شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
بااحتیاط سراغ پزشکان برویم
موضوع هنر، انسان بوده و هست. خوب و بد، زشت و زیبا، پاک و ناپاک، درستکار و نادرست. ادبیات، نقاشی، تئاتر، موسیقی تا میرسد به صد سال پیش که سینما پا به عرصه وجود میگذارد و به دنبالش تلویزیون، همه از آدمها، قشرها، طبقات، گروهها، نژادها صحبت میکنند و غیر این هم نمیتواند باشد. موضوع فیلمها سیاستمداران، کارگران، سربازان، اشرافیان، تهیدستان، کارمندان، پزشکان و پرستاران است. همه اینها بدیهی و روشن است و نیازی هم به موشکافی ندارد. از قضا شاید فیلمهایی که به پزشکان و پرستاران و بیمارستان و بیمار در طی تاریخ صد ساله سینما به آن پرداخته شده در قیاس با مثلا کارمندان و پلیس و کارگران به مراتب کمتر باشد، گرچه زندگی و محیط کار این قشر اتفاقا پست و فرودها و هیجانات دراماتیکتری دارد و مناسبتر برای فیلم. در سینمای ایران هم حضور پزشک و پرستار و بیمارستان در فیلمها، مانند دیگر جاهای دنیا، سابقهای طولانی دارد...
آنچه در ایران فیلمهایی را که به مساله پزشکی میپردازند از دیگر فیلمها متمایز میکند دو نکته است: اول حساسیت شدید این قشر و جامعه به این فیلمها و دوم حساسیت شدید خود آدمهای این قشر به دقت و صحت بازآفرینی فضا و کار پزشکی است. در بین فیلمسازان معروف است که باید با احتیاط بسیار سراغ پزشکان و پرستاران رفت، زیرا که کوچکترین خدشهای را بر نمیتابند. اگر فیلمی از زندگی یک پیانیست میگوید و هنرپیشه، به درستی انگشتانش را روی کلاویهها نمیلغزاند فغان پیانیستها به آسمان نخواهد رفت که «این چه جور پیانو زدن است. پیانو را اینطوری نمیزنند»! اما اگر در فیلمی هنرپیشهای دستگاه فشار خون را با کمی اشتباه به کار برد فیلم آماج حمله کسانی قرار میگیرد که فشار خون گرفتن را بلدند یا اگر لحن حرف زدن پزشکی از چارچوب از پیش تعیین شده خارج شود باید فیلمساز منتظر اعتراض جامعه پزشکی باشد.
● سرمنشا حساسیت کجاست؟
مساله اساسی این است که این همه حساسیت از کجا ناشی میشود؟ چرا نجارها، کاسبها، مهندسها و... چنین واکنشهای تندی از نمایش چهره خود به خرج نمیدهند؟ مگر حرفه آنان حرفههایی بیمقدار است؟ پیدا کردن دلیل یا دلایل این مساله کار چندان سادهای نیست. شاید یک دلیل هاله قدسیای باشد که به درست یا غلط، گرد این حرفه است. ممکن است این باشد که این قشر به تریبونهای اعتراض دسترسی بیشتری دارند و دیگران ندارند. ممکن است این واقعیت باشد که این حرفه از آنجا که بلاواسطه و رودررو با مردم سر و کار دارد هر تصویر مخدوشی ممکن است لطمه به این ارتباط بزند. یک مهندس، یک شاعر یک نجار ارتباطی دیگرگونه با مردم دارند که رو در رو نیست. شاعر خواننده شعرش را نمیبیند. شعر ممکن است از این سرزمین به سرزمین دیگری، هزار کیلومتر آن طرفتر، برود و خوانده شود و اصلا کسی نداد که شاعر کیست، اما طبیب و پرستار روبهروی بیمارند و زیر ذرهبین بیمار.
اگر خبری در روزنامهای چاپ شود که پزشکی با کارش موجب صدمه بیماری شده است ممکن است فوج عظیمی از مردم را نسبت به کار پزشکی بدبین کند، اما اگر سقف خانهای به علت اشتباه مهندسی فرو ریخت مردم همچنان به زیر سقفهای خود خواهند رفت و به کوه و بیابان فرار نمیکنند. به عبارت ساده این حرفه با حرفههای دیگر فرق دارد، خیلی زیاد، نه بهتر است نه بدتر فقط فرق دارد و این فرق را میتوان به خوبی نشان داد که چه بسیار زیاد است.
این موضوع با منعها و محدودیتها در مورد نمایش چهرههایی از قشرهایی خاص که عموما جنبه سیاسی و اجتماعی دارند، به کلی متفاوت است. در این موارد هر جامعهای کدهای خود را دارد.
در انگلستان با خانواده سلطنتی هم میشود شوخی کرد. شاید در دانمارک نشود، من نمیدانم، اما مساله پزشکی در همه دنیا کم و بیش یک وضع را دارد. در دموکراتیکترین جوامع هم نمیشود به گونهای از پزشکی و بیمارستان صحبت کرد که به روح و روان مردم نسبت به بیمارستان و پزشکی و پرستار صدمه و خدشه وارد کند. این کاری خطرناک محسوب میشود.
تردیدی نیست که بیمارستان بد وجود دارد، پزشک بیدقت هم هست، پرستار بیتوجه هم هست، همانطور که شاعر و فیلمساز و وکیل و افسر و کارمند بد هم هست، اما پزشک و پرستار بد خطرناکاند، ولی شاعر و فیلمساز بد خطر فوری ندارند.
تا به حال گزارش نشده که خوانندهای از خواندن شعری بد مرده باشد، اما چرا بیدقتی در حتی جزییات فیلمهای پزشکی اینقدر سریع آشکار میشود و مایه سرشکستگی فیلمساز؟ شاید به همان دلیل مورد اول یعنی عیان بودن جزییات کار پزشک برای مردم، مردم همگی به پزشک و بیمارستان مرتب رجوع میکنند.
امروزه که به خصوص اطلاعات عمومی مردم بالا رفته خیلی زود اگر هنرپیشه عکس رادیولوژی قفسه صدری را به جای عکس جمجمه روی نگاتوسکوپ بگذارد قضیه فوری لو میرود و موجب خنده میشود. در حالی که اگر لولهکش فیلم به جای آچارفرانسه آچار شلاقی به کار برد کسی متعرض نمیشود، زیرا قضیه ممکن است چندان حیاتی نباشد. جراح نمیتواند ماسکش را جوری جلوی دهان و بینیاش ببندد که هر آن امکان باز شدن آن باشد، زیرا مردم عادی هم متعجب خواهند شد.
خوب، حال چه باید کرد؟ آیا فیلمسازان باید عطای فیلمهای پزشکی را به لقایش ببخشند و دور و بر این جور موضوعات نروند؟ معلوم است که نه. حتما هم باید بروند. منتها باید بدانند سراغ موضوع حساسی میروند و نیاز به دقت و بررسی و مشاوره بسیار دقیق و صحیح دارند. هیچ راهی هم غیر از این نیست.
دکتر ملک منصور اقصی - عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و منتقد فیلم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست