پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

وجود همه علوم در قرآن


وجود همه علوم در قرآن

«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَه إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّه فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ ۱

● گروه قرآن پژوهی

«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَه إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّه فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ؛۱

کلیدهای غیب، تنها نزد اوست و جز خداوند، کسی آن را نمی‏داند. آن چه در خشکی و دریاست، می‏داند و هیچ برگی از درخت ساقط نمی‏شود مگر این که خدا آن را می‏داند و هیچ راهنمایی در تاریکی‏های زمین و هیچ تر و خشکی نیست؛ مگر این که در کتاب مبین ثبت است».

▪ پرسش: آیا این نظر که همه علوم در قرآن وجود دارند، ادعای درستی است؟

ـ چند دیدگاه، در این باره وجود دارد که عبارتند از:

۱) دیدگاه حداکثری؛ بنابر این دیدگاه، تمام علوم در قرآن موجودند؛ به دلیل آیه مذکور و آیه ۸۸ سوره نحل؛ «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ؛ ما کتاب را بر تو نازل کردیم که روشن کننده هر چیزی است». از این رو، همگان می‏توانند با سعی و تلاش خود و متناسب با رشته تخصصی خود، حتی دانش‏های مختلف شیمی، فیزیک را از قرآن استخراج کنند و حقایق را کشف کنند.

اسکندرانی در «کشف الاسرار النورانیه»، طنطاوی در کتاب «الجواهر فی تفسیر القرآن»، ابن کثیر در «تفسیر القرآن العظیم» و ملا محسن فیض کاشانی، از این گروهند.

۲) دیدگاه حداقلی؛ بنابر این دیدگاه، قرآن تنها به بیان عقاید و ارزش‏ها پرداخته است و طرح مسائل علمی با قدسی بودن قرآن و دین، سازگار نیست. عبدالکریم سروش در «فربه‏تر از ایدئولوژی»، از این گروه است.

ناگفته نماند که طرح مسائل علمی در قرآن، با قدسی بودن آن منافات ندارد؛ چنان که ظاهر بسیاری از آیات قرآن، درباره کارهای دنیایی مردم، جنگ و صلح آنها و دقت در پدیده‏های طبیعی و زمین و آسمان می‏باشد.

۳) دیدگاه اعتدالی؛ همه علوم در قرآن نیست؛ بلکه قرآن، کتاب هدایت است و برخی علوم دیگر به مناسبت‏های گوناگون، تنها مورد اشاره قرار گرفته‏اند. علامه طباطبایی و شهید مطهری از این گروه می‏باشند.

بنابر این دیدگاه، آیه شریفه «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ» گرچه مربوط به همین قرآن کریم است، ولی روشن کننده هر چیزی در موضوع خودش است و موضوع قرآن، هدایت بشر است؛ نه علوم تجربی و ریاضی و فیزیک؛ بلکه هر چیزی که درباره هدایت، لازم باشد، در قرآن هست.

فرض کنید در کتاب شیمی، دانشمندی می‌نویسد: من در این کتاب، از هیچ مسئله‏ای فروگذار نکردم؛ منظور چیست؟ مسلماً مقصود او، مسائل مربوط به موضوع همان کتاب است که شیمی است. قرآن نیز کتاب هدایت و کتاب انسان‌سازی است و اگر گفته شود همه چیز در آن است، منظور چیزهایی است که مربوط به هدایت است.

▪ پرسش: در آیه شریفه، لفظ «کل شی‏ء» آمده، اگر منظور آیه، فقط هدایت بود، مخصّص آن را می‏آورد؛ ولی نیاورده، پس مقصودش عموم است؛ به ـ ویژه کلمه «کل» که نص در عموم است. پس چرا می‏گویید فقط مربوط به هدایت است؟

گاهی مخصّص، لفظی است و گاهی عقلی است. مخصص لفظی هم گاهی متصل است و گاهی منفصل و باید دانست که قید و مخصص عقلی نیز از قرائن متصل محسوب می‏شود؛ زیرا مطلب آن قدر روشن بوده که نیاز به ذکر مخصص نداشته و قرینه عقلی گاهی از لفظ هم دلالتش بیشتر است.

در این جا قرینه و قید و مخصص عقلی، این است که اگر همه علوم در قرآن وجود می‏داشت، شمار صفحات قرآن مثنوی هفتاد من می‏شد و علاوه بر این، باید آن مطالب از قرآن فهمیده می‏شد و صرف ادعا، فائده ندارد؛ در حالی که فهم علوم و دانش‏های مختلف، مانند شیمی و فیزیک از قرآن، مشکل است. بنابر این به قرینه عقلی در این آیه و ظهور آیات دیگر، معنای آیه، این است که قرآن، کتاب هدایت بشر است و آن چه در این باره لازم است، فروگذار نشده است.

درباره آیه شریفه «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ؛۲ هیچ‏تر و خشکی نیست؛ مگر این که در کتاب مبین موجود می‏باشد» نیز برخی گفته‏اند: منظور از «کتاب مبین»، لوح محفوظ و کتاب علم غیب الهی می‏باشد که فراتر از این قرآن می‏باشد.

البته می‏توان گفت همین قرآن موجود نیز دارای لایه‏ها و بطون فراوانی است؛ البته کلید فهم آنها در اختیار مفسران اصلی و اهل‏بیت‏علیهم السلام است. در روایات آمده است: «قرآن، هفت بطن دارد و هر بطنی نیز هفت بطن دارد».

بنابراین، ما معتقدیم که همه علوم در قرآن نیست؛ بلکه اشاراتی در قرآن هست که خاستگاه کسب تمامی علوم می‌تواند باشد. مثلاً «ما آهن را خلق کردیم در آهن منافعی برای شما هست». با این آیه خداوند به بشر راهنمایی می‌کند؛ تا انسان به سراغ استفاده از آهن برود؛ ولی معنای آن این نیست که هر چه در رابطه با آهن است، در ظاهر الفاظ قرآن باشد. بلکه باید از اشارات قرآن جهت پاسخ‌یابی نیازهای بشر استفاده کرد و قرآن به خوبی چنین ظرفیت گسترده را دارا می‌باشد. مثلاً درباره این سؤال که آیا زمین به دور خورشید می‏چرخد یا خورشید به دور زمین، یک زمانی از قرآن استفاده نمی‌شد؛ کم کم بر اثر رشد عقل و علم بشری، از بعضی آیات استفاده شد که زمین به دور خورشید می‏گردد، حتی از بعضی آیات استفاده می‏شود که تمام کهکشان‌ها در حال حرکت هستند؛ مثل «کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ؛ همه چیز در حال سیر است»؛ ولی معنای آن این نیست که قرآن تمام مسائل علم نجوم را بیان کرده است. بنابراین می‌توان گفت که تمام علوم و یا بسیاری از دانش‏ها از قرآن قابل استخراج است، البته چنین کاری، توسط پیامبر و امامان‏علیهم السلام و راسخان در علم امکان دارد.

اگر انسان به روایت زیر توجه کند، مطلب دقیقی را دریافت خواهد کرد:

«امام صادق‏علیه‌السلام فرمودند: هیچ چیز نیست که دو نفر در آن اختلاف کنند، مگر آن که برای آن در کتاب خدای عزوجل، اصلی می‏باشد؛ ولی اندیشه و عقل مردم بدان نمی‏رسد».۳ مقصود از «اصل»، قاعده کلی است؛ یعنی همه جزئیات در قرآن نیست؛ ولی قواعد کلی وجود دارد.

لذا به هر مقدار در متن آیات قرآن و ارتباط آنها با یکدیگر بیشتر تعقل و تدبر شود و از احادیث معصومان و محبت و ولایت آنان بیشتر بهره‏مند باشند، برای نیازهای علمی خود، در سطوح مختلف فردی و اجتماعی، بیشتر می‏توان از راهنمایی‏های قرآن بهره‏ برد و به عبارت دیگر، اگر چه شأن ابتدایی و اصلی قرآن، بهره‏گیری از آن در جهت هدایت فرد و جامعه است و همه علوم در ظاهر الفاظ قرآن نیامده، اما از آن جا که راه‌یابی به حقایق هستی و بهره‌مندی از نور علم، نیاز به قابلیت و لیاقت دارد، چنگ آویختن به ریسمان آیات قرآن و ولایت معصومان‌علیهم‌السلام می‏تواند بهترین امکان و شرایط را برای انسان فراهم آورد؛ تا به «حقیقت ملکوتی علم»، دست یابد و از طریق مراجعه و انس با قرآن، جرقه‏های علمی و معنوی در انسان زده شود؛ چنان که از این طریق، بسیاری از علوم و مجهولات بشری کشف شده است. بنابراین، می‏توان به صاحبان علم و خرد توصیه کرد که برای دست‏یابی به سررشته‏های علمی و پی‏ریزی بنیان‏های علمی در رشته‏های مختلف، از قرآن، بیشترین استفاده را ببرند.

۱. انعام، آیه ۵۹.

۲. همان.

۳. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۶۰.