چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
ترسی که احساس نمی کنیم
الان یکی دو سالی است که ژانر وحشت و سینمای دلهره مورد توجه فیلمسازان ایرانی قرار گرفته و اگر منصفانه قضاوت کنیم و در قضاوتمان موانع شکلگیری ژانر وحشت در سینمای ایران را لحاظ کنیم، شاهد حرکت رو به جلویی در این گونه سینمایی بودهایم.
«آل» اما در کنار پرداختن به ترس و دلهره به دلایل دیگری هم قابل توجه است که در این یادداشت به آن خواهیم پرداخت. نام آل پیش از هر چیز تداعیکننده فیلم «شب بیست و نهم» مرحوم حمید درخشانی است که همین سوژه را دستمایه کار خود قرار داده بود؛ موضوعی که ریشه در باورها و اعتقادات خرافی ایرانیان دارد و از این حیث به بومی شدن ژانر ترس در سینمای ایران کمک میکند.
هرچند از سوی دیگر به سبب نزدیکی با مرزهای ایدئولوژیکی این باور، احتیاط بیشتری را در نمایش آن میطلبد، اما اساسا آمیختگی و سنخیت مولفهها و مفاهیم ترسآور با اعتقادات و باورهای مذهبی، مانع بزرگی است که موجب احتیاط و محافظهکاری کارگردانهای ما برای ساخت فیلمهای ترسناک میشود. با این حال بهرامیان در کارگردانی قصه حرفهای عمل کرده و در فضاسازی ژانر وحشت زحمات زیادی کشیده است.
پرداخت به جزییات و ساختار بصری درام، نورپردازی و فرم روایت در خدمت گسترش عینی ترسی است که در ذهن قهرمان داستان بازتولید میشود و اضطراب و هراس این تجربه مخوف را به تصویر میکشد. به این مولفههای روانی میتوان واکنشهای مازوخیستی و فوبیایی را هم اضافه کرد که در تار و پود قصه تنیده میشود تا تصویر ترس را ترسیم کند، اما اتفاقی که باید بیفتد نمیافتد و ترسی احساس نمیشود. در واقع آل بیش از آن که به پردازش مضمون خویش توجه کند و به واسطه روایت خود، پیام فیلم یعنی ترس و دلهره را به مخاطب القا کند، به فرم و سویه تکنیکی کار توجه کرده و بیشترین انرژی و تمرکز خود را روی این وجه از فیلم گذاشته است. اما این ساختار پیچیده آنقدر با مخاطب ایرانی بیگانه است که روح قصه با رفتارشناسی تماشاگر چفت و بست نمیشود و به هدف نمیرسد.
انتخاب لوکیشن فیلم در ارمنستان نیز در این نارسایی بیتاثیر نیست و مخاطب ایرانی با حس و حال این فضا احساس بیگانگی میکند. اگر قرار بود در آل یک ترس ایرانی روایت شود، باید لوکیشن و موقعیت بیرونی درام نیز با فضای ایرانی قصه هماهنگ میشد. چهبسا ترس به عنوان یک هیجان و کنش انسانی وابسته به عوامل فرهنگی و خرده فرهنگی نیز هست و چنانچه کمدی و طنز متناسب با مولفههای فرهنگی یک جامعه بازتعریف میشود، ترس هم یک تجربه روانی معطوف به فرهنگ است که درون متن فرهنگی خود معنا میشود و اتفاق میافتد. البته ژانر وحشت در ایران هنوز در ابتدای راه است و این فیلم میتواند تجربهای مفید در دستیابی به یک تریلر ایرانی باشد. واقعیت این است که ژانر ترس در ایران بیشتر به سمت اقتباس از نمونههای خارجی آن تمایل داشته است و بیشتر آثاری که در ژانر وحشت ساخته شدهاند در عمل نهتنها به القای ترس منتهی نشدند، که بهنوعی طنز ناخواسته هم تن دادهاند، اما آل علیرغم این که به القا و ایجاد ترس موفق نمیشود، لااقل به خنده مخاطب هم نمیانجامد.
آل در محوریت داستان خود برای خلق فضای ترسآلود به مولفههای بومی توجه میکند تا از ذهنیت تاریخی مخاطبان ایرانی برای آفرینش ترس و دلهره استفاده کند.
توجه به خرافهای مثل اعتقاد به آل دارای پتانسیل روانی ـ عاطفی خوبی برای ترس ایرانی است حتی اگر عقلانیتی در آن وجود نداشته باشد. در عین حال باید توجه داشت که ترس مطلقا یک مفهوم بومی نیست. در همه جای دنیا انسانها از تاریکی و بلندی یا قتل و خشونت و موجودات عجیب و غریب میترسند، اما به دلایل فرهنگی، در سینمای ایران نمیتوان به ساختن فیلمهای دراکولایی و خونآشامی پرداخت. این باورها و اعتقادات سنتی میتوانند بهانه خوبی باشند تا از ظرفیت عاطفی ـ روانی آنها برای ایجاد و القای ترس بهره برد. به عبارت دیگر باورها و اعتقادات سنتی چه درست چه غلط، دارای کارکرد دراماتیک برای ایجاد ترس و وحشت هستند، اما فیلم نتوانسته به درستی داستان خود را تعریف کند و دارای نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی است. بویژه ساختار تودرتوی کابوسی که مدام از طریق خواب و اضطراب ناشی از آن میخواهد به زمینهای برای ایجاد ترس تبدیل نشود، اما مخاطب را خسته میکند. آل بیشتر به ایجاد فضای شیک و مدرن اروپایی در فرم و ویترین اثرش تکیه میکند تا طرح و بیان قصهای که قرار است به ترس مخاطب منجر شود، حتی نوع نگاه و چشمان مصطفی زمانی هم به این کار نمیآید.
آل ضرباهنگ کندی دارد که این موضوع با توجه به نوع ژانر، ضعف بزرگی برای فیلم است و یک جاهایی به کلافگی مخاطب میانجامد. البته فیلم شروع نسبتا خوبی دارد و تا یکسوم ابتدایی آن کشش و تعلیق منطقی در قصه دیده میشود؛ اما در ادامه و هرچه به پایان نزدیک میشود، از ضرباهنگ و تعلیق خود خارج میشود و در دام فرمگرایی گرفتار میآید. فقدان قصهای جذاب و داستانی گیرا مهمترین مشکل آل است که کارگردانی و تصویربرداری خوب و زیباشناسانهاش، همچنین موسیقی مناسب و قدرتمندش نیز آن را نجات نمیدهد.
سیدرضا صائمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست