یکشنبه, ۱۶ دی, ۱۴۰۳ / 5 January, 2025
از کاله ناطق نوری تا برج حدادعادل
روزنامه اطلاعات در صفحه ۱ شماره روز سه شنبه ۶/۹/۸۶ خود آگهی را به چاپ رساند که مدعای اصلی آن تکذیب مشارکت دکتر غلامعلی حداد عادل در پروژه ی مرکز تجارت جهانی(قصر دشت شیراز)بود.
چند سال پیش هم شایعه ای پخش شد که علی اکبر ناطق نوری مالک شرکت لبنیاتی کاله است و بعدها هم از سوی نا طق نوری و هم مالک و مدیر عامل کاله این شایعه تکذیب شد . این بار نیز شایعه در مورد حداد عادل بود و ظاهراٌ هم او خود در قالب خبر و مالک و مدیر عامل شرکت مذکور در قالب آگهی این موضوع را تکذیب کرد.
من کاری ندارم که حداد عادل صاحب سهام شرکت است یا خیر؛ پرسش من ازنیت انتشار دهندگان این مطالب است؟اصولاً چرا در جامعه ی ایران هر از گاهی یا حتی گاه به صورت مدام مطالبی از این دست منتشر می شوند وخبرگزاری هاو رسانه ها با آب وتاب به انتشار اصل مدعا وسپس تکذیب ها می پردازند.این نوشته ها نیز عمدتاً به شدت و سرعت در میان مردم پخش می شوند و گاه با سرعتی حیرت آور و با بزرگنمایی فراوان نسبت به اصل ادعا، دهان به دهان می چرخند.چرا این اخبار برای جامعه جذابند؟ چرا مخالفان و رقبای مسئولان چنین مطالب را انتشار می دهند و چرا مسئولان از انتشار این اخبار آشفته می شوند ؟
انتشار این اخبار،و پخش سریع آنهاو تکذیب ها نشان از جذابیت و ارزش خبری بالای این مطالب در افکار عمومی دارد.چرا چنین است؟چرا در ایام انتخابات ،همه نامزد ها تلاش می کنند خود را فقیر و نادار نشان دهند و رقبا را انسان های ثروتمند و دارا؟
انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری را به یاد آورید.هر ۸ نامزد انتخابات به لطایفالحیل میکوشیدند تا به مردم بقبولانند که در خانوادهای فقیر، زاده شدهاند، زندگی پایین تر از متوسط و حتی فقیرانه دارند، از مال دنیا نصیبی ندارند و... .
عجله نکنید چند ماه دیگر که موسم انتخابات مجلس خواهدرسید ،جنین تلاش و تقلایی را خواهید دید.به نظر شما ،ثروت در جامعه ما ارزش است یا ضد ارزش ؟در نظام واژگان ما سود و منفعت ،بار معنایی منثبت دارند یا منفی ؟
با نگاهی کوتاه به دور برمان می بینیم که همه در ذهن خودشان حرص عجیبی به مال و ثروت دارند ،اما همین افراد در سپهرعمومی با سرکوب و نفی هر نوع انگیزه مادی،از مفاهیمی چون ارائه خدمت، انسانیت، تکلیف، مصلحت، هدف معنوی و...در نظام واژگان خود بهره می جویند.
گفتمان رایج در جامعه ی ما،منفعت مادی و ثروت جویی را سرکوب می کند (یا لااقل به شدت به حاشیه میراند) و مفاهیم و دال های غیر مادی را مرکزیت انحصاری می بخشد. پاره گفتارهایی نظیر«پول چرک کف دست است»، نشانهای از این کردار گفتمانی است. اقتدار ادبیات معنوی و تکلیفگرا به نحوی پررنگ است که حتی امکان تفکیک بین منفعت مشروع و نامشروع نیز زایل می شود واصولا ًدالهایی نظیر منفعت، سود، سودجویی، منفعتطلبی،امتیاز، بدهبستان، چانهزنی، ثروت و ... در گفتمان رسمی، مدلولهایی با سویهی منفی پیدا میکنند.
البته این عملکرد گفتمان به گونه ای متناقض نما،در کردار افراد رویهای کاملاً معکوس به خود می گیرد. به عبارت روشنتر، همان افرادی که در سطح گفتمان رسمی، ناخودآگاه پول و ثروت را چرک کف دست و آلوده، و منفعت را امری شیطانی و پلید تلقی می کنند در عمل گاه با در نوردیدن مرز میان سود مشروع و نامشروع، پشت سر گذاشتن هر نوع مرز اخلاقی و قانونی همان مفاهیم منفور گفتمان را به گونه ای پررنگ تعقیب میکنند. در واقع گفتمان مسلط ،با نفی امکان منفعت و ثروت مشروع وبا بر ساختن دوگانهی فقر/ثروت، منفعت/مصلحت، خدمت بی مزد و منت/سود و...،زمینه را برای پیجویی منفعت به هر نحو ممکن فراهم می کند.
در این میان صاحبان مقام اجتماعی و سیاسی نیز همانند دیگران اسیر گفتمان هستند. از سویی برای تداوم نظم اجتماعی موجود به تداوم گفتمان رضا میدهند و با گفتار و کردار خود آن را تقویت می کنند (از جمله باهمین تکذیب ها ی شداد و غلاظ و قسم های کذایی که من بیچیزم و...)و از جانب دیگر به دلیل سرکوب منافع در عرصهی گفتار رسمی، بنا به طبیعت انسان منافع خود را به نحوی زیر زمینی پیمی گیرند.
گفتمان رسمی به ما امکان نمی دهد که از خود بپرسیم که فرضاً ًحداد عادل مالک شرکت باشد،چه ایرادی دارد؟
اگر حداد عادل یا هر کس دیگری از مقام و موقعیتش استفاده نا بجا کرده باشد، البته باید محکومش کرد؛ اما نه به صرف اینکه فلان میزان دارایی را دارد. بعضاًدر کشورمان شنیده ایم که گفته اند که وزیری برای مراسم عروسی فرزندش وام گرفت و ما حاملان گفتمان نیز طبعاً وزیر مربوط را ستایش کرده یم.
اما آیا هیچ گاه از خود پرسیده ایم که اگر در جامعه ای وزیر هم نتواند برای فرزندش عروسی متوسطی برگزار کند، پس وای به حال کارگران دون پایه.اگر جامعه ای نتواند وزیر، مقام ارشد، استاد دانشگاه و...را تأمین کند، چگونه می تواند افراد فاقد مهارت را تامین کند ؟
نخست وزیر ترکیه رجب طیب اردوغان صاحب یکی از بزرگترین شرکت های صنایع غذایی ترکیه است. اما مردم ترکیه نه تنها هیچگاه دارایی اردوغان را نقطه ضعفش نداسته اند، بلکه از جمله به این دلیل به او اعتماد کرده و سرنوشت ثروت جامعه را به او سپرده اند که توانسته در سطح خرد ثروت ۲-۱ میلیارد دلاری برای خود مدیریت کند .
اردوغان هیچگاه ثروت خود را انکار نمی کند ،او از اینکه ثروتمند است و سودش را تعقیب می کند خجالت زده نیست . گفتمان های توسعه گرا با پذیرش و واقعیت های انسانی منفعت طلبی را امری طبیعی برای انسان تلقی می کنند فرد انسانی محق است که سود شخصی خود را تعقیب کند مشروط به آن که در تعقیب منافع خود، حقوق و منافع دیگران را مخدوش نسازد. در این گفتمان منافع فرد به رسمیت شناخته می شود و البته با فساد نیز به شدت مبارزه میشود. گفتمان توسعه گرا بدین ترتیب فرد گرایی مثبت را به عنوان موتور محرکه رشد جامعه مطرح می سازد. اما گفتمانهایی از جنس جامعه ی ما،با توسعه ی مکانیسم ریا،فردگرایی منفی را رواج می دهد که نتیجه آن این گفته معروف می شود که جهان سوم جایی است که اگر بخواهی جامعه ات آباد شود باید خانه ات ویران شود،و اگر بخواهی خانه ات آباد شود، باید کشورت ویران شود.
فائز دین پرست
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست