پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
وقتی استخوان ها حرف می زنند
شغل سوزان بلک ایجاب میکند که وقتش را در گورهای دستهجمعی و به آزمایش بقایای اجساد بپردازد و از روی اعضای بریدهشده، هویت افراد را تشخیص دهد.
سوزان بلک، متخصص انسانشناسی پلیس است. او از رازهایی که اسکلت انسان میتواند بازگو کند، سخن میگوید و اینکه چرا ۹۵ درصد شاگردانش زن هستند.
بلک ـ استخوانشناس مشهور ـ دفتر کارش در دانشگاه داندی است و رفتارش بسیار دوستانه است. شاید بهسادگی نمیتوان پذیرفت که این زن تمام وقتش را با اجساد پوسیده میگذراند. اصولا سو بلک با وجود اینکه در قبرهای دستهجمعی جستوجو میکند یا اعضای بریدهشده اجسادی را که در آشغالها پیدا میشوند مورد آزمایش قرار میدهد، شخصیت بسیار گرم و مثبتی دارد.
او میگوید: «جالب این است که برای این کار به من پول میدهند.» و پس از کمی مکث میگوید: «عاشق کارم هستم.»
«انسانشناسی قانونی» مطالعه اسکلت انسان برای اهداف حقوقی است و معمولا هنگامی که ظن وقوع قتل وجود داشته باشد، وارد صحنه میشود. این علم سالهای اخیر با آثار کتی رایکس بسیار مطرح شده است. رایکس، انسانشناس قانونی و نویسنده است که قهرمان داستانهایش تمپرسن برنن در همین حوزه کار میکند و کاراکتر اصلی سریال مشهور تلویزیونی «استخوانها» است.
همواره پلیس از متخصصان این رشته برای تشخیص هویت اجساد متلاشیشده، سوخته، مثلهشده یا بهعبارت دیگر غیرقابل شناسایی یا قربانیان حوادث غیرمترقبه (مثل توفان تسونامی در سال ۲۰۰۴) کمک میگیرد. کار آنان از پزشک قانونی کاملا جدا و متفاوت است. وظیفه پزشک قانونی در پروندههای جنایی بررسی جسد برای تشخیص دلیل مرگ است.
بلک اطلاعات فوقالعاده و مفصلی راجع به آنچه از بدن میتوان فهمید، دارد، مثلا اگر یک نفر خالکوبی داشته باشد، اطلاعات جوهر خالکوبی در غدد لنفاوی کل بدن ثبت میشود یا اینکه مدتی قبل یک پای بریده در یکی از سواحل دریای انگلستان پیدا شده بود و بلک و همکارانش نهایتا از روی ترکیبات غذایی که صاحب پا در آخرین ماههای حیاتش خورده بود، توانستند بفهمند او ساکن کجا بوده است.
استخوانها، پنهانترین رازها را هم فاش میکنند. بلک داستانی وحشتناک از بررسی استخوانهای پسربچه ۹ سالهای را بازگو میکند که خودکشی کرده بود.
خطوطی از بافت استخوانی فشرده روی استخوان پای پسربچه نشان میداد که رشد بدنش برای مدتی متوقف شده است.
بلک به پلیس گفت که توقف رشد بدن بهدلیل دورههای آسیب روحی شدید است و متوجه شد که این خطوط تکرار شدهاند و دریافت که این دوره فشار روحی هر سال تکرار شده است.
پلیس با تحقیق بیشتر در مورد زندگی پسربچه دریافت که پدر و مادرش هر سال تعطیلات تابستان به مسافرت میرفتند و او مدتی در خانه یکی از اقوامشان میماند پسربچه در آنجا مورد آزار و اذیت قرار میگرفت، بهطوری که نهایتا در اثر فشار روحی خودکشی کرد.
بلک بهطور معمول وقتش را به تدریس در دانشگاه یا تحقیق در آزمایشگاه میگذراند. در علم انسانشناسی قانونی برعکس پزشکی قانونی زنان از اکثریت برخوردارند.
بلک میگوید: «۹۵ درصد شاگردانم زن هستند. مردان در آزمایشگاه بیشتر به بخش تحقیقات و مطالعه اشیای مربوط به صحنه جرم علاقه دارند و شاید به همین دلیل است که زنان در کار بر باقیمانده اجساد بهتر عمل میکنند.»
آیا سو بلک تابهحال بهعنوان یک زن انسانشناس با مانعی مواجه شده است؟ با خنده داستان جالبی را بازگو میکند.
اوایل کارش در بیمارستان سنت تامس لندن کار میکرد. چند تکه استخوان در سطل آشغالی در شهر پیدا شده بود و پلیس میخواست بداند آنها به انسان متعلقند یا حیوان. بلک میگوید: «بهمحض آنکه استخوانها را دیدم، فهمیدم متعلق به انسان نیست، ولی در نگاه پلیسی که آن را آورده بود، خواندم که انگار میگوید این دختر چیزی نمیفهمد.
سپس استخوانها را در یک کیسه پلاستیکی قرار داده، چند دقیقه در کوره گذاشتم. وقتی داغ شد، در کیسه را باز کردم و گفتم چه بویی حس میکنی؟ و پلیس گفت کباب بره. طوری رفتار کردم که او فکر کند خودش معما را حل کرده است و آن پلیس دفعه بعد که استخوانی پیدا کرد، مستقیما نزد من آمد.»
پس از مدت کوتاهی بلک شناسایی کلیه استخوانهای مکشوفه در لندن را انجام میداد.او در پروژههای بزرگ، مثل شناسایی اجساد قربانیان جنایات اسلوبودان میلوشوویچ، (رئیسجمهور سابق صربستان و یوگسلاوی) در گورهای دستهجمعی منطقه بالکان حضور داشته است.بلک در این پروژه بهعنوان سرپرست تیم پلیس ضدتروریست بهدنبال بقایای انسانی میگشت.
او میگوید: «واقعا وحشتناک بود. اولین صحنهای که دیدیم، خانه متروکی در روستای ولیکا کروسا بود که ۴۲ جنازه در آن قرار داشت. ما باید همه را شناسایی میکردیم.»
از جمله فنون شناسایی اجساد، میتوان به مقایسه اطلاعات دندانهای افراد با دندان جنازهها و بررسی علائم روی استخوانها برای تخمین زدن سن، نژاد و جنس فرد اشاره کرد.
او میگوید: «مردم فقط میخواهند عزیزان از دست رفتهشان شناسایی شوند تا بتوانند آنها را به خاک بسپارند. ما هم نهایت سعی مان را کردیم که بتوانند این کار را انجام دهند.»
از او میپرسم آیا به خاطر شغلش جانش به خطر افتاده؟ و او چند داستان را بازگو میکند؛ یک بار در عراق هلیکوپتری که بر آن سوار بود، نزدیک بود سقوط کند؛ هنگام سفر با جیپ در بوسنی گرفتار مین شد و در کوزوو یک مار سمی خطرناک به او نیش زد.
او گفت: «وقتی مار نیشم زد، حرکت سم را در رگهایم احساس میکردم. حالا دیگر باید این سفرها را به دیگران بسپارم. مدتی است که یکی از فرزندانم در مورد خطراتی که در این شغل تهدیدم میکند، خیلی نگران است.»
بلک میگوید به طور اتفاقی به این کار وارد شد و انسانشناسی آرزو یا هدف زندگیاش نبوده است.
او میگوید: «شاید بهتر باشد بگویم تصادفا در زمانی خاص به مکانی خاص رفتم و سرنوشتم عوض شد. در دانشگاه گیاهشناسی و آناتومی خواندم. سال سوم بودم که یک جنازه به من دادند تا تشریح کنم. مطالعه جنازه خیلی به نظرم جالب بود.»
بلک از هر لحاظ برای به دست آوردن تخصص در رشته آسیبشناسی مناسب به نظر میرسید، ولی این زن شجاع ازجوندگان میترسید و به همین دلیل مسیرش تغییر کرد.
او میگوید: «در همه پروژههای تحقیقاتی سال چهارم دانشگاه باید روی جوندگانی مثل موش و خوکچه هندی آزمایشهایی انجام میدادم. هر چه فکر کردم دیدم نمیتوانم روی موش مرده کار کنم. آن زمان تنها پروژه دیگری که میتوانستم انتخاب کنم، مطالعه استخوان انسان بود. موضوع پروژه نهاییام را هم به همین موضوع اختصاص دادم. با خودم گفتم این کار را میتوانم انجام دهم. به من جنازه بدهید، ولی موش یا خوکچه هندی مرده ندهید.»
آیا او تا به حال از کار خسته شده است؟ بلک پاسخ میدهد: «نه، من باید این کار را انجام دهم چون وظیفهام جمعآوری شواهد و مدارک و به نوعی مشاوره علمی حقوقی است.
به نظر من تنها دلیل واقعی کارم هم همین است. کسانی که وارد این حوزه میشوند، فقط میخواهند به مردم کمک کنند تا بقایای جسد عزیزانشان شناسایی شود و از درد و رنج کسانی که در جستوجوی اقوامشان هستند و میخواهند برای آنها مراسم تدفین مناسبی برگزار کنند، کاسته شود. به نظرم کار بسیار ارزشمندی است. ولی وقتی این کار را شروع میکنی، از لحاظ شخصی و احساسی درگیر میشوی و دیگر نمیتوانی کار کنی. از این رو همیشه سعی میکنم فاصله خودم را با این مقوله حفظ کنم و فقط به کار علمی خودم بپردازم.»
او با صحنههای وحشتناکی که میبیند، اینگونه رفتار میکند:«به خودم میگویم من باعث و بانی آن نبودم. من مسوول این جنایت نیستم. حتی نتوانستم جلوی این کار را بگیرم. فقط برای پیدا کردن جواب اینجا هستم.»
با این وجود یک پرونده جنایی مفتوح وجود دارد که بلک نسبت به آن درگیری احساسی دارد. ناپدید شدن رنه مکری و پسر سه سالهاش در سال ۱۹۷۶ در شهر محل سکونت بلک. این پرونده طولانیترین پرونده مفتوح فرد مفقودالاثر در انگلستان است.
بلک ـ که در آن زمان نوجوان بود ـ به یاد میآورد پلیس در همه خانهها را میزد و از مردم راجع به مکری سوال میکرد. وقتی که پرونده در سال ۲۰۰۴ دوباره مفتوح شد، بلک در حفاری کارخانهای که پلیس به آن مظنون بود، کمک کرد، ولی متاسفانه هیچچیز پیدا نشد.
او میگوید: «حالا پس از گذشت ۳۰ سال میبینم که حضور در تحقیقات جنایی در سن نوجوانی برایم خیلی مهم بود، اما عمیقا متاسفم که معمای پرونده حل نشد. میخواهم دیگر پرونده را ببندم. این پرونده برایم کمی شخصی است و این شخصی بودن خطرناک است.»
او چطور استراحت میکند؟ در جواب میگوید: «استراحت نمیکنم! اگر در خانه باشم که بالاخره کاری برای انجام دادن پیدا میکنم.»
پس تماشای فیلم، پیادهروی یا رفتن به رستوران چه؟ میگوید: «نه نه، خیلی فعالم و همیشه در حال کار کردن هستم.»
آیا هیچوقت به نوشتن داستان روی میآورد؟ بلک میگوید: «هرگز. هرگز از پروندههایم داستان نمینویسم. هر وقت برای کار به راهنمایی اخلاقی نیاز دارم، به یاد مادربزرگ مرحومم میافتم. وقتی یک بار در این مورد از او پرسیدم، گفت هیچ وقت نباید این کار را انجام دهی.» به خاطر تلاش و تعهد فراوان سو بلک صدای مادربزرگش، تنها صدایی نیست که از مردگان بر جای مانده است.
مترجم: پگاه ویل
منبع: گاردین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست