دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

شعر شب یلدا


شعر شب یلدا

شعر شب یلدا شب یلدا , همه دور هم جمع می شویم و شعر می خوانیم به همین مناسبت چند قطعه شعر از شاعران بزرگ ایران زمین را در نوشته ی زیر می آوریم

ابن حسام خوسفی

گفت : بر خاک سر کویم چه ماوی کرده ای

گفتم : آری خاک کویت جنه المأواست آن

گفتمش : با عارضت زلفت تناسب از چه یافت

گفت :ماه روشن است این و شب یلداست آن

امیرخسرو دهلوی

مشک بر اطراف مه آورده ای

توبه به زیر گنه آورده ای

بر رخ تو کآفت جان من است

از شب یلدا سپه آورده ای

امیرخسرو دهلوی

هندوی خال مبارک به رخت مقبل شد

گشت پرویز که در سلک تو لالایی هست

هر شبی در غم هجرت شب یلداست مرا

که به سالی به جهان یک شب یلدایی هست

مهستی گنجوی

دوشینه شبم بود شبیه یلدا

آن مونس غمگسار نامد عمدا

شب تا به سحر ز دیده دُر می سفتم

می گفتم رب لاتذرنی فردا

قاآنی

چندگویی دلت چگونه بود

تو درون دلی خود آگاهی

بس درازستی ای شب یلدا

لیک با زلف دوست کوتاهی

فیض کاشانی

ما را وعدهای وصل دادی

فئی یا مونسی تلک الوعودی

شب یلدای هجران کشت ما را

الا ایام وصل الحب عودی

عبید زاکانی

ای لعل لبت به دلنوازی مشهور

وی روی خوشت به ترکتازی مشهور

با زلف تو قصه ایست ما را مشکل

همچون شب یلدا به درازی مشهور