پنجشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 6 March, 2025
مجله ویستا

تجربه گرایی از نوع افخمی


تجربه گرایی از نوع افخمی

نکاتی درباره سینمای بهروز افخمی

سحر عصرآزاد

کارگردانی تجربه‌گرا و اهل ریسک با نگاهی ظریف به روابط انسانی و دغدغه‌مند نسبت به تاریخ و گذشته می‌تواند تعریفی متناسب با شخصیت هنری بهروز افخمی باشد نه گویای تمامیت او.

بهروز افخمی نویسنده- کارگردانی است که کارنامه فیلمسازی‌اش روند خاصی را پشت‌سر گذاشته. از کارگردانی مجموعه «کوچک جنگلی» در طول سال‌های ۶۶- ۶۳ و قبل از۳۰سالگی تا ساخت ۹ فیلم سینمایی متفاوت و گاه دور از هم که برخی از آنها سینمای ایران را نقطه‌گذاری کرده‌اند و البته تکرار چند موقعیت مشابه در روند فیلمسازی او. افخمی، کارگردانی «کوچک جنگلی» را در شرایطی برعهده گرفت که ناصر تقوایی قبل از او سکاندار این پروژه بود اما وقفه‌های به‌وجودآمده در تولید و دلایل دیگر باعث شدند او که از مدیران گروه فیلم و سریال آن‌زمان و به گفته بهتر، بانی شکل‌گیری این مجموعه بود، ساخت سریال را برعهده گرفت.

بهروز افخمی در آن زمان این هوشمندی را داشت که برای ثبت جای پای خود در این پروژه لازم نیست حتما جای پای استادی مثل تقوایی را از بیخ و بن پاک کند. به همین دلیل با حفظ استقلال نگاه خود به این قصه وطن‌پرستانه و قهرمان تاریخی، از تجربیات و کاشته‌های تقوایی هم استفاده کرد. هرچند سرنوشت تلخ مرحوم علی حاتمی که مانع از ادامه کار او در پروژه «جهان‌پهلوان تختی» شد قابل مقایسه با دلایل قطع همکاری ناصر تقوایی با مجموعه «کوچک جنگلی» نبود، اما رویکرد افخمی به فیلم نیمه‌تمام شاعر سینمای ایران همان رویکرد هوشمندانه بود. افخمی بدون آنکه بخواهد امضای بی‌مثال مرحوم حاتمی را از پای کار پاک کند با حفظ حرمت‌ها و حریم‌ها، نگاه معاصر خودش به این پهلوان ملی را به موازات نگاه شاعرانه این تاریخ‌نگار پیش برد، بدون آنکه اصراری بر مالِ خودکردن تجربه‌های او داشته باشد. چه‌بسا به این دلیل که قواره‌های خود و بزرگان سینما را به‌خوبی می‌شناخت و درک درستی از خود و روحیه تجربه‌گرایش داشت.

افخمی در این فاصله سه فیلم ساخت که برخی از آنها سینمای ایران را نقطه‌گذاری کردند. «عروس» در سال ۷۰ سرآغاز نگاهی باورپذیر و زمینی به عشق و رابطه عاطفی یک زوج جوان و البته برجسته‌شدن نگاه زیبایی‌شناسانه به زن بود. آن‌هم پس از دهه ۶۰ که دهه پرباری برای سینمای ایران بود اما حضور شخصیت‌های زن و بازیگران مونث در این فیلم‌ها کمتر منطبق با واقعیت و اصول اولیه ذاتی وجودی‌شان بود.

سدهایی که فیلم «عروس» شکست، منجر به تولید فیلم‌هایی شد که بسیاری از آنها با نگاهی سطحی به روابط جوانان و کلوزآپ‌های زیباپسند روی آوردند اما هیچ‌کدام نتوانستند کارکرد دراماتیک این مولفه‌ها را همچون«عروس» در آثار خود تکرار کنند و به ویژگی‌های منحصربه‌فرد این فیلم نزدیک شوند.

«روز فرشته» در زمانی به رابطه روح یک پیرمرد ثروتمند و فرشته‌ای زیبارو در عالم برزخ آن‌هم با نگاهی طنازانه پرداخت که هنوز خیل مجموعه‌های ماورایی و برزخی با فرشتگان و شیاطین انسان‌نما از شبکه‌های تلویزیونی سر درنیاورده بودند و هنوز نگاه مبتنی بر باور این فیلمساز تازگی داشت و اصیل و ریشه‌دار بود.

فیلم سیاسی «روز شیطان» هم حاصل تجربه‌گرایی این فیلمساز در گونه‌ای بود که در دهه ۷۰ نوپا بود و همچون سال‌های آغازین دهه ۹۰ فیلم‌های متعدد سفارشی با نگاه‌های یک‌وجهی در این‌گونه سینما ساخته نشده بود.

«عقرب» ریسک بعدی افخمی در تجربه فیلم‌های اکشن بود؛ فیلمسازی که دو سال بعد یکی از فیلم‌های ماندگار سینمای ایران را در کارنامه‌اش ثبت کرد. «شوکران» ملهم از نگاه ظریف و جست‌وجوگر این کارگردان به روحیات مردانه، روابط پیچیده زناشویی و پرداختن به تابویی تحت عنوان زن‌دوم در سینمای ایران بود.

کاراکتری که در بیشتر موارد به شکلی کلیشه‌ای و تحت ‌عنوان یک تجاوزگر و سلطه‌جو ترسیم شده بود اما این بار تصویری باورپذیر و خاکستری از این قربانی هوسبازی‌های مردانه ثبت شد. فیلم به واسطه فراگیری و تاثیرگذاری واکنش‌های بسیاری در جامعه ایجاد کرد که اعتراض جامعه پرستاران فقط به‌دلیل اشتغال قهرمان زن فیلم به پرستاری یکی از آنها بود.

قطعا داستان ذهنی و سوررئال جعفر مدرس‌صادقی تنها با معیارهای ریسک‌پذیری کارگردانی مثل افخمی می‌توانست تبدیل به فیلم «گاوخونی» شود که از معدود نمونه‌های تصویرسازی دقیق و درست یک داستان ذهنی در فیلمی سینمایی و اینچنین غریب و دوست‌داشتنی است. ساخت پروژه «فرزند صبح» با تکیه بر دغدغه‌های تاریخی- مذهبی بهروز افخمی درباره رهبر انقلاب اسلامی آن‌هم در شرایطی که کمتر از دو دهه از وفات وی می‌گذشت، با روح تجربه‌گرای این فیلمساز قابل تفسیر و تحلیل است. هرچند فیلم به‌دلیل زمان طولانی تولید و طی‌نشدن روند پس از تولید در شرایط مورد نظر افخمی، هنوز اثری تمام و کمال برای قضاوت درباره جایگاه آن در کارنامه این نویسنده- کارگردان نیست.

بهروز افخمی در آخرین فیلم کارنامه‌اش رجعتی داشت به فضای طنز اما این بار با سبک و سیاق نویسنده‌ای که فیلمنامه‌هایش شناسنامه‌دار است. در کنار هم قرارگرفتن پیمان قاسم‌خانی و افخمی که زمانی رابطه شاگرد و استادی داشتند، یکی دیگر از نقطه‌گذاری‌های کارنامه او در عرصه سینمای کمدی با گوشه چشمی به دغدغه‌مندی او نسبت به تاریخ و گذشته است. کارگردانی که به نظر می‌آید از همان اولین کار به این درک یا چه‌بسا نگاه رسیده بود که هر سوژه و مضمونی نیاز به نمودی متفاوت از جلوه‌های کارگردانی‌اش دارد. گاه باید دیده شد و خود را به رخ کشید و گاه باید تا جای ممکن خود را به نفع فیلم حذف کرد تا در پایان آنچه در ذهن مخاطب باقی می‌ماند یک همراهی تنگاتنگ با فیلمی باشد که از خاطرش پاک نمی‌شود؛ ویژگی مهمی که اکثر فیلم‌های کارنامه بهروز افخمی آن را دارا هستند.