چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

واقعا به کجا چنین شتابان


واقعا به کجا چنین شتابان

سریال به کجا چنین شتابان مدتی است که میهمان خانه های مردم است صدا و سیما در چند سال اخیر به دلیل تغییر ذائقه مخاطب از روش پخش هفتگی فاصله گرفته و به پخش هر شب یا یک شب در میان و به اصطلاح روتین شبانه و یا در روشی بدیع, تلفیقی از این دو روش بهره می گیرد

سریال به کجا چنین شتابان مدتی است که میهمان خانه‌های مردم است. صدا و سیما در چند سال اخیر به دلیل تغییر ذائقه مخاطب از روش پخش هفتگی فاصله گرفته و به پخش هر شب یا یک شب در میان و به اصطلاح روتین شبانه و یا در روشی بدیع، تلفیقی از این دو روش بهره می‌گیرد.

موضوع این سریال حکایت تکراری انبوه‌سازی مسکن و پول گرفتن از مردم و کلاهبرداری است که موضوع آثار زیادی را به خود اختصاص داده است که آخرین آن رستگاران بود و قبل از آن پیامک از دیار باقی و قبل از آن مسافری از هند. اصولا موضوع مسکن از دیرباز با بشر همراه بوده است و تاریخچه و قدمت آن را می‌توان به اندازه تاریخ بشری دانست.

یعنی دغدغه مسکن از جمله نیازهای اساسی انسان در طول تاریخ بوده و یکی از سه نیاز اساسی است. یعنی خوراک، پوشاک و مسکن. این نیاز حتی در بدویت نیز به نوعی تامین شده و انسان غارنشین نیز به نوعی بدان توجه داشته است. بدین سبب موضوع مسکن در دهه اخیر مورد توجه هنرمندان و فیلمسازان قرار گرفته است. البته وضع خاص و فاجعه‌بار مسکن در ایران نیز مزید بر علت شده و این جریان به دلیل نبود مدیریت لازم و هماهنگ دستگاه‌های گوناگون است که هر کدام به صورت جزیره‌ای سعی دارند وضعیت مسکن را سامان دهند. به دلیل فراگیر بودن موضوع مسکن،‌ این جریان با موضوع دیگری به نام کلاهبرداری گره می‌خورد و در این سریال حکایت زدن دزد به دزد نیز به موضوعات اضافه می‌شود. این اثر در واقع ترکیبی از آثار گوناگون است که از قلب یخی گرفته تا رستگاران را شامل می‌شود. در این فیلم یک مهندس جوان و بی‌تجربه توسط یک کلاهبردار فریب می‌خورد و به جای او تمام قراردادها را امضا می‌کند و این کلاهبردار مجوز یکصد واحد مسکونی دارد واز هزاران نفر ثبت‌نام می‌کند و تا اینجا قابل پیش‌بینی بود و از این به بعد رو دست زدن مهندس به او غیرقابل پیش‌بینی بوده و همین‌طور این رفت و برگشت پینگ‌پنگی ادامه دارد تا اینکه پلیس و دادگستری وارد ماجرا می‌شوند.

آنها نیز فرا می‌کنند و حتی به همکاران خود نیز رحم نمی‌کنند و دو تن از آنها را به قتل می‌رسانند. کارگردان این اثر برای جذب هرچه بیشتر از هر عنصری که به ذهن خود می‌رسیده استفاده کرده و از فیلم‌های زیادی مثل ترانه‌ مادری و نرگس الگو گرفته است.این سریال کاستی‌های زیادی دارد و کارگردان به دلیل فقدان انسجام در فیلمنامه نتوانسته خروجی خوبی از این فرایند تحویل مخاطب دهد. به واقع ژانر یا گونه سینمایی این سریال مشخص نیست. به راستی این سریال پلیسی جنایی است؟ ملودرام و خانوادگی است؟ این سریال علاوه بر اینکه فاقد فیلمنامه کامل است فاقد منطق دراماتیک نیز می‌باشد. به عنوان نمونه چرا قاضی و پلیس آن‌قدر معطل می‌کنند که آنها بتوانند فرار کنند و از آن جالب‌تر اینکه بتوانند حساب بانکی خود را نیز خالی کنند و چگونه قاضی دستور توقیف اموال و باقی دستورات قضائی را صادر نکرده است؟ اینها جزء ملزومات درام است یا بی‌دقتی کارگردان و یا اینکه هر کس وکیل گردن‌ کلفت دارد شهروند درجه یک محسوب می‌شود یا اینکه کسی که رسانه در اختیار دارد می‌تواند هرآنچه خواست انجام دهد؟!

به راستی دلیل حرکات زیگزاگی کارگردان که نویسنده اثر نیز می‌باشد چیست و چرا شخصیت‌پردازی فیلم این‌گونه است؟

آیا بهتر نبود کارگردان که از فیلم‌های بسیاری بهره برده از فیلم اغما هم استفاده می‌کرد و در برخی جاها نمونه عملی جیمزباند بودن را می‌دید نه اینکه با صدای حرکت دسته گاوصندوق، آن را رمزگشایی کند. یا اینکه این نابغه نمی‌تواند بفهمد که همسرش معتاد است. به واقع مشاورین کارگردان مشغول چه کاری هستند؟ چگونه مردم پول می‌دهند و نسخه‌ای از قرارداد را ندارند؟ چگونه پلیس این قدر معطل می‌کند و چگونه آنها قانون پولشویی را دور می‌زنند و این قدر پول نقد را از بانک می‌گیرند و در آخر یک بانک از کارگردان شکایت می‌کند.

تا به حال دو شکایت از این سریال در دستگاه قضائی ثبت شده است. چرا در اینجا ترویج قانون‌گریزی صورت می‌گیرد و نوعی ‌آموزش غیر مستقیم دور زدن قانون؟ احتمالا کارگردان خواهد گفت اینها جزء ملزومات آثار دراماتیک است اما نباید یک نکته را از نظر دور داشت که ما اگر گونه سینمایی را مشخص کنیم آن‌وقت می‌توان این استدلال یا توجیه را مطرح کرد نه اینکه ما از تمام عناصر سبک وژانر رئال استفاده کنیم و هر جا لازم شد از سوررئال بهره ببریم.

به هر صورت تا وقتی آنتن خوراک می‌خواهد و تولید سریال‌ها همیشه فاصله‌ای با پخش ندارد و یک سقف زمانی جهت تحویل اثر به دست‌اندرکاران گفته نمی‌شود و گاهی یا بیشتر اوقات در همان روز مشغول فیلمبرداری و مونتاژ هستند و مثل سریال وفا که تا دقیقه نود مشغول فیلمبرداری بودند و ساعت از نیمه شب گذشته آن را تحویل می‌دهند و به روی آنتن می‌فرستند، نباید انتظاری جز امثال این سریال از صدا و سیما داشت. به هر روی صدا و سیما اگر از نظر محتوایی و موضوعی نمی‌تواند تغییرات خاصی در سریال‌های خود به وجود آورد اما حداقل می‌تواند یک سقف زمانی پیرامون تولید آثار مشخص کند و این می‌تواند آغاز حرکتی به سمت تحول باشد. نه اینکه خود به این جریان فیلمسازی دامن بزند.

احمد عراقی