چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مقدمه ای در باب رؤیت حضرت ولی عصر عج


مقدمه ای در باب رؤیت حضرت ولی عصر عج

مراد از تشرف چیست و اصولا از چه راه هایی می توان با حضرت ملاقات داشت یكی از این طرق, ملاقات روحانی است بدین معنا كه شخص می تواند به ساحتی برسد كه با مقام قدسی امام عصر عج سنخیتی بیابد یعنی نسبتی وجودی و حضوری با ایشان به دست آورد در نتیجه این نوع از ارتباط می تواند همیشگی باشد

● تشرف

همه ما بیش و كم با مقوله «تشرف» آشنایی داریم، ولی شاید كمتر پیش آمده باشد كه عمیقا در این باره تفكر كرده و به آنچه در افواه می گذرد، بسنده كرده ایم. شاید یكی از دلایل این امر، این باشد كه اصولا زمانه ما با چنین بحث هایی بیگانه است و متفكرین ما هم این قبیل امور را در اولویت موضوع فكر خویش قرار نمی دهند. دلیل فلسفی تر آن شاید این باشد كه اصولا مقوله «تشرف» در ذیل مفاهیم معقول جای نمی گیرد و به عبارت دیگر از سنخ «تجربه» است؛ تجربه ای كه برخلاف تجربیات علمی به هیچ وجه اختیاری نیست. البته در باب اختیاری بودن و یا نبودن تشرف در ادامه سخن خواهیم گفت. اما پیش از آن ضروری به نظر می رسد كه قبل از هر چیز نفس امكان «تشرف» به اثبات رسد.این مقاله درششمین شماره ماهنامه خردنامه همشهری ،شهریورماه ۱۳۸۵(درمجموعه ای باعنوان «شمس محجوب؛پرونده ای برای مهدویت»)به چاپ رسیده است.

مراد از تشرف چیست و اصولا از چه راه هایی می توان با حضرت ملاقات داشت؟ یكی از این طرق، ملاقات روحانی است؛ بدین معنا كه شخص می تواند به ساحتی برسد كه با مقام قدسی امام عصر (عج) سنخیتی بیابد؛ یعنی نسبتی وجودی و حضوری با ایشان به دست آورد؛ در نتیجه این نوع از ارتباط می تواند همیشگی باشد. طریق دیگر، ملاقاتی است كه در عالم رویا انجام می پذیرد و دست آخر دیداری است كه شخص، امام را با بدن و جسم ظاهری مشاهده كند.

درواقع مراد ما از تشرف، اغلب این طریق اخیر است؛ یعنی ملاقاتی كه با چشم سر صورت می گیرد. كم نبوده اند كسانی كه در طی تاریخ غیبت كبری امام زمان (عج)، مدعی تشرف بوده اند و در میان ایشان نام بزرگان و علمای برجسته ای نیز به چشم می خورد. این نكته بیانگر اهمیت داشتن بررسی موضوع ملاقات با امام و به تبع آن تدقیق در كاركرد و تاثیر اجتماعی این دعوی است. چه بسا كسانی به دروغ مدعی این امر باشند تا بتوانند با سوء استفاده از عشق مومنان به آن حضرت، منافع نامشروع خود را برآورده سازند.

از همین روست كه كسانی اساسا ملاقات با حضرت را انكار و حتی امكان آن را نیز رد می كنند. دلیل ایشان مبتنی بر روایاتی است كه براساس آن ها باید دعوی مشاهده و ملاقات با امام زمان (عج) را تكذیب كرد. البته در باب صحت و سقم این روایات بحث بسیار است، اما روایتی كه بیش از همه پشتیبان نظر این قبیل افراد است، همانا توقیع حضرت مهدی (عج) به علی بن محمد سمری (نایب چهارم) است. در این توقیع آمده است كه: «دست و پایت را جمع كن و به كسی برای بعد از خودت وصیت مكن، چراكه زمان غیبت كبری فرا رسیده و تو نیز شش روز دیگر از دنیا می روی. در آینده در بین شیعیان كسانی پیدا می شوند كه ادعای مشاهده ما را دارند، بدانید كه قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی هركسی ادعای مشاهده ما را داشته باشد، دروغگو و مفتری است.»(۱)

اگرچه سند این روایت چندان قوی نیست و تلاش برخی محققان برای تصحیح سند آن به جایی نرسیده و در نهایت آن را در حد یك «خبر واحد ضعیف» دانسته و «حسن بن احمد مكتب» تنها راوی آن را «مجهول» یافته اند، با این وجود حتی با پذیرش این روایت به عنوان خبری صحیح، می توان تفسیری ارائه داد كه مضمون آن به هیچ وجه در تضاد با امكان تشرف قرار نگیرد. بدین ترتیب كه لفظ «مفتر» در عبارت: «الافمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو كذاب مفتر...» این را می رساند كه شخصی ادعای نیابت امام را داشته باشد یعنی به صرف دعوی دیدار و ملاقات داشتن با حضرت اكتفا نكرده بلكه بگوید: امام زمان (عج) مرا همانند نواب اربعه، نایب خاص خود قرار داده است. پرواضح است كه چنین شخصی مفتری است. اصل صدور روایت هم در مقام نیابت است كه حضرت به علی بن محمد فرمود: كسی را از جانب ما منصوب مكن و دوران غیبت صغری و نیابت خاص تمام شده است. در چنین شرایطی اگر كسی ادعای رؤیت و مشاهده داشته باشد، معلوم است كه منظور مشاهده خالی از نیابت نیست. از این روایت كه بگذریم بنا به آنچه كه محققان به پژوهش دریافته اند به جز توقیع فوق الذكر كه در باب آن سخن گفتیم، در هیچ یك از احادیث موجود درباره غیبت حضرت، اشاره به تكذیب «مدعی مشاهده» نشده است، تا آن جا كه می توان گفت و ادعا كرد كه همه احادیث وارده از معصومین علیهم السلام صریح هستند در این كه حضرت مهدی، علیه السلام در زمان غیبت از دید عموم مخفی است و همگان او را مشاهده نمی كنند و در هیچ كدام از این احادیث نیامده كه هرگز احدی آن حضرت را نخواهد دید.

به عنوان مثال می توان به حدیثی از حضرت علی (ع) اشاره كرد كه می فرمایند: «هنگامی كه قائم ما علیه السلام قیام كند، بیعت كسی در گردن او نخواهد بود، از این رهگذر تولدش پنهانی انجام می گیرد و خودش از دیده ها غایب می شود»(۲) یا امام صادق (ع) می فرمایند: «او پنجمین فرزند هفتمین امام است كه شخص او از دیده ها غایب شود و بازگو كردن نامش بر شما روا نباشد.»(۳) این قبیل روایات و صدها حدیث شریف دیگر هرچند صراحت دارند بر این كه در زمان غیبت نمی توان به ساحت مقدس حضرت تشرف یافت، در هیچ كدام از آن ها اشاره ای به تكذیب مدعی رؤیت نشده است. از سوی دیگر احادیث و روایاتی وجود دارند كه در آن ها تصریح شده است، بعضی افراد به محضر آن حضرت می رسند؛ از جمله می توان به این روایت وارده از حضرت امام صادق(ع) اشاره كرد كه می فرمایند:

«برای قائم ما دو غیبت است: یكی كوتاه و دیگری طولانی، در غیبت نخستین جز خواص شیعیان از جایگاه آن حضرت آگاه نیستند و در غیبت دومی تنها خواص موالیانش از جایگاه آن حضرت آگاهند.»(۴) حضرت امام باقر (ع) در حدیثی تعداد این موالیان را سی نفر بیان فرموده اند: «برای صاحب این امر به ناگزیر دوران عزلتی هست، در دوران عزلت نیرویی لازم است، دیگر با وجود سی نفر وحشتی نیست و چه جایگاه خوبی است مدینه.»(۵)

گذشته از این روایات كه بر امكان مشاهده حضرت صحه می گذارند، به لحاظ منطقی نیز به نظر می رسد كه ملاقات با امام ممكن است چراكه رویت شخصی كه در دنیا با بدن مادی زنده است و در بین مردم زندگی می كند امری طبیعی و عادی است و برعكس، ندیدن برخلاف عادت و به دلیل مصالحی است كه این غیبت را اقتضا می كند. از مجموع بیانات فوق چنین برمی آید كه «امكان تشرف» وجود دارد و البته این امر بدان معنا نیست كه هركس بتواند به چنین مقامی نایل شود و به عبارت دیگر شروطی لازم است تا آمادگی وجودی برای شخص مشتاق حاصل شود. این آمادگی باطنی و وجودی، همان چیزی است كه از آن با نام «سنخیت وجودی» یاد می كنند. درواقع شخص باید نسبت و تعلقی با محبوب خود پیدا كند و یافتن این نسبت البته شرایطی می طلبد.

در توقیع حضرت مهدی (ع) به شیخ مفید (ره) می خوانیم كه «سلام خداوند بر تو ای كسی كه در دوستی ما به زیور اخلاص آراسته ای و در اعتقاد و ایمان به ما دارای امتیاز مخصوصی هستی». از همین عبارت می توان دریافت كه داشتن صفاتی همچون اخلاص و اعتقاد و ایمان به وجود پاك آن حضرت، لازمه طی این طریق آشنایی است. البته بنا به آنچه كه از مجموع قضایای تشرفات درمی یابیم، باید به این شروط، شرط عمل صالح را هم اضافه كرد. فراهم آوردن این صفات اگرچه شرط لازم برای نیل به این مقصود است اما هرگز شرط كافی نیست. چه بسا انسان های شریف و صالحی كه هیچ گاه نتوانستند به دیدار ایشان نائل شوند. بنابراین به نظر می رسد باید عنایتی نیز به ایشان شود و خواست شخصی و اراده و اختیار فردی در این مسیر بسنده نیست. به بیان دیگر هیچ كس به طور قطعی نمی تواند ادعا كند كه مثلا فلان كار، نتیجه اش زیارت و مشاهده حضرت است، چون این سخن بدین معنی است كه هركس آن كار را انجام دهد حضرتش را زیارت خواهد كرد و این خود یك نوع «بابیت» است.

شرط دیگر كه فراتر از شرایط متعارف و صوری فوق الذكر است، همانا «منتظر حقیقی» بودن است. درواقع نفس انتظار است كه باید مطلوب نظر باشد، چه این دیدار رخ بدهد و چه ندهد. در راستای انتظار است كه حالتی دیگر به انسان می دهد و جان او را «آماده» می سازد. بنابراین« انتظار آماده گر» می تواند خود برسازنده شناخت و بصیرتی باشد كه به واسطه آن حضور حضرت را با عمق جان احساس كرد. درواقع باعث رفع حجاب خود و به عبارت دیگر رفع غیبت از خود ما می شود. وگرنه حضرت ولی عصر (عج) حاضر است و ظهور دارد. در این مسیر البته شخص منتظر حقیقی، می تواند امید دیدار جسمانی حضرت را نیز داشته باشد و این خود حضرت است كه مصلحت دیدار را تشخیص می دهند «تا یار كه را بخواهد و میلش به كه باشد». كسانی بر این عقیده اند كه دیدار وجود مبارك ایشان مبتنی بر این است كه شخص «رزق دیدار» داشته باشد؛ یعنی از قبل برای ملاقات انتخاب شده باشد نه این كه شخص چنین ملاقاتی را به اختیار خود انتخاب كرده باشد. باری! دیدار، مستلزم نوعی دلشكستگی و دلسوختگی خاصی است تا از این طریق رخصت تشرف حاصل آید و متظاهرین را به كوی یار راهی نیست:

«در كوی ما شكسته دلی می خرند و بس

بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است»

نكته دیگر در باب تشرف این است كه با دقت در قضایا و تشرفاتی كه از كتاب های معتبر و اشخاص موثق به دست ما رسیده است، روشن می شود كه صاحبان آن، گاه علمای بزرگ و گاه افراد صالح و گاه افراد معمولی و حتی افرادی از اهل سنت و بعضا غیر مسلمان بوده اند. از این رو و به جهت اختلاف حالات و روحیات این افراد معلوم می شود، تشرف به محضر ایشان اختصاص به هیچ قشر و گروه خاصی ندارد و حتی می توان گفت كه تشرف به محضر حضرت، فضیلتی را برای شخص ثابت نمی كند، بلكه آنچه كه فضیلت است، نفس شناخت و بصیرت به ساحات و مراتب معنوی حضرت است؛ بصیرتی كه گشاینده افق های روشن تری برای زیستن معنوی در این دنیای پر از عسرت و اضطراب است. دیدار حضرت به شرط شناخت و درك وجودی ایشان، البته می تواند حجتی باشد بر وجود و استمرار و سریان حقیقت قدسی و التفات و توجهی كه حضرتش در دوران غیبت به آدمیان فانی دارد. هرچند همان طور كه پیش از این گفته شد، بدون این ملاقات ظاهری هم اگر خود را از حجاب غیبت برهانیم، حجت بر ما تمام است؛ چراكه در این صورت وجود معنوی و جسمانی حضرت مهدی را با عمق جان احساس خواهیم كرد.

«تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز»

سیدمجید كمالی

پی نوشت ها:

۱- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ،۵۲ ص ۱۵۱

۲-همان، ج ،۵۱ ص ۱۰۹

۳- صدوق، محمدبن علی بن بابویه، كمال الدین و تمام النعمه، ج ،۲ ص ،۵۱۶ چاپ جامعه مدرسین، قم

۴- كلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، ج ،۱ ص ۲۴۰چاپ دارلاضواء، بیروت

۵- طوسی، محمدبن حسن، كتاب الغیبه، ص ،۱۶۲ چاپ معارف اسلامیه، قم

۶- فواید ذكر و تشرف خدمت امام زمان (عج)، سیدابوالحسن مهدوی، ماهنامه موعود، شماره ۵۶


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید