یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تجربه­ دینی


تجربه­ دینی

تجربه­ دینی, به معنای هر تجربه یا احساسی که آدمی در ارتباط با حیات دینی خود دارد, پدیده­ نوظهوری نیست و در بسیاری از ادیان و سنن مختلف می­ توان گزارش ­هایی از چنین تجربه­ هایی یافت, اما تنها در قرون اخیر است که متفکران و فلاسفه به بحث در باب آن پرداخته­ اند

تجربه­ دینی، به معنای هر تجربه یا احساسی که آدمی در ارتباط با حیات دینی خود دارد، پدیده­ نوظهوری نیست و در بسیاری از ادیان و سنن مختلف می­‌توان گزارش‌­هایی از چنین تجربه­‌هایی یافت، اما تنها در قرون اخیر است که متفکران و فلاسفه به بحث در باب آن پرداخته­‌اند. متفکرانی که بحث از تجربه­ دینی را در پروژه­ فکری خویش پی گرفتند، اولا و پیش از هر چیز به دنبال مبنایی جدید بودند تا عقاید دینی خود را بر آن استوار کنند. این متفکران عقل­گرایی حداکثری که جلوه­ بارز آن الهیات طبیعی بود را قانع­‌کننده نمی­‌یافتند، یا درصدد پاسخ­گویی به کسانی بودند که دیگر تبیین عقلانی دین قانع‌شان نمی‌­ساخت.

تا پیش از ظهور متفکرانی نظیر هیوم و علی‌­الخصوص کانت، در مغرب‌زمین عقل مهم‌ترین مرجع شناخت و اثبات وجود خداوند به حساب می­‌آمد و الهی‌دانان و متفکرانی که فعالیت آنها در حوزه­ الهیات طبیعی تعریف می‌­شود، در پی براهین مختلف برای اثبات وجود خداوند یا شناخت او از طریق عقل بودند. این متفکران یگانه راه پی بردن به این اسرار را راه عقل می­‌دانستند و می­‌کوشیدند بنیان تمام عقاید خود را بر پایه عقل استوار کنند، اما از قرن هجدهم با ایراداتی که افرادی نظیر کانت بر پیکره­ بسیاری از این استدلال‌ها وارد کردند، این عقل­گرایی حداکثری با چالشی اساسی روبرو شد و متفکران و متالهان به فکر راه‌‌های جایگزین برای استدلال‌های عقلی افتادند.

در واقع آنان به دنبال این بودند که راهی جدید در پیش گیرند و طرحی نو در مباحث الهیات دراندازند، به همین دلیل بود که آنان از مجموعه­ این تجربیات که نمونه‌­های آن در بسیاری از سنت‌­ها و ادیان مختلف ثبت شده است بهره­ گرفتند و برای اولین بار بحث فلسفی از تجربه­ دینی را که تا پیش از این سابقه نداشت بنیان نهادند.

فردریش شلایرماخر، الهیدان پروتستان آلمانی، که از او به عنوان پدر الهیات جدید یاد می­‌شود، برای نخستین بار کوشید تا الهیات را از قید این عقل­‌گرایی حداکثری و همچنین فروکاستن آن به اخلاق آزاد کند. در چنین بستری بود که او برای نخستین بار در آثار خود به بحث از تجربه­ دینی پرداخت و کوشید تا مبنایی تازه برای الهیات بیابد.

بنابراین شلایر ماخر از این پس به جای این‌که بنیاد الهیات مسیحی را بر دلایل و استدلال‌های عقلی بنا کند، آن را «بر تجربه­‌های دینی یگانه­ خود فرد» مبتنی ساخت. پس از او نیز متفکران دیگری نظیر رودولف اتو، ویلیام جیمز، ویلیام آلستون و دیگران به بحث از این تجربه و بسط آن در آثار خود همت گماشتند. حال باید دید تجربه ­دینی دقیقا به چه معنا است. می‌­توان تجربه دینی را به‌معنایی گسترده در نظر گرفت، یعنی آن را تجربه هر نوع امر خارق‌العاده و شگفت‌­آور دانست؛ اما گستردگی بیش از حد این تعریف، باعث می­‌شود تا فیلسوفان دین این تعریف را نپذیرند و به دنبال تعریفی محدودتر و مشخص‌­تر باشند.

در مقابل تعبیر دیگری نیز از تجر‌به­ دینی وجود دارد که آن را بسیار محدود در نظر می­‌گیرد، به گونه­‌ای که تنها سنت دینی خاصی را در بر می­ گیرد، برای مثال می­ توان تجربه­ دینی را تجربه الله یا خدای پدر دانست که به ترتیب درون سنت­‌های اسلامی و مسیحی قرار می‌­گیرد. ایراد اساسی این نوع تعریفِ تجربه­ دینی این است که علاوه بر این‌که تنها شامل یک سنت خاص می‌­شود و دیگر ادیان را از بحث تجربه­ دینی خارج می‌­کند، شامل بسیاری از تجربیات دینی داخل در همان حوزه نیز نمی­‌شود. برخی دیگر تجربه­ دینی را تجربه امر متعالی دانسته‌­اند.

این بیان نقص تعریف قبل، یعنی انحصار به یک سنت خاص را ندارد و می‌­توان تجربه­‌های یهوه، خدای پدر و الله و دیگر امور متعالی را ذیل آن تعریف کرد اما باز هم بسیاری از تجربیات از حوزه شمول آن خارج است. به عنوان نمونه بسیاری از تجارب عرفانی را نمی‌­توان ذیل تجربه­ امر متعالی طبقه‌­بندی کرد و ناگزیر تجربه­ دینی به حساب نخواهند آمد و لذا این تعریف نیز از دیدگاه فلاسفه دین قابل پذیرش نیست. اما سومین تعریفی که می‌­توان از تجربه­ دینی ارائه کرد و آن را به‌عنوان ملاک دینی بودن یک تجربه پذیرفت آن است که فاعل از تجربه خود در توصیف آن از حدود و واژه­‌های دینی استفاده کند. با این تعبیر شرط اصلی دینی بودن یک تجربه­ خاص آن است که فرد تجربه­ کننده خود آن را تجربه‌­ای دینی به حساب بیاورد و حتی اگر تجربه ­ای از نظر فرد دیگری تجربه­ دینی به حساب بیاید اما فاعل تجربه خود در توصیف آن از واژگان دینی استفاده نکند، محققان دین‌ ­پژوه آن را در زمره­ تجربیات دینی به حساب نمی‌­آورند.

پس از طرح چنین مباحثی در باب تجربه­ دینی، پروژه‌­ای فکری در غرب به‌وجود آمد تحت عنوان تجربه‌­گرایی دینی که در مغرب­ زمین تحت عنوان «برنامه­ شلایر ماخر» نیز از آن یاد می­‌شود. این پروژه مبتنی است بر این ادعای اساسی که گوهر دین نوعی تجربه دینی است و اعتقادات و اعمال دینی تفاسیر این تجربه به حساب می‌­آیند. در میان تجربه­ گرایان دینی که از میان آنان می­‌توان به رودولف اتو، ویلیام جیمز، ارنست ترولچ و یوآخیم واخ اشاره کرد، در مورد این‌که این گوهر چه نوع تجربه‌­ای است توافق وجود ندارد.

مهدی رعنایی