یا نذر کرده اید (در راه خدا انفاق کنید)، خداوند آنها را می داند...»

وقتی انسان کار خیری می کند و برای کمک به فقرا و نیازمندان قدم برمی دارم، یا نذر می کند، موجب پیشرفت کارش می شود، جامعه اصلاح می شود و کار خود فرد نیز اصلاح می شود.

در آیه ۲۷۴ سوره بقره راجع به انفاق اموال در مواردی که لازم است دستور داده شده است. خداوند متعال در این آیه به کسانی اشاره می کند که اموال خود را در شب و روز یعنی به طور مرتب انفاق می کنند و در این امر هم به طور خفی و پنهان و هم به طور کامل و آشکار رفتار می کنند. بعد می فرماید: اینها اجر و پاداشی نزد خداوند دارند و چون ارزش اجرا نزد خداست، پس خیلی بزرگ است. سپس می فرماید: بر اینها هیچ خوفی نیست، از هیچ چیزی خوف ناک نیستند و اندوهگین هم نخواهند شد برای اینکه بهترین وظیفه را انجام می دهند.

خداوند متعال بعد از بیان این مسائل، مسئله ربا را مطرح فرموده است به عبارتی آن سلامت کامل جامعه که با انفاق و صدقات و رسیدگی به جامعه و مستمندان و گرفتاران به دست می آید و کمک به رشد افراد در امور اقتصادی و معنوی می کند و چنان فرهنگ عظیمی است که حتی منت، اذیت و گفتار ناشایست در آن راه ندارد، بیماری خطرناکی به عنوان ربا در مقابلش برمی خیزد.

● رباخواران با وسوسه شیطان دیوانه می شوند

خداوند در آیه ۲۷۵ بقره می فرماید کسانی که ربا می خورند، برنمی خیزند مگر مانند کسی که براثر تماس شیطان، دیوانه شده است. این، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است» در حالی که خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام! و اگر کسی اندرز الهی به او رسد، و (از رباخواری) خودداری کند، سودهایی که در سابق به دست آورده، مال اوست و کار او به خدا واگذار می شود (و گذشته او را خواهد بخشید.) اما کسانی که بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند)، اهل آتشند و همیشه در آن می مانند.

شیطان، این افراد را خبطشان کرده و دیوانه و بیچاره شان کرده است، این افراد در دنیا هم به واسطه این ربا خوردن گرفتار مسئله خبط و وسوسه شیطان شده اند و از این کارشان نیز دست برنمی دارند و حرفشان این است: بیع و معامله مثل رباست. چه فرقی دارد! مگر بیع چه کار می کند؟ اگر مثلا در بیع، برنج و میوه ای می فروشیم و سود می کنیم در ربا نیز همین طور است؛ ما پولی می دهیم و در عوض آن، چیزی اضافه تر می گیریم و فرقی نمی کند.

بیع مانند ربا نیست. در بیع، حرکت و تجارت حلال است و جریان صحیحی وجود دارد. خداوند بیع را حلال کرده و در بیع، شما کسب و تجارت می کنید و استفاده و سودی می برید و این درست است. اما وقتی از مال خود بخواهید ربا بگیرید، درست نیست و خداوند ربا را حرام کرده است.

رباخواران با این بیان که بیع مثل رباست، می خواستند بر عمل خود باقی بمانند، اما خداوند خط بطلان روی ربا کشید و فرمود: بیع حلال است و ربا حرام است. ما باید این عبارات را با لحاظ خصوصیت آیات معنا کنیم. یعنی این قرآن نامه ای است از محبوب و از دوست که به دوست و مخلوق آمده است و دوستانه موعظه می کند به اینکه بعضی کارها برای تو جبران ندارد و خسارت دارد و بعضی کارها برای تو خوب و مفید است.

● رباخواری که توبه کرده، بازخواست نمی شود

حقیقت قرآن که یک حقیقت الهیه عالی معنوی است، تنزل پیدا کرده و تبدیل به نامه ای شده که ما از آن بتوانیم بهترین استفاده و بهره دنیا و آخرت را ببریم به همین جهت است که در ادامه آیه ربا می بینیم خداوند می فرماید اگر این موعظه پروردگار در او اثر کرد و متنبه شد و دیگر ربا را انجام نداد، از آنچه که گذشته، دیگر مواخذه اش نمی کنیم.

عبارت «و امره الی الله؛ و کار او به خدا واگذار می شود» یعنی اینکه این فرد امرش به خدا می رسد و خدا جبران می کند. حالا که موعظه در او اثر کرده از کارهای قبلی اش مواخذه دنیایی برداشته می شود و آن قسمت که مربوط به آخرت است، مربوط به ایمان و اعتماد و نیت اوست، به خداوند برمی گردد. اما اگر خدای نکرده پس از اینکه فهمید که ربا حرام است، باز سراغ ربا رفت و از کار حرام ربا دست نکشد، بداند که اهل جهنم است و در آن جاودانه است و تا ابد در آتش می سوزد.

● رباخواری جنگ با خدا و رسول خداست

در آیات ۲۷۸ و ۲۷۹ سوره بقره خداوند می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید اگر ایمان دارید- اگر (چنین) نمی کنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایه های شما، از آن شماست ]اصل سرمایه، بدون سود[ نه ستم می کنید، و نه بر شما ستم وارد می شود.

اگر مثلا نصف ربا را گرفته اید و برای زمان جاهلیت شما بوده و الان در وسط کارید، بقیه را باید دور بریزید و نگیرید و رها کنید. نگویید ما چون قراردادمان را قبلا بسته بودیم و حالا با اینکه آیه هم نازل شده و موعظه پروردگار آمده، باز ربا را ادامه دهیم و تا آخر برویم. بلکه بقیه را رها کنید. خداوند می فرماید اگر اهل ایمان هستید، بقیه ربا را رها کنید تا خداوند اجر و پاداش خودش برایتان قرار دهد.

اینجا یک مسئله بسیار باعظمت است. کسانی که اهل ربا باشند و آن را رها نکنند، اینجا دیگر جای محاربه است. یعنی اگر ربا را ترک نکردید بدانید که به جنگ با خدا و رسول می روید، اینجا دیگر جنگ با شخص نیست، جنگ با جامعه تنها نیست. فکر نکنید که فقط حق عده ای را از بین می برید و جامعه را ضایع می کنید بلکه جنگ با خدا می کنید. آگاه و مطلع باشید ربا خوردن جنگ با خدا و رسول خدا صلی الله علیه است و باید حکومت اسلامی به شدت با رباخواری چه فردی و شخصی باشد و چه دولتی و حقوقی باشد برخورد کند.

آیه در اینجا اشاره می کند حالا که ربا را گرفتید و توبه کردید، اصل مال که به افراد قرض دادید، مال خودتان باشد ولی ربای آن را نگیرید. نه ظلم و ستم بکنید، نه ظلم و ستم بکشید. نه اینکه اصل مالتان را نگیرید و به شما ستم شود و نه اینکه بیشتر بگیرید و به دیگری ستم کنید.

در آیه بعد یعنی آیه ۲۸۰ سوره بقره می فرماید: «و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید! ( و در صورتی که براستی قدرت پرداخت را ندارد،) برای خدا به او ببخشید بهتر است اگر (منافع این کار را) بدانید»

از نکات بسیار زیبای این آیه این است که می فرماید: اگر می بینید طرف مقابلتان تنگ دست است به او مهلت دهید تا اصل مال را بدهد. قدری صبر کنید تا در راحتی قرار بگیرد و دستش باز شود تا بتواند مال شما را پس دهد. و اگر مشاهده کردید که خیلی گرفتار و تنگ دست است که حتی اصل مال را هم مشکل دارد که بپردازد، صدقه بدهید که بسیار عالیست.

بعد از این سفارش ها خداوند فرمود: «و از روزی بپرهیزید و بترسید که در آن روز، شما را به سوی خدا باز می گردانند سپس به هر کس، آنچه انجام داده، به طور کامل باز پس داده می شود، و به آنها ستم نخواهد شد.چون هرچه می بینیم، نتایج اعمال خودمان است. بالاخره همه ما در آخر، خواهیم یافت که در محضر خدا هستیم و هیچ کس آنجا ظلم نمی کند و عدالت برقرار است. لذا از همین جا درست رفتار کنیم که آنجا در عذاب و گرفتاری و مؤاخذه قرار نگیریم.



همچنین مشاهده کنید