جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کرمانشاه در آغاز مشروطیت


کرمانشاه در آغاز مشروطیت

انقلاب مشروطیت ایران یک قیام عمومی علیه ساختار سیاسی جامعه استبدادی آن روز بودکه با همکاری گروه های مختلف با خواسته های مختلف ودر عین حال برای نابودی استبداد حاکم صورت پذیرفت گردانندگان اصلی این حرکت سیاسی اکثراً روشنفکرانی بودند که با حکومت قانون در مسافرت های خویش به اروپا آشنا شده بودند

انقلاب مشروطیت ایران یک قیام عمومی علیه ساختار سیاسی جامعه استبدادی آن روز بودکه با همکاری گروه های مختلف با خواسته های مختلف ودر عین حال برای نابودی استبداد حاکم صورت پذیرفت گردانندگان اصلی این حرکت سیاسی اکثراً روشنفکرانی بودند که با حکومت قانون در مسافرت های خویش به اروپا آشنا شده بودند.اگر قبلاًدر جامعه ایران قیامی شکل گرفته بود بیشتر برای به دست آوردن موقعیت بهتر, در چهارچوب حکومت استبدادی دیگری صورت پذیرفته بود اما این حرکت نه تنها برای ساقط کردن استبدادشکل گرفت بلکه می خواست حکومت قانون ومشروطیت را به تقلید از اروپا در کشور مستقر سازد.

هم زمان با حرکت مردم در تهران برای تأسیس عدالتخانه و اعاده مشروطیت در دیگر شهرها خصوصاً کرمانشاه , فعالیتهای زیادی از جانب طرفداران مشروطه انجام گرفت.که با مخالفت طرفداران استبداد روبرو شد.این فعالیتها آرام آرام دامنه کشمکشها راگسترش داد واوضاع کشور را به سویی کشاند که این دو گروه در مقابل یکدیگر شروع به دسته بندی نمودند.این دسته بندی ها در کرمانشاه منتج به درگیری میان مستبدین ومشروطه خواهان گردید.و این به نوبه خود باعث نا آرامی منطقه ملآشد.

براساس نوشته های انگلیسی ها که در جای جای کتابهای آبی به چشم می خورد در این ایام آشوب واغتشاش سراسر شهر وحوالی کرمانشاه را در بر گرفته بود وایلات وعشایر که چهار چوبه جمعیتی کرمانشاه از آنها شکل گرفته بود از این رهگذر استفاده نـــموده وبه غارت کرمانشاه دست می زدند.هر قبیله وایلی ازآنجا که مسلح بودند به طرفداری از یک گروه خاص به چپاول طرف مقابل می پرداختند.مشروطیت برای ایلات معنای دیگری داشت. «هنگامی ایلیاتی ها و ولایتی ها می خواستند به قتل وغارت در جایی اشاره کنند می گفتند مشروطه شد. »

از طرفی سیف الدولهحـــکمران کرمانشاه که مردی مستبد واز طرفداران سرسـخت محمد علی شاه بود, بدون توجه به تلگرافات مجلس درجهت رسیدگی به شکایات وامورات مردم وهمچنین اعلام بی طرفی, به عنوان رهبر مستبدین عمل می کرد. وبه این مشکلات دامن زده اوضاع را آشفته تر ملآساخت. ملک زاده درذیل حوادث شهرهای ایران در این ایام,راجع به اوضاع کرمانشاه می نویسد:

«این شهر که مرکز ایالت غرب ایران است وبیش از سایر شهرها,مردان مستبدو مقتدر دارد در طلوع مشروطیت میدان جنگهای خونین وقتل وغارت هایی شدکه در سایر نقاط ایران نظیر آن دیده نشده بود.حاکم شهر حاجی سیف الدوله برادر عین الدوله مرد مستبدی بود و نمی خواست وکلایی برای مجلس انتخاب شوند.این بود که به مخالفت مشروطه خواهان بر خاست ودر نتیجه جنگ در میان دو دسته در گرفت مستبدین خانه های ملاهای معروف را که مخالف مشروطه بودند مرکز خود قرار دادندو مشروطه طلبان در قنسولخانه انگلیس و تلگرافخانه اجتماع کردند.شهر به کلی در حال تعطیل بود بازارها بسته و هزاران مرد مسلح از دو طرف شب و روز با هم جنگ وتیر اندازی می کردند چندین هزار نفر از ایلات مسلح اطراف کرمانشاه به تحریک مستبدین به شهر هجوم بردند,بازارها وخانه های مردم را غارت کردند وعده ای بی گناه را کشتند.»

مشکلات وفشار فراوان برمردم وعدم توجه حکمران به تلگرافات مجلس واصرار در مخالفت با مشروطه تا آنجا بود که مردم ومشروطه خواهان به علماء عتبات متوسل شدند.وتلگرافی برای علماء ثلاثه در نجف مخابره نمودند.ناظم الاسلام درذیل حوادث روز دوشنبه ۱۳ذی الحجهٔ الحرام به سال ۱۳۲۴ه.ق می نویسد:

«امروز مجلس تعطیل است در انجمن طلاب مذاکره از اختلاف کرمانشاه بودکه در کرمانشاه اختلافی برزگ درقبول مشروطیت به میان آمده,بالاخره رجوع به علماء عتبات کرده اند.علماءثلاثه نجف یعنی جناب حجه الاسلام آقای حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل وجناب حجه الاسلام آقای آخوندملامحمد کاظم خراسانی وجناب آقای حاج شیخ عبدالله مازندرانی حکم کرده اند به وجوب مشرو طیت دولت ایران واینکه مردم اطاعت احکام مجلس شورای ملی را بنمایند.با این وصف جمعی از مستبدین وعلماءمخالفت نموده مانع انتخاب وکلا می باشند.ولی امام جمعه کرمانشاهبا نهایت میل در امر مشروطیت و امر انتخاب ساعی است از بذل مال وجان دریغ نمی فرماید.بنای طلاب بر این شد که مجلس رسماً از دولت بخواهد که مانعین مشروطیت را جلوگیری نماید.»

این اقدامات نیز تأثیر چندانی نداشت از طرفی رهبرمشروطه خواهان ,یعنی امام جمعه کرمانشاه فوت شد وبه قولی توسط مستبدین مسموم گردید.واز طرف دیگر سیف الدوله همچنان در عقیده ومرام خویش در دشمنی با مشروطه خواهان استواربود ,وایلات وعشایر بیشتر طرفدار مستبدین و قشون دولتی بودند تا مشروطه خواهان.به همین خاطر طرفداران مشروطه و رهبر آنها که پس از فوت امام جمعه,اکنون حاج محمد مهــدی روحــانی محــبوب وسرشناس کرمانشاهی بود وقتی که دیدند سیف الدوله حاکم کرمانشاه بامستبدین آشکارا همراه است و به تلگرافات مجلس وقعی نمی نهد از ترس جان به قنسولگری انگلیس پناه آوردند. باوجود این بازمستبدین و ایلات وطوایف طرفدارآنها در آنجا به متحصنین که جمعیت آنها در حدود ۲۰۰۰نــــفروبلکه بیشتر بود حمله ور می شوند.ملک زاده می نویسد:

« چون مستبدین از کمک ایلات بهره مند بودند به طرف قنسولخانه که مشروطه خواهان در آن متحصن بودند هجوم بردند وتیر اندازی کردندولی جرأت نکردند وارد قنسولخانه شوندومتحصنین را به قتل برسانند.آقا محمد مهدی که رئیس حزب ملیون بود,با دوهزار نفر در قنسولخانه انگلیس متحصن بود ومحمد علی شاه تسلیم او را از سفارت انگلیس تقاضا کرد.ولی سفارت نپذیرفت.»

متحصنین مدتی در قنسولگری متحصن بودند تا اینکه در نتیجه اعتراضات سفارت انگلیس وشکایات متحصنین ومردم سیف الدوله مستبد عزل گردید وظهیر الدوله که مردی آزادی طلب وخیر خواه بود به جای او منصوب گردید.

قنسول انگلیس در کرمـــانشاه به سر ادوارد گری راجع به چگونگی اوضاع متحصنین وعلل پلآآمد این مشکل چنین گزارش داده است:

«مکتوب سر اسپرینگ رایس به سر ادوارد گری (وصول هشتم ژوئیه)

از قلهک ژوئن۱۹۰۷-خرداد۱۲۸۶-جمادی الاول۱۳۲۵

با کمال افتخار آنجناب را از حادثه ای که وقوع آن سبب نگارش مراسله مفصلی به دولت ایران گردید مستحضر می دارد.

تا چندی قبل در کرمانشاه به واسطه منازعه مابین طرفداران «عامه»وحامیان«حکومت اشرافی»هرج ومرج وبی نظمی باقی بود.این دو حزب از زمان تأسیس مشروطیت ایران همواره کوشش مینمودند که هر یک دیگری را مغلوب خود ساخته,استیلا حاصل نماید.حاکم آن ولایت سیف الدوله برادر عین الدوله صدر اعظم سابق ارتجاع طلب با طرفداران اشراف که تا این اواخر غلبه وزبردستی داشتندهمراهی دارد وهیچ جای تردید نیست ,که درباریان نیز آن جماعت را تقویت می نمایند…

به هر حال همین که قشون دولت که بیشتر آن از طوایف چادر نشین آن حوالی بودبه شهر وارد گردیداجتماعی از مردم به طرف خانه یکی از ارتجاعیون هجوم آوردند.این حرکت دست آویز مناسبی به دست داد,قشون دولتی به امر سر کرده خود یا اجازه حاکم به بازار حمله برده,آنچه بود غارت کردند.چون عامه حاکم را محرک غارت وخود را در مقابل او عاجز یافتندلهذا به قصد تحصن متوجه قنسولخانه انگلیس شدند.در این هنگام شخص حاکم پنهان گردیدطبیب قنسولخانه متظلمین را از ورود به قنسولخانه انگلیس جداً مانع بود ولی بدون اینکه اعتنایی به سخنان او بنمایند ۲۰۰۰نفر از باغستانی که دیوار نداشت داخل گردیده ودر آنجا اقامت نمودند.

حزب مخالف (مستبدین)به من تلگرافی کرده که تمام مبنی بود بر تهمت و تهدید متحصنین وهمچنین بدگویی از رئیس آنها موسوم به ملا مهدی که طرف اعتماد ووثوق عامه است .اما متحصنین به اصرار تمام شکایت داشتندکه چون تلگرافخانه در تصرف دشمنان آنها است نمی توانند به تهران مخابره نموده شرح حال وتظلمات خود را به دولت ومجلس معروض دارند.»

سر اسپرینگ در ادامه می نویسد، که جریان را به اطلاع دولت ایران رساندم که آنها نیز در جواب مدیر کارهای انگلیس رانزد من فرستادندواز قنسولخانه برحسب حکم شاه تقاضای تسلیم رؤسای حزب عامیون ,خصوصاً آقا محمد مهدی را نموده بودند .که من موافقت ننمودم. اومی گوید : این کار را به خاطراین انجام ندادم که از لحاظ اخلاقی زشت بود . ولی باید گفت که انگلیسی ها از ترس شورش آن دوهزار نفر متحصن آنها را تحویل مأموران دولتی ندادند نه از لحاظ اخلاقی.

به هر روی متحصنین در قنسولخانه انگلیس ,مشکلات عدیده ای داشتند.آنها از ترس جان بیرون نمی آمدند این در حالی بود که عمال انگلیس از دولت ایران می خواستند ترتیبی اتخاذ نمایند تامتحصنین قنسولخانه را تخلیه نمایند .به همین خاطر بین مجلس واتابک جلساتی تشکیل گردید و متعاقب آن تلگرافی به کرمانشاه مخابره کردند .سیف الدوله حاکم تلگراف را به قنسولخانه دادند آنها نیز متن تلگراف را در اختیار متحصنین قرار دادند تا با اعتماد لازم قنسولخانه را ترک کنند . اما ناگهان تیری به طرف متحصنین قنسولخانه شلیک گردید که تمام تمهیدات انجام شده را از بین برد.اوضاع کرمانشاه به دنـــبال این شلیک گلوله مجدداً متشنج شد.مشکلات همچنان باقی بود تا اینکه همچنانکه گفته شد سیف الدوله معزول, وظهیر الدوله جانشین او گردید.

از طرفی در جریان درگیری هایی که بین هواداران مشروطیت ومستبدین روی داد گروه های زیادی بی خانمان شده ومورد تهاجم ایلات وطوایف واقع گردیدند.این ها که بالغ بر دو یا سه هزار نفر می شدندبه طرف تهران رهسپار گردیده ,شکایت وتظلم نمودند.که قرار شد به آنها خسارت داده شود وزیانهای آنها جبران گردد.اما قتل علی اصغر خان اتابک در ۲۱رجب ۱۳۲۵ ه.ق اوضاع مملکت را آشفته ساخت ,وضعیت مجلس ودولت به هم ریخت وآشوب وهرج ومرج تمام کشور ,خصوصاً پایتخت را در بر گرفت .به همین خاطر غارت شده گان کرمانشاهی به آنچه که مطلوبشان بود نرسیدند.وبا مشقت فراوان به کرمانشاه بر گشتند.

شخص دیگری که می خواست از این آب گل آلود ماهی بگیرد,سالارالدوله قاجار بود .او نیز برای ایامی چند ,منطقه غرب را به آشوب کشاند و در سال ۱۳۲۵ه.ق شورشی را به راه انداخت و با کمک عشایر لُر,علیه محمد علی شاه دست به حرکتی گسترده زد که مجلس ودولت را غافلگیر ساخت هر چند آنها می توانستند از این فرصت نهایت استفاده را ببرند اما به قول ملک زاده:«برای تملق وچاپلوسی از محمد علی شاه» اعلامیه ای برضد سالارالدوله صادر کردند .این شورش عاقبت با یاری داودخان به همراه سواران ایل کلهر در منطقه نهاوند وبروجرد ساقط گردید .که بعداً درباره آن مفصلاً خواهیم گفت.

این اوضاع پر آشوب کرمانشاه در آغاز مشـروطیت ,زمینه منــاسب را برای شورشیان فراهم می کرد تا علیه دولت و مجلس از این منطقه شورش هایی را آغاز نمایند.ایلات قدرتمند وبزرگ در این خطه نیز وضعیت را به نفع این گروه ها رقم ملآزد.اشخاصی مانند سالارالدوله قاجار با کمک همین ایلات وعشایرکه گرایش همیشگی به خودمختاری داشتند چند صباحی مشروطیت را با مشکلاتی مواجه می کردند.

علیرضا گودرزی