یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

الان چه موقع جوان گرایی بود


الان چه موقع جوان گرایی بود

چهارم شدن تیم ملی تنیس ایران در گروه سوم آسیا ـ اقیانوسیه ـ و بهتر بگوییم آسیا در کادر پیکارهای تنیس جام دیویس ۲۰۰۸ آن هم در خاک خودی یک شکست بزرگ و غیرقابل توجیه و چیزی بود که فقط ضعف عمیق و ریشه ای را در این رشته گوشزد کرد

چهارم شدن تیم ملی تنیس ایران در گروه سوم آسیا ـ اقیانوسیه ـ و (بهتر بگوییم آسیا) در کادر پیکارهای تنیس جام دیویس ۲۰۰۸ آن هم در خاک خودی یک شکست بزرگ و غیرقابل توجیه و چیزی بود که فقط ضعف عمیق و ریشه ای را در این رشته گوشزد کرد.

دو عامل در این شکست نقش اول را بازی کرد. یکی همان ضعف کلی تنیس ما که نه خصلت امروز بلکه فرآیندی ،۱۵ ۲۰ ساله است و دیگری انتخاب بد مهره ها برای مسابقات اخیر گروه سوم آسیا در ورزشگاه انقلاب تهران، فدراسیون تنیس درست در شرایطی دست به جوانگرایی و تغییر ترکیب تیم ملی زد که اصلا وقت این کار نبود و برای کوتاه مدت و به قصد کسب مجوز صعود باید از مهره های پرتجربه استفاده می شد.

این یک حقیقت ثابت شده است که در ،۶ ۷ سال اخیر پیشرفت قابل توجه و ارزشمندی در کار اشکان شکوفی و انوشا شاهقلی رویت نشده و آنها کم و بیش در همان حدی مانده اند که ،۵ ۶ سال پیش بودند اما به هر حال تجربه شان برای دیدارهای اخیر تهران به کار می آمد. فدراسیون تنیس در حالی تصمیم به عدم استفاده از آنها و رویکرد به جوان ترهایی مثل کامران و سوری و همچنین فراخوانی بنیامین ابراهیم زاده از آلمان گرفت که تجربه دو نفر نخست ناکافی و شناسایی از بازی ابراهیم زاده اندک بود و نمی شد به حاصل کار مطمئن بود. نتیجه آن شد که نه فقط به پاکستان فاتح پیشاپیش گروه باختیم، تسلیم مالزی و سوریه نیز شدیم در تهران و در خاک خود اجازه صعود به مالزی در معیت پاکستان را دادیم و لابد و حتما به این دلخوش کرده ایم که در دسته سوم ابقا شده ایم و به زیر گروه قاره نرفته ایم.

● به طور جنبی

می شد در کوتاه مدت و برای این دیدارهای خاص از تجربه و کارایی بیشتر شکوفی و شاهقلی سود جست و حتی در صورت عدم تمایل آنها، چنان چیزی را خواست و اجرا کرد و آنها را به میدان کشید و مجوز صعود به گروه دوم آسیا را گرفت و سپس به سراغ طرح جوانگرایی رفت.

چنان طرحی همیشه می تواند به طور جنبی در جوار برنامه های عادی تدارکاتی و تقویتی تیم ملی تنیس به اجرا درآید، اما به این برنامه ها لطمه ای وارد نشود. یعنی تیم ملی بازی های خودش را به طور عادی و روال معمول ادامه دهد و جوانان تربیت و پخته شوند و هر موقع احساس شد که واقعا می توانند در مسابقات مهم و حساس جواب بدهند و نتیجه بگیرند، از آنها استفاده شود. از این معادله و نگرش در دیدارهای اخیر گروه سوم آسیا در تهران خبری نبود و کامران و حتی ابراهیم زاده نتوانستند چیزی باشند که از آنها انتظار می رفت. اگر قرار باشد یک بازیکن ساکن آلمان را از راهی دور به تهران بیاوریم تا به امثال پاکستان و مالزی ببازد و کاری از پیش نبرد، می شد این وظیفه و کار را به جوانترها و تنیسورهای ساکن وطن سپرد تا تجربه شان بیشتر شود و نظر به نزدیکی مسافت آنها در آینده بیشتر به کار تیم ملی تنیس خواهند آمد تا ابراهیم زاده ای که معلوم نیست در آینده نیز قادر به همراهی همیشگی تیم ملی هست یا خیر و احتمال قوی تر این است که آماده چنین چیزی نباشد.

نمی توان ادعا کرد که اگر از شکوفی و شاهقلی در دیدارهای اخیر تهران استفاده می شد، ما حتما مالزی و سوریه را می بردیم و همراه با کویت صعود می کردیم، اما حداقل می شد مطمئن بود که در چنان صورتی شانس مان برای این مهم بیشتر از پیکارهای اخیر می بود. اگر پاکستان را تیم اول و دست نیافتنی و امیدوار مسلم صعود از این گروه تلقی می کردیم، می شد با هدف گرفتن رتبه دوم گروه در پی دیگر مجوز صعود بود و به کارگیری شاهقلی و شکوفی در این زمینه به کار می آمد. با استفاده از آنها پیروزی بر تنیسورهای مالزی در سوریه بسیار محتمل تر از زمان بهره گیری از کامران و ابراهیم زاده و سوری می بود.

● آنها جای خود را دارند، اما …

هیچ کس منکر ارزش های جوانترها نیست و آنها در آینده از این هم بهتر خواهند شد اما همان طور که قبلا گفتیم جا داشت برای کوتاه مدت و برای مسابقات اخیر گروه سوم آسیا از پرتجربه ترها استفاده می شد و پس از کسب مجوز صعود یک سال وقت وجود داشت تا روی پخته تر و تواناتر شدن جوان ها کار کرد و آنها را به مرحله ای از توان و آمادگی رساند که برای این سطح از تنیس قاره به آن نیاز است.

در حرف های سران تنیس ما پس از شکست اخیر نیز نوعی تناقض دیده می شود.

آنها در شرایطی از جوانگرایی و ثمرات آن می گویند که عامل اجبار برای توضیح دادن پیرامون دلایل غیبت شاهقلی و شکوفی را در هر لحظه حس می کنند و در یک جمله خود از نبود پرتجربه ترها با نوعی حسرت سخن می گویند و در عبارت بعدی از لزوم جوان گرایی یاد می کنند. شکست جدید تیم ملی محصول چنین برزخی و نداشتن برنامه هایی منطقی و اصولی و درازمدت در تنیس است و شاید مدیران تنیس ایران ترجیح بدهند در سایه جوانگرایی ها به توجیه ناکامی اخیر بپردازند اما حقیقت این است که این شکست بزرگ در تهران در برابر رقبایی واقعا متوسط و ضعیف که در تنیس محلی از اعراب ندارند، به دست آمد و فقط محصول و پیامد سیاست گذاری های غلط در تنیس بوده و نشانگر این است که این ورزش به افکار و برنامه هایی به کلی جدید نیاز دارد و باید در روش های کاری آن تغییراتی اساسی صورت پذیرد.

وحید رسولی



همچنین مشاهده کنید