دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پرورش معنوی


پرورش معنوی

مشکل بزرگ دنیای امروز فقدان معنا و معنویت است که بشریت را به پوچی, ناامیدی و بحران ها و فجایع بزرگ سوق می دهد ژوزف مورفی نیز دلیل اصلی بروز اختلالات رفتاری در عصر تسخیر فضا را «ضعف معنویت» می داند

آمال و آرزوی همه والدین پرورش فرزندان است. پرورش یا تربیت در هر جامعه و فرهنگی با توجه به ارزش ها، باورها و نگرش های آن جامعه متفاوت است. تنها وجه اشتراک آن در دیدگاه های مختلف ما آن است که موضوع تربیت «انسان» است. پرورش انسان در ابعاد گوناگون جسمی، عاطفی، اجتماعی، عقلی، مذهبی، اخلاقی و معنوی می تواند اورا در مسیر تعالی و تکامل راهنمایی کند. انسان در دنیای جدید با پیشرفت تکنولوژی و رشد علمی، از رفاه و آسایش بیشتر و تنوع در مصرف برخوردار گشته است و هر چه به سوی آینده گام برمی داریم به جنبه های مادی زندگی بیشتر توجه می شود تا جنبه های معنوی و روحانی زندگی. به تعبیری انسان امروزی به نسبت گذشته این جهانی تر و تعبد گریزتر زندگی می کند. انسان امروز به میزانی که از آسایش و راحتی در زندگی برخوردار شده، توانسته به آرامش در زندگی دست یابد. راه دست یابی به آرامش به تعبیر فرانکل «گرایش» معنوی است.

مشکل بزرگ دنیای امروز فقدان معنا و معنویت است که بشریت را به پوچی، ناامیدی و بحران ها و فجایع بزرگ سوق می دهد. ژوزف مورفی نیز دلیل اصلی بروز اختلالات رفتاری در عصر تسخیر فضا را «ضعف معنویت» می داند.

معنویت، گمشده انسان امروز است واتفاقاً جوامعی که به عمد تلاش نموده اند تا معنویت را به حاشیه برانند امروز خود به یک افسون زدگی، مجازی سازی ومعنویت و عرفان های ساختگی و دروغین دست زده اند، لذا امروز بیش از هر زمان دیگر، ما و جامعه ما نیازمند عرفان و معنویت راستین می باشد. تعریف معنویت، نحوه نگرش و رو به رو شدن با جهان هستی است که شخص را قادر می سازد با آرامش و رضایت باطن زندگی کند. قاعده زرین اخلاقی، «با دیگران چنان رفتار کن که خوش داری دیگران با تو (همان گونه) رفتار کنند». این قاعده در تمام ادیان و مذاهب وجود دارد و این قاعده «لب معنویت» است. هدف از پرورش معنوی پاسخ دادن به این سه سوال اساسی است که: از کجا آمده ایم؟ چرا آمده ایم؟ به کجا می رویم؟

پرورش معنویت در وجود آدمی روح و روان او را تحت تاثیر قرار می دهد. این یک تعبیر مسیحی است که «آدمی فقط با نان زنده نیست» یعنی ما و فرزندان ما بدانیم و بفهمیم که تنها درس، شغل، ازدواج، و جنبه های مادی به تنهایی برای زندگی کافی نیست، اگر همه این ها را به نحو خوبی هم داشته باشیم باز نیازمند آن هستیم که ساحت های معنوی را در زندگی خود تقویت کنیم.

پرورش معنوی مهارکننده غرایز است و کلید گنج و دست یابی به پرورش معنوی از طریق مذهب و احساسات و عواطف مذهبی ممکن و آسان تر می شود.

● برخی ازویژگی انسان با معنا:

۱) هیچ وقت ناامید نیست.

۲) مناسبات اجتماعی او بر سه اصل عدالت، احسان و محبت استوار است. انسان با معنا در مدارج پایین تر معنویت با دیگران به عدالت، در درجه بالاتر با احسان و در مرحله سوم با محبت رفتار می کند.

عدالت و احسان جنبه بیرونی دارد، ولی محبت یک «حال درونی» است.

۳) در عین این که خود را از دیگران برتر نمی داند خود را شدیداً دوست می دارد.

۴) به وضع موجودش اکتفا نمی کند وسعی دارد خود را به وضع مطلوب تری ارتقاء دهد.

۵) تمامی درد و رنج های بیرونی برایش قابل تحمل است.

۶) خود را مسئول سرنوشت خود می داند، بنابراین همه تقصیرها و کمی و کاستی ها را به گردن دیگران نمی اندازد.

۷) کمترین مصرف و بیشترین تولید را دارد.

۸) دست گیرنده اش حداقل و دست دهنده اش حداکثر است.

۹) از سه عامل کینه و نفرت و خشم به دور است.

۱۰) عموماً به زندگی پس از مرگ یا صور مختلف جاودانگی معتقد است.

۱۱) با مال حفظ آبرو می کند، برخلاف انسان بدون معنویت که آبرویش را برای به دست آوردن مال از دست می دهد.

۱۲) قدر خوبی دیگران را می داند وخدا را شاکر است.

● موانع پرورش معنوی در خانواده:

۱) کشمکش و نزاع بیش از حد والدین: اختلاف نظر در همه موارد و حتی اعضای خانواده امری طبیعی است و با مدیریت صحیح می توان به سازگاری مطلوب دست یافت. مطالعه در خانواده های ازهم گسیخته و آشفته و متارکه کرده بیانگر آن است که هرچه نزاع و کشمکش در خانواده بیشتر باشد قابلیت برخورداری معنوی والدین و فرزندان به مراتب، کمتر است.

۲) رفاه بیش از حد: در خانواده هایی که فرزندان هرچیزی را که اراده کنند بدون تکاپو و تلاش، والدین بی درنگ برای آن ها برآورده می سازند، متأسفانه این گونه فرزندان از معنویت کمتری برخوردار خواهند شد.

۳) سلب آزادی- آزادی مطلق: توسط والدین هر دو تباه کننده اخلاق و معنویت در فرزندان است.

۴) دنیای مجازی، استفاده بیش از حد از تلویزیون، ماهواره، کامپیوتر، اینترنت و... مانع از زندگی طبیعی اخلاقی، و معنوی فرزندان می شود و به نظر می رسد بزرگترین آسیب تربیتی آینده جهان، دور شدن از تربیت طبیعی و ورود به عالم مجازی خواهد بود.

۵) نقش الگویی والدین پدر و مادر نخستین و مؤثرترین الگوی تربیتی فرزندان خود هستند، هرچه روحیه مادی اندیشی، اسراف کاری و زیاده روی، حرص جمع آوری مال و این دنیایی زندگی کردن در آن بیشتر باشد به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در دور شدن فرزندان خود از مسائل اخلاقی و معنوی مؤثر است و بالعکس.

۶) انتظار والدین: حق والدین است که نسبت به آینده شغلی و تحصیلی و اقتصادی فرزندانشان دغدغه داشته و نگران باشند، ولی هرچه انتظار خود را از فرزندانشان در گرفتن نمره بالا و قبول شدن او در رشته های محدود و به تعبیری «پول ساز» در دانشگاه بیشتر باشد علاوه بر آسیب های شخصیتی او را از اخلاق و معنویت دور می سازد. امروزه کم نیستند شخصیت های بزرگی که بنا به درخواست دیگران (خصوصاً والدین) در مسیری از زندگی افتاده اند که اصلاً میل و خواسته های خودشان است و تا زمانی که به میل خود عمل نکرده اند، احساس رضایت و آرامش نداشته اند و اینان خود قربانیان این راه هستند.

● راه های تقویت پرورش معنوی:

۱) سیر در آفاق و طبیعت، واداشتن به تفکر درمورد مواهب و پدیده های طبیعی و محیط اطرافمان که با آن ها روبه رو می شویم.

۲) بپذیریم که هرکس از دریچه چشم خود براساس درک و فهم و توانایی خود به جهان و ماورا الطبیعه فکر می کند و نمی تواند دیدگاه های دیگران را مورد توجه قرار دهد، پس سعی در تلقین مفاهیم معنوی از ذهن خود به دیگران و به ویژه فرزندان نداشته باشیم.

۳) شوق و علاقه به مسائل معنوی را در کودکان تقویت نماییم، ولی آموزش و طرح امور مجردات و ماورا ءالطبیعه قبل از دوره راهنمایی به صلاح نیست.

۴) کودک تا پایان هفت سال اول به امور مجردات و معنوی ممکن است با دید مادی نگاه کند، مثلاً در رابطه با مفهوم خدا، او را موجودی مادی و حتی به صورت یک انسان تصور کند، با او مقابله نکنیم.

۵) کودک در سن ۷تا ۱۲سالگی گاهی امور معنوی و ماوراءالطبیعه را مرئی و گاهی نامرئی می پندارد، با او نیز مقابله نکنیم.

۶) بسیاری از روانشناسان از جمله «لگرمن» معتقدند که دوره تفکر مذهبی انتزاعی از سن ۱۳تا ۱۴سالگی به بعد است، پس آموزش امور معنوی را از این سنین شروع کنیم.

۷) اجازه دهیم کودکان دنیا و معنویت کودکانه خود را داشته باشند و از طرح و آموزش مسائل معنوی و عقاید پیچیده که خارج از فهم و درک آن هاست اکیداً خودداری کنیم.

۸) سفر معنوی، قدم اول اخلاقیات است. زندگی بدون اخلاقیات پوچ است. اخلاق یعنی تکیه کردن به حقیقت، عشق، نیکی، حس وظیفه، آرامش، عدم خشونت و اعتقاد به مقدرات الهی، پس خود و فرزندان را به رعایت این اخلاق حسنه تشویق و مقید نماییم.

۹) خود آگاهی خود و فرزندانمان را افزایش دهیم تا تجربه های خطرناک که نتیجه آن جز درد و رنج و پشیمانی نیست، عایدمان نگردد که از معنویت فاصه بگیریم.

۱۰) آموزش مسائل معنوی به فرزندان را با تناسب خصوصیات ذهنی و شناختی و شخصیتی ایشان ارائه نماییم.

۱۱) به نقل از ارنست همینگوی: «اخلاق آن است که به شما حالی خوش عطا کند، آن چه شما را ناراحت می کند عدم درستکاری است» پس با رفتارهای اخلاقی مثل دروغ نگفتن، دزدی نکردن، به دیگران آزار نرساندن و... قدرت اخلاقی خود و فرزندانمان را افزایش دهیم که راه رسیدن به معنویت است.

۱۲) کودکان بیشتر از راه چشم تربیت می شوند تا گوش، پس توجه به معنا و معنویت بایستی در رفتار و منش ما جلوه نماید تا او ببیند و بپذیرد.

۱۳) بیداری فطرت و توجه به عالم معنا در حدود چهار سالگی در کودک با طرح سؤالاتی از قبیل چه کسی ماه و خورشید و ستاره را آفریده؟ آیا خدا ما را دوست دارد؟ خدا کجاست؟ چه شکلی است؟ آیا در آسمان است؟... نمایان می شود. ضروری است با دادن پاسخ های صحیح و کوتاه مقابل فهم روح تحقق و کنجکاوی را در او جهت دست یابی آسانتر به معنویت روشن نگه داریم.

۱۴) به منظور پرورش فطرت معناگرای فرزندان برای تشویق فعالیت های مختلف آن ها از دادن پاداش های صرفاً مادی بپرهیزیم.

۱۵) به یاد داشته باشیم معنویت از راه ایجاد احساس خوشایند آسانتر به فرزندان آموخته می شود، پس از بیان آن در قالب الفاظ سنگین و دشوار بپرهیزیم.

مرتضی جعفری