چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

قهرمانی با سه سال تاخیر


قهرمانی با سه سال تاخیر

لیگ تمام شد و اكنون دیگر خیلی راحت می توان گفت كه حق به حقدار رسید درست حدس زدید قهرمانی استقلال حقی بود كه به این تیم رسید و حتی می توان گفت بیخودی این حق را دو سال از این تیم دریغ كردند همان سال اولی كه قلعه نویی به استقلال آمد, نیز این تیم لیاقت قهرمانی را داشت , اما این عنوان از این تیم پرآوازه دریغ شد

حالا كه‌ حدود ده‌ روز از پایان‌ لیگ‌ برتر گذشته‌، شاید بهتر می‌توان‌ به‌ لیگ‌ برتر دوره‌ پنجم‌ نگاه‌ انداخت‌. هرچه‌ باشد، التهاب‌ها و اضطراب‌ها فروخوابیده‌ و از پس‌ شفافیت‌ برآمده‌ از برنشستن‌ گردوغبار لیگ‌ چشم‌انداز روشنی‌ از آن‌ به‌ دست‌ می‌آید. نه‌ التهابی‌ است‌، نه‌ اضطرابی‌ و نه‌ ترسی‌ از اینكه‌ تو را به‌ هواداری‌ از یك‌ تیم‌ و تضعیف‌ دیگر تیم‌ متهم‌ كنند، با اینكه‌ آن‌ قدر تضعیف‌ در این‌ دوره‌ دیده‌ شد كه‌ این‌ مسائل‌ در یك‌ روزنامه‌ سیاسی‌ نمی‌تواند به‌ چشم‌ آید.

... بله‌، لیگ‌ تمام‌ شد و اكنون‌ دیگر خیلی‌ راحت‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ حق‌ به‌ حقدار رسید. درست‌ حدس‌ زدید. قهرمانی‌ استقلال‌ حقی‌ بود كه‌ به‌ این‌ تیم‌ رسید و حتی‌ می‌توان‌ گفت‌ بیخودی‌ این‌ حق‌ را دو سال‌ از این‌ تیم‌ دریغ‌ كردند. همان‌ سال‌ اولی‌ كه‌ قلعه‌نویی‌ به‌ استقلال‌ آمد، نیز این‌ تیم‌ لیاقت‌ قهرمانی‌ را داشت‌، اما این‌ عنوان‌ از این‌ تیم‌ پرآوازه‌ دریغ‌ شد. نه‌، فكر بد نكنید. اصلا نمی‌خواهم‌ پای‌ «دست‌های‌ پشت‌ پرده‌» و این‌ مسائل‌ را وسط‌ بیاورم‌. اتفاقا این‌ خود استقلال‌ بود كه‌ قهرمانی‌ دوره‌ سوم‌ لیگ‌ برتر را از خودش‌ گرفت‌ و در دوره‌ چهارم‌ هم‌ همین‌گونه‌ بود، اگر این‌ تیم‌ فقط‌ یكی‌ از بازی‌هایش‌ با فولاد خوزستان‌ را می‌برد، براحتی‌ عنوان‌ قهرمانی‌ مال‌ این‌ تیم‌ بود. بهتر بگویم‌: این‌ قلعه‌نویی‌ و عدم‌ تمركزش‌ بود كه‌ باعث‌ از دست‌ دادن‌ قهرمانی‌ در دو دوره‌ گذشته‌ شد. قلعه‌نویی‌ و یارانش‌ تجربه‌ لازم‌ را نداشتند و عناوین‌ را براحتی‌ از دست‌ دادند. اما در دوره‌ پنجم‌، این‌ اتفاق‌ نیفتاد و تیم‌ آبی‌ پایتخت‌ به‌ آنچه‌ سزاوارش‌ بود رسید.

اكنون‌ كه‌ ده‌ روز از قهرمانی‌ آبی‌ها گذشته‌ راحت‌تر می‌توان‌ این‌ قهرمانی‌ را به‌ بررسی‌ نشست‌. بله‌، استقلال‌ شایسته‌ترین‌ تیم‌ برای‌ فتح‌ جام‌ بود كه‌ لیگ‌ را پرشكوه‌ آغاز كرد و با چهارگل‌ صباباتری‌ را درهم‌ كوبید و سپس‌ با برد چهارگله‌ مقابل‌ برق‌ به‌ پایان‌ رساند. در این‌ میان‌، بازی‌های‌ باشكوهی‌ چون‌ دیدار رفت‌ و برگشت‌ با فجرسپاسی‌، دیدار رفت‌ با پرسپولیس‌، سپاهان‌، سایپا، ذوب‌آهن‌ و... این‌ تیم‌ را شایسته‌ قهرمانی‌ نشان‌ می‌دهد.

البته‌ امیر قلعه‌نویی‌، كه‌ در سال‌ سوم‌ پرتجربه‌تر و مربی‌تر نشان‌ داد (با اینكه‌ لغزش‌ مقابل‌ ملوان‌ و شموشك‌ در صورت‌ تمركز پاس‌ مقابل‌ ذوب‌آهن‌ و سپاهان‌ می‌توانست‌ سرنوشت‌ سالیان‌ قبل‌ را برای‌ آبی‌ها تكرار كند) با مهره‌هایی‌ كه‌ در دستش‌ بود، در ظاهر كار چندان‌ سختی‌ هم‌ نداشت‌. طالب‌لو در خط‌ دروازه‌، مهره‌ قابل‌ اعتماد و مطمئنی‌ نشان‌ داد كه‌ حتی‌ در پنالتی‌ها هم‌ شكست‌ناپذیر است‌.

رحمتی‌ هم‌ جز بازی‌ با سپاهان‌ و بازی‌ رفت‌ با ملوان‌ دروازه‌بان‌ با صلابتی‌ نشان‌ داد و در روزهای‌ نبود طالب‌لو خیال‌ قلعه‌نویی‌ را از آخرین‌ منطقه‌ تیمش‌ راحت‌ كرد. در خط‌ دفاع‌، جز مثلث‌ درخشان‌ فكری‌، صادقی‌ و قربانی‌ كه‌ تقریبا همیشه‌ در اوج‌ بودند (جز صادقی‌ در اوایل‌ نیم‌فصل‌ دوم‌ كه‌ یا اخراج‌ می‌شد یا پنالتی‌ می‌داد) استقلال‌ لطفی‌ و ابراهیمی‌ را داشت‌ كه‌ هرگاه‌ به‌ میدان‌ آمدند، مهره‌هایی‌ درخشان‌ نشان‌ دادند (نقطه‌ اوج‌ بازی‌ آنها دیدار برگشت‌ با ذوب‌آهن‌ بود). در خط‌ میانی‌، جباری‌ یك‌ ستاره‌ بود و كاظمی‌ یك‌ كارگر وظیفه‌شناس‌ و در اوج‌ و در كنار آنها مجیدی‌، امیرآبادی‌، نیكبخت‌، منصوریان‌، طالب‌نسب‌ و گیلائوری‌ هركدام‌ به‌ زمین‌ آمدند، مهره‌هایی‌ قابل‌ اتكا نشان‌ دادند. خط‌ حمله‌ هم‌ كه‌ دیگر جای‌ بحث‌ ندارد. زوج‌ عنایتی‌ و سیاوش‌ اكبرپور چنان‌ هماهنگ‌ و خوب‌ بودند كه‌ سخن‌ گفتن‌ از حضورشان‌، هر حرفی‌ باشد، سخنی‌ تكراری‌ است‌. خب‌ با این‌ مهره‌ها آیا قرار نبود استقلال‌ قهرمان‌ شود و روزه‌ چهارساله‌ را افطار كند؟

اما پاس‌ هم‌ كه‌ در روز آخر قهرمانی‌ را به‌ استقلال‌ باخت‌، نه‌ به‌ همان‌ اندازه‌، اما به‌ هرحال‌ تیم‌ شایسته‌یی‌ بود و حتی‌ می‌توان‌ گفت‌ شایسته‌ترین‌ تیم‌ برای‌ نایب‌قهرمانی‌ همین‌ تیم‌ بود كه‌ رقابتشان‌ تا روز آخر با استقلال‌ برای‌ قهرمانی‌ یك‌ لیگ‌ باشكوه‌ را شكل‌ داد. این‌ رقابت‌ در دوره‌ سوم‌ لیگ‌ برتر هم‌ روزهای‌ درخشان‌ لیگ‌ را شكل‌ داده‌ بود. پاس‌ اكنون‌ در غیاب‌ پرسپولیس‌، كه‌ چند سالی‌ است‌ از قامت‌ مدعیان‌ دور شده‌ قطب‌ اصلی‌ فوتبال‌ در كنار استقلال‌ است‌ و در سال‌های‌ اخیر، رقابت‌ این‌ دو تیم‌ بسیار بیشتر از رقابت‌ استقلال‌ و پرسپولیس‌ به‌ چشم‌ آمده‌ است‌ (دو دوره‌ از سه‌ دوره‌ اخیر لیگ‌ برتر، این‌ دو تیم‌ رقابتی‌ پایاپای‌ را برای‌ قهرمانی‌ داشتند و در این‌ سالها پرسپولیس‌ به‌ مقام‌های‌ پنجم‌، چهارم‌ و نهم‌ رسیده‌ است).

امسال‌ هم‌ پاس‌، مثل‌ استقلال‌، زیباترین‌ بازی‌ها را به‌ نمایش‌ گذاشت‌. اغراق‌ نیست‌ اگر بگوییم‌ دیدارهای‌ این‌ دو تیم‌ در لیگ‌ برتر امسال‌ از سطح‌ فوتبال‌ ایران‌ بالاتر بود و پاس‌ هم‌ بازی‌های‌ باشكوهی‌ چون‌ دیدار با استقلال‌، سایپا و صباباتری‌ به‌ نمایش‌ گذاشت‌. «مصطفی‌ دنیزلی‌» كه‌ از جمله‌ مربی‌ترین‌ مربیان‌ شاغل‌ در لیگ‌ برتر بود، تیمی‌ ساخته‌ بود به‌ تمام‌ معنا «تیم‌»، كه‌ جدا شدن‌ ستاره‌یی‌ چون‌ «نكونام‌» و مصدومیت‌ «ترائوره‌» هم‌ تاؤیری‌ در روند آن‌ تیم‌ نگذاشت‌ و این‌ از مسائلی‌ است‌ كه‌ نقش‌ دنیزلی‌ را در این‌ تیم‌ برجسته‌تر می‌كند. البته‌ از حق‌ نگذریم‌ دنیزلی‌ مهره‌های‌ مناسبی‌ هم‌ داشت‌. رودباریان‌ در خط‌ دروازه‌ از مطمئن‌ترین‌ دروازه‌بانان‌ لیگ‌ بود، كه‌ البته‌ متاسفانه‌ در هفته‌های‌ پایانی‌ بسیار لرزان‌ نشان‌ داد. بازیكنانی‌ چون‌ «نصرتی‌»، «شیرزاد»، «احمدكاظم‌»، «منیعی‌»، «جمشیدی‌»، «شكوری‌»، «برهانی‌»، «همدانی‌» و... هم‌ هركدام‌ ستاره‌هایی‌ هستند كه‌ هر تیمی‌ آرزوی‌ داشتن‌ آنها را دارد و بی‌راه‌ نیست‌ اگر پاس‌ با این‌ ستاره‌ها، حمایت‌ رسانه‌یی‌ وحشتناك‌ و حرفه‌یی‌ كه‌ حتی‌ امسال‌ هم‌ نزدیك‌ بود قهرمانی‌ را از استقلال‌ بگیرد و امكانات‌ وسیع‌ مالی‌ و سخت‌افزاری‌ جزو مدعیان‌ قهرمانی‌ باشد. درست‌ عكس‌ «سایپا» كه‌ اول‌ امسال‌ كسی‌ حساب‌ چندانی‌ روی‌ این‌ تیم‌ باز نكرده‌ بود...

«سایپا» فصل‌ را ناامید شروع‌ كرد. این‌ تیم‌ كه‌ سال‌ گذشته‌ با كمك‌ ذوالفقارنسب‌ در روزهای‌ آخر از سقوط‌ نجات‌ پیدا كرده‌ بود، اول‌ فصل‌ امسال‌ هم‌ تیمی‌ نشان‌ داد كه‌ برای‌ سقوط‌ نكردن‌ بسته‌ شده‌ است‌. تركیب‌ تیم‌ جز این‌ را نشان‌ نمی‌داد. اما ذوالفقارنسب‌ چنان‌ با این‌ تیم‌ خوب‌ كار كرد كه‌ این‌ تیم‌ جزو مدعیان‌ قهرمانی‌ شد. سایپا، ستاره‌ چندانی‌ نداشت‌ (حتی‌ مومن‌زاده‌ و یزدانی‌ هم‌ اوایل‌ فصل‌ مصدوم‌ شدند) و فقط‌ و فقط‌ این‌ كار گروهی‌ سایپا بود كه‌ این‌ تیم‌ را جزو مدعیان‌ قهرمانی‌ قرار داده‌ بود. به‌ نظر می‌رسد كه‌ مشكل‌ ذوالفقارنسب‌ هم‌ همین‌ بود. این‌ مربی‌ دانا چنان‌ خوب‌ كار كرد و چنان‌ توقعات‌ را بالا برد كه‌ وقتی‌ دو هفته‌ مانده‌ به‌ پایان‌ مسابقات‌ این‌ تیم‌ قهرمانی‌ را از دست‌ داد، سریع‌ حكم‌ اخراجش‌ را دستش‌ دادند. این‌، حقیقتا تقصیر ذوالفقارنسب‌ بود، چه‌ او با تیمی‌ كه‌ ابزارش‌ را نداشت‌ مدعی‌ قهرمانی‌ شده‌ بود و این‌، از منظری‌ سزاوارانه‌ نیست‌. او بالاتر از حد تیمش‌ پریده‌ بود و مدیران‌ تیم‌ هم‌ با درك‌ این‌ نكته‌ پروبالش‌ را چیدند.

صباباتری‌ هم‌ بالاتر از انتظار نشان‌ داد. پس‌ از آن‌ آغاز فاجعه‌بار با «مجید جلالی‌» (که‌ در قندی‌ هم‌ فاجعه‌بار به‌ بار آورد) و خوردن‌ تقریبا چهار گل‌ در هر بازی‌، مدیران‌ صبا، فرمان‌ تیم‌ را دست‌ «ضیایی‌» دادند. انتخابی‌ كه‌ نمی‌شد چندان‌ امیدی‌ به‌ آن‌ داشت‌. حقیقت‌ این‌ است‌ كه‌ ضیایی‌ چندان‌ هم‌ مربی‌ كارنامه‌داری‌ نبود و سپردن‌ تیمی‌ پرستاره‌ به‌ او كار چندان‌ درستی‌ به‌ نظر نمی‌رسید. اما «ضیایی‌» حداقل‌ امسال‌ ؤابت‌ كرد كه‌ ابزار بزرگی‌ را دارد و با آوردن‌ تیمش‌ به‌ رتبه‌ چهارم‌ كار بزرگی‌ به‌ انجام‌ رساند. «صبا» البته‌ تیمی‌ پرستاره‌ بود كه‌ از همان‌ ابتدای‌ فصل‌ هم‌ می‌شد چنین‌ رتبه‌یی‌ را برایش‌ پیش‌بینی‌ كرد. تیمی‌ كه‌ بازیكنانی چون‌ «بختیاری‌زاده‌»، «نوازی‌»، «دایی‌»، «گل‌محمدی‌»، «اكبری‌»، «دقیقی‌» و... را دارد آیا قرار گرفتنش‌ در رتبه‌ چهارم‌ باید یك‌ مساله‌ غیرقابل‌ پیش‌بینی‌ باشد؟

اما ابومسلم‌، كارش‌ غیرقابل‌ پیش‌بینی‌ بود. ابومسلم‌ امسال‌ نه‌ مهره‌های‌ درخشانی‌ داشت‌ و نه‌ شانسی‌ برای‌ بالانشینی‌. دو ستاره‌ سال‌ گذشته‌ این‌ تیم‌، جباری‌ و فضلی‌ به‌ استقلال‌ تهران‌ و اهواز رفته‌ بودند و جز آندرانیك‌ تیموریان‌ و بادامكی‌، این‌ تیم‌ ستاره‌ قابل‌ اتكای‌ دیگری‌ نداشت‌. نكته‌ اما این‌ بود كه‌ ابتدای‌ فصل‌ میثاقیان‌ وعده‌ داد این‌ تیم‌ در شش‌ رتبه‌ بالایی‌ جدول‌ خواهد نشست‌ كه‌ خیلی‌ها به‌ این‌ ادعا خندیدند. شروع‌ این‌ تیم‌ هم‌ این‌ خنده‌های‌ كنایه‌آمیز را بیشتر كرد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید