جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مطالعات فرهنگی چیست


مطالعات فرهنگی چیست

رشتۀ « مطالعات فرهنگی » به عنوان یک حوزه ی بین رشته ای در دهه ۱۹۶۰ در مرکز مطالعات فرهنگی معاصر در دانشگاه بیرمنگام انگلستان شکل گرفته و از آن زمان تا به حال , بنیان های فکری و قلمرو جغرافیایی اش را نیز گسترش داده است

رشتۀ « مطالعات فرهنگی » به عنوان یک حوزه ی بین رشته ای در دهه ۱۹۶۰ در مرکز مطالعات فرهنگی معاصر در دانشگاه بیرمنگام ( انگلستان ) شکل گرفته و از آن زمان تا به حال ، بنیان های فکری و قلمرو جغرافیایی اش را نیز گسترش داده است . و به عنوان یک رشته بین المللی شناخته شده حضور فکری جدی آن از اروپا ، استرالیا و امریکا ، فراتر رفته و تا هند و تایوان ، کره جنوبی و ایران نیز گسترش یافته است .

در ابتدا لازم به ذکر است که مطالعات فرهنگی با جامعه شناسی فرهنگ یا مطالعات فرهنگ تفاوت دارد . مطالعۀ فرهنگ در رشته های گوناگون دانشگاهی از قبیل

جامعه شناسی ، انسان شناسی ، ادبیات و ... انجام می شود . « ریموند ویلیامز » می گوید : جامعه شناسی فرهنگی « به مطالعۀ فرآیندهای اجتماعی مرتبط با کل تولید فرهنگی ، از جمله صورت هایی از تولید که به عنوان «ایدئولوژی» به خود می گیرند ، می پردازد . » وی می گوید : « جامعه شناسی فرهنگ ، از هر نوع با هر گرایشی ، ضرورتاً باید به مطالعۀ نهادها و سازمان های تولید فرهنگی بپردازد . » و جامعه شناسی فرهنگ بایستی « مناسبات اجتماعی و شیوه تولید تولید خاص برخاسته از این مناسبات را مورد مطالعه قرار دهد . » ( ارغنون ، ۱۳۸۰ ، ۲۶۹ - ۲۶۸ )

در حالی که « بنت Bennett » مطالعات فرهنگی را :

۱) عرصه ای بین رشته ای می داند که در آن روابط بین قدرت و فرهنگ می تواند از چشم اندازهای رشته های علمی مختلف مورد بررسی قرار گیرد .

۲)مطالعات فرهنگی با مطالعه و بررسی تمام اعمال و نهادها و نظام های طبقه بندی که از طریق آنها، ارزش ها و اعتقادات ویژه ، هنجارها ، جریانات عادی زندگی و اشکال همیشگی و عادی رفتار و کردار به افراد یک جامعه القاء و در آنها نهادینه می شود ، مرتبط است .

۳) اشکال قدرت که در مطالعات فرهنگی مورد کاوش قرار می گیرند گوناگون هستند و جنسیت ، نژاد ، طبقه ، استعمار و ... را شامل می شود . مطالعات فرهنگی به دنبال کشف پیوندها و وابستگی های بین این اشکال قدرت و بسط شیوه هایی از تفکر دربارۀ فرهنگ و قدرت است که می تواند توسط عاملان فردی که به دنبال تغییر هستند مورد استفاده قرار بگیرد . ( بارکر ، ۸۵ ، ۱۰ )

● تاریخچه ظهور مطالعات فرهنگی

شکل گیری مطالعات فرهنگی به دهه ۱۹۶۰ دانشگاه بیرمنگام انگلستان به مرکز مطالعات فرهنگی معاصر ، برمی گردد . این مرکز ابتدا توسط « هوگارت » در دهه ۱۹۶۰ تأسیس شده است . که ظهور این مرکز متاثراز ۲ جریان فکری بوده است .

الف ) مطالعات فرهنگی ریشه در نقد ادبی یا سنت منتقدان فرهنگ به ویژه جریان لیو سیسم دارد .

ب) مطالعات فرهنگی از دل پروبلماتیک یا مسئله عمده مارکسیسم غربی یعنی تلاش برای تعدیل استعاره ساختمانی زیربنا – روبنای مارکسی . تحت عنوان کلمات « چپ نو » دارد . اهمیت این جریان تا بدان جاست که « استوارت هال » ( مدیر مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگام بعد از هوگارت ) پروژه مطالعات فرهنگی را محصول نقد تقلیل گرایی بویژه از نوع اقتصادگرایی آن می داند . (رضایی)

از « ریچارد هوگات » با کتاب « کاربردهای سواد » آغازگر مطالعات فرهنگی یاد می شود . وی در این کتاب تغییراتی را که در بریتانیای پس از جنگ در زندگی طبقه کارگر پدید آمده بود ، از حلال تجربیات شخصی اش تبیین می کند . وی قصد داشت نشان بدهد که آن تغییرات چگونه « کلیت شیوۀ زندگی » فرد را تحت تاثیر قرار می دهد . « ریموند ویلیامز » با کتاب « فرهنگ و جامعه » پایه گذار دیگر مطالعات فرهنگی به شمار می آید . وی در این کتاب عواقب جدا کردن « فرهنگ » از «جامعه» ، و « فرهنگ والا » از « فرهنگ به منزله کلیت شیوۀ زندگی » را به نقد می گیرد .

آقای دکتر رضایی ( مدیر گروه و استاد دانشگاه علم فرهنگ ) در یادداشتی تحت عنوان « ویلیامز مانند دورکیم » این نکته مهم و قابل توجه را یادآوری می کنند که سهم « ویلیامز » در تاسیس مطالعات فرهنگی قابل توجه مانند سهم « امیل دورکیم » در تاسیس جامعه شناسی است . آثار «استوارت هال» نیز به عنوان یکی از تاثیرگذارترین افراد در مطالعات فرهنگی اهمیت بسزایی دارد . وی در « جامائیکا » متولد شده و برای تحصیل به « آکسفورد » می رود . در آکسفورد با سیاست در هند غربی و به طور کلی با استعمارگری و نیز با رشد تحول چپ جدید در بریتانیا آشنا می شود .

استوارت هال در دانشگاه بیرمنگام جایی که راهنمای مرکز مطالعات فرهنگی بود ، مشغول بکار می شود . استوارت هال به « ای . پی . تامپسون » ، و « ریموند ویلیامز » و دیگران جهت آغاز به کار ۲ نشریه سوسیالیست رادیکال « خرِد نو » و « بررسی چپ جدید » ملحق می شود . وی بعدها در مقام مرکز مطالعات فرهنگی معاصر در بیرمنگام جانشین هوگارت می شود .

استوارت هال یکی از مهم ترین توضیح دهندگان نظریه دریافت است . دریافت کنندگان پیام چه متن و چه فیلم دریافت کنندگان منفعلی نیستند . نظریه های انتقادی از رهگذر مفهوم « صنعت فرهنگ » بر مدل تک خطی رابطه میان فرستنده و گیرندگان یکسان « ایدئولوژی » تلویزیون تاکید می کردند . اما استوارت هال اعتقاد دارد که در مدل « رمز گذاری ، رمز گشایی و گفتمان تلویزیونی » مخاطبین پیام را یکسویه دریافت نمی کنند . استوارت هال و تونی جفرسون ، در کتاب « مقاومت از طریق مناسک : خرده فرهنگ های جوانان در بریتانیای کبیر پس از جنگ » به مسأله فروپاشی فرهنگ سنتی طبقه کارگر پرداخته و تصدیق و تایید می کنند که طبقه کارگر دچار شکاف شده است ؛ یک بخش به شغل های تخصصی و مهارتی کشانده شده و نظیر قشر خاصی از طبقه متوسط زندگی می کنند ، و بخش دیگر به شغل های غیرتخصصی ، با منزلت و پایگاه اجتماعی پایین رو می آوردند . این گروه دوم را جوانان فقیر و آسیب پذیر تشکیل می دهند و از اصول جاری در زندگی خانوادگی، نه حس و معنای شدیدی از هویت جمعی به ارث برده بودند و نه چیز زیادی از آن ارزش ها . همین ها بودند که طبقه خرده فرهنگ را گسترش می دادند . به هر حال استوارت هال و جفرسون با نوشتن مقاومت از طریق مناسک به گروه های خرده فرهنگ و زندگی روزمره آنان توجه نشان دادند .

« برای استوارت هال چیزی که مطالعات فرهنگی است ، جست و جوی پیوند و ارتباطی است که مطالعات فرهنگی سعی می کند بین موضوعات و مسایل مرتبط با قدرت و سیاست های فرهنگی بسازد . مطالعات فرهنگی کاوش برای شناسایی بازنماهایی از و برای گروه هایی به حاشیه رانده شده و نیاز به تغییر فرهنگی است »

« گرام ترنر » ( Graeme Turner ) پژوهش هایی را که در مکتب بیرمنگام انجام شده را در ۳ مضمون طبقه بندی می کند :

۱) مطالعات متنی رسانه های جمعی و شیوه هایی که در باز تولید هژمونی و ایدئولوژی عمل می کنند .

۲) بررسی های قوم نگارانۀ زندگی روزمره بویژه خرده فرهنگ ها .

۳) مطالعات ایدئولوژی های سیاسی ، نظیر آنچه در تاچریسم و ملیت گرایی نژادپرستانه وجود داشته است . » ( اسمیت ، ۸۳ . ۲۴۷ – ۲۴۶ )

« آندرو میلنر » و « جف براویت » معانی گوناگون مطالعات فرهنگی را ذیل چهار معنای اصلی خلاصه می کنند :

۱) مطالعات بین رشته ای یا فرا رشته ای : هوگارت در طرح اولیه تاسیس مرکز ، مطالعات فرهنگی را دارای کیفیت اساساً بین رشته ای آشکاری در نظر گرفت ، اما در عین حال مطالعات ادبی را مهم ترین رکن آن تلقی کرد .

۲) نوعی مداخلۀ سیاسی در سایر رشته های دانشگاهی : تلقی مطالعات فرهنگی به عنوان نوعی مداخله سیاسی به استوارت هال برمی گردد . اهمیت مطالعات فرهنگی از نظر استوارت هال در «سویۀ سیاسی» آن است .

۳) رشته ای کاملاً جدید که بر مبنای موضوعی کاملاً جدید تعریف می شود : یعنی مطالعۀ فرهنگ عام . منازعات فرهنگی امریکا در اصل بر سر نژاد ، قومیت ، جنسیت و تمایلات جنسی بود . هوگارت ، تامپسون و ویلیامز هر ۳ به عنوان بنیان گذاران بریتانیایی مطالعات فرهنگی تعهد آشکاری به مطالعۀ فرهنگ عام و فرهنگ طبقه کارگر داشتند .

۴) رشته ای جدید که بر مبنای پارادایم نظری جدید تعریف می شود : درتعبیر چهارم از مطالعات فرهنگی چیزی تلقی شده است که تعمداً درصدد پیوند زدن مطالعه امر عامه پسند به مطالعه امر ادبی بوده است . این تعبیر تغییر در پارادایم نظری ، و نه در موضوع تجربی مورد مطالعه این رشته است . (میلنر ، ۸۵ ، ۱۷ ، ۱۴)

« آندرو میلنر » مطالعات فرهنگی را « علوم اجتماعی مطالعۀ تولید ، توزیع ، مبادله و دریافت معنای درون متنی می داند . » منظور وی از علوم اجتماعی رشته ای که هدف آن نه قضاوت یا قداست بخشی ، بلکه توصیف و تبیین است . و « معنای درون متنی » هم اشاره به کل فعالیت های معنادار است نه صرفاً ادبیات و هنر و رسانه های جمعی و منظور وی از عبارت « تولید ، توزیع و مبادله و دریافت » علاقه نشان دادن به بررسی این نکته است که متون گوناگون در بافت های اجتماعی معین تولید و توزیع و مبادله و دریافت می شوند ، می باشد . ( میلنر ، ۸۵ ، ۱۹ – ۱۸ )

به هر حال متخصصان در انگلستان و در ایالت متحده صورت های بعضاً متفاوتی را پس از پیدایش این حوزه در دهه ۱۹۷۰ ، بسط دادند . گونه انگلیسی مطالعات فرهنگی در دهه ۱۹۶۰ بیشتر تحت تاثیر ریچارد هوگارت و استوارت هال در مرکز مطالعات فرهنگی معاصر در دانشگاه بیرمنگام ، بسط یافته . گونۀ انگلیسی ، دیدگاه های چپ گرایانه و سیاسی آشکاری را شامل می شود .

در مقابل ، گونۀ امریکایی مطالعات فرهنگی از آغاز بیشتر درگیر کارکردها و فهم اختصاصی و سوژگانی عکس العمل های مخاطب به فرهنگ توده ای شد . طرفداران مطالعات فرهنگی امریکایی، دربارۀ جنبه های آزادی بخشی هواداران و فرهنگ توده ای می نویسند .

● مطالعات فرهنگی ایرانی

عمر مطالعات فرهنگی در ایران به یک دهه نمی رسد اما در همین فاصله کوتاه به نحو عجیبی توسعه یافته و طرفداران زیادی پیدا کرده است . تنها به فاصله چند سال در ۳ دانشگاه علامه ، علم و فرهنگ جهاد دانشگاهی و علوم اجتماعی دانشگاه تهران این رشته دایر شده است .

رضایی ( مدیر گروه و استاد دانشگاه علم و فرهنگ ) می گوید : « مطالعات فرهنگی قلمروی است از دانش که امکان های لازم برای مطالعات انتقادی را می گشاید . » اما این که چه چیزی هدف اصلی انتقادهای مطالعات فرهنگی ایرانی می تواند باشد به عرصه ای فکر می کند که امکان نقد مناسبات قدرت را د ر جامعه فراهم سازد . وی هدف اصلی و بنیادی مطالعات فرهنگی را « انسانی تر شدن زندگی روزمره » می داند . شاید عده ای فکر کنند که جامعه شناسی نیز هدفی غیر از انسانی تر شدن زندگی اجتماعی مردم ندارد اما مطالعات فرهنگی مسیر دیگری را برای انسانی تر کردن زندگی روزمره پیشنهاد می کند . یکی از مهم ترین ویژگی های این مسیر تاکید بر صداهای خاموش است و کم این امر مهم از طریق « تقویت شهروندان است برای گذر از جامعه سرکوب گر و عقل گریز با کمک ۲ مفهوم دموکراسی و ارتباط تحریف نشده امکان پذیر است . دکتر رضایی پرسش محوری مطالعات فرهنگی را حول این محور عمده سامان می دهد که مطالعات فرهنگی چه ساز و کار رهایی بخش را برای مردم عرضه می کند ؟ وی با تکیه بر جمله ای از امیل دور کیم اشاره می کند که « اگر مطالعات فرهنگی ، نتواند کمکی به اصلاح دو وضعیت پیش گفته ، سرکوب گری و عقل گریزی در جامعه بکند ، ارزش یک ساعت وقت گذراندن را ندارد . »

دکتر عباس کاظمی ( استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران ) ضمن این که بر اهمیت و نقش مطالعات فرهنگی تاکید می کند و این پرسش که برنامه پژوهشی مطالعات فرهنگی ایران حول کدام محور عمده و یا موضوعات شکل بگیرد ؟ به « زندگی روزمره و فاصله گرفتن از نوعی جامعه شناسی غیرتاریخی انتزاعی و آمارگرایانه توجه نشان می دهد و اعتقاد دارد که جامعه شناسی متعارف تاکنون از درک تجربه های موجود در زندگی روزمره ناتوان بوده است . »

● خلاصه :

ـ مطالعات فرهنگی می خواهد صداهای خاموش و گروه های به حاشیه رانده شده را نمایندگی کند.

ـ مطالعات فرهنگی می خواهد رویه های فرهنگی و نسبت شان را با قدرت بررسی کند و به عبارتی دیگر قدرت را نقد بکند . ( نقد قدرت )

ـ مطالعات فرهنگی می خواهد زندگی روزمره افراد را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد .

ـ مطالعات فرهنگی می خواهد به انسانی تر شدن زندگی روزمره کمک کند . چگونه ؟ با تأکید بر دو مفهوم دموکراسی و ارتباط تحریف نشده .

ـ مطالعات فرهنگی می خواهد رهایی بخش باشد و رهایی از چی ؟ رهایی از سلطه ، استبداد زر و زور و تزویر ، رهایی از استعمار .

ـ مطالعات فرهنگی می خواهد آگاهی بخش باشد و توده ها را از فریب برهاند . فریب ایدئولوژیکی و فریب رسانه ها .

ـ مطالعات فرهنگی می خواهد به ارزیابی اخلاقی جامعه مدرن و فرهنگ توده ها توجه نشان بدهد .

تهیه و تنظیم: محمد خو جم لی

منابع :

۱- اسمیت ، فلیپ . درآمدی بر نظریه فرهنگی ، حسن پویان . پژوهش های فرهنگی ، ۸۳

۲- استونز ، راب . متفکران بزرگ جامعه شناسی ( فصل استوارت هال ) ، مهرداد میردامادی ، مرکز ، ۸۳

۳- بارکر ، کریس . مطالعات فرهنگی چیست ؟ محمود ارغوان ، روزنامه آینده نو

( شماره های ۷۰– ۸۲ – ۸۸ – ۱۱۰ ) سال ۱۳۸۵ .

۴- دورنیگ ، سایمون . مطالعات فرهنگی ، نیما ملک محمدی و شهریار وقفی پور ، تلخون ، ۸۲

۵- کاظمی . عباس . پروبلماتیک زندگی روزمره در مطالعات فرهنگی ، فصل نامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه تهران . شماره ۴ ۱۳۸۴

۶- میلنر ، آندرو و براویت ، جف درآمدی بر نظریه فرهنگی معاصر ، جمال محمدی ، ققنوس ، ۱۳۸۵

۷- WWW . velashedi .blogfa . com

و بلاک دکتر محمد رضایی یادداشت های :

- نگاهی کلی به تاریخچه ظهور مطالعات فرهنگی

- ملاحظاتی در باب مطالعات فرهنگی ایرانی

- ویلیامز مانند دورکیم

- مطالعات فرهنگی در دانشگاه علم و فرهنگ

۸- و یکی پدیا ، مطالعات فرهنگی

۹-ویلیامز ریموند. به سوی جامعه شناسی فرهنگ .علی مرتضویان. ارغنون. ۱۸- ۱۳۸۰