دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
اعلان سوم اسفند

آسیبشناسی نهاد روحانیت تنها در ارتباط با انقلاب اسلامی مطرح نشدهاست، بلكه میتوان گفت از زمان شكلگیری طبقهای موسوم به روحانیون یا علمای شیعی در ابتدای دوران غیبت كبری، بحث تامل در راستی و درستی افراد و دستگاههای مربوط به تحقیق، تعلیم و تبلیغ علوم دینی مطرح بودهاست. پیدایش احیاگران بزرگی چون شیخ طوسی، وحید بهبهانی و شیخمرتضی انصاری نیز در راستای درستنگاهداشتن مشی اهالی علوم دین مورد توجه قرار میگیرد. اما در دورههای اخیر، جنبش تنباكو به رهبری میرزایبزرگ، پای روحانیت را به عرصه قدرت سیاسی كشانده و پس از قرنها تقیه و تعطیل، اصلاحات بزرگ اجتماعی و سیاسی را در سرلوحه وظایف روحانیون شیعه قرار داد. از همینجا بود كه قدرت سیاسی نامكشوف در مرجعیت و روحانیت شیعه، بر قدرتهای استبدادی و استعماری آشكار گشت و حوزههای دینی مورد دسیسه آنها قرار گرفت. وقوع انقلاب مشروطیت موضوع روحانیت سیاسی شیعه را برای استعمارگران جدیتر ساخت و آنها را به هزارگونه نامردمی وادار نمود تا ضربه خود را بر این نهاد كارساز و ریشهدار وارد سازند كه البته در این راه موفق بودند و علاوه بر شهید، مسموم و منزویكردن زعمای بزرگ دینی، شور اصلاحگری و مجاهده را در میان روحانیون خاموش كرده و حوزهها را به متاركه و انزوا كشاندند. اما انقلاب اسلامی كه مقدمات بسیاری برای تحقق آن صورت گرفته بود، جبران همه صدمات و لطمات پیشین بود و به قول حضرت امام(ره) فلسفه عملی تمامی فقه یعنی حكومت را برای روحانیون فراهم كرد.
روحانیت شیعه با تحمل سالهایی مرارتبار و پر از رنج و محنت و پریشانی، موفق به براندازی كامل و نهائی نظام ستمپیشه و وابسته شاهنشاهی گردید و با تكیه بر مبارزه عمومی مردم، نظام سیاسی مبتنی بر دیانت و فقاهت را پیافكند و اكنون سومین دهه از روزگار حكومت ارزشمند اسلامی را پشت سر میگذارد.
ولی فتنهها و دسیسهها، كژرویها و كژاندیشیها، سایه به سایه انقلاب و پدیدآورندگان آن، پیش آمده و تا هماكنون نیز پیرامون آن را فراگرفته است و راحتی خیال در عصر زمامداری بیم آن را به وجود آوردهاست كه ایبسا فرصتی برای دشمنان ایجاد كند تا ضربهای فرود آورند. در عالم ورزش، قدرت با سلامت عجین است اما در دنیای سیاست قدرت با تباهی همزاد و همراه میباشد و هر لحظه ممكن است كه با ایجاد نخوت راه تباهی را بر زمامداران و اقتداریافتگان بگشاید.
از همین منظر است كه امامخمینی(ره) را یكی از اصلاحگران بزرگ حوزههای علمیه و بلكه بزرگترین آنها باید دانست و در كردار و گفتار مصلحانه او درباب حوزهها و روحانیون تعمقی به شگرفیِ هرچهبیشتر نمود. منشور روحانیت كه پیامی طولانی به روحانیون سراسر كشور از سوی حضرت امام در واپسین ماههای زندگانی ایشان است، یكی از مهمترین پیامهای ایشان و نیز از مهمترین منشورهای چندساله انقلاب به شمار میآید كه بهنوعی باید آن را فصلالخطاب آسیبشناسی حوزههای دینی دانست. مقاله حاضر به تشریح و تبیین این پیام تاریخی و شگفت میپردازد.
گذشت زمان، بسیاری از حوادث، دیدگاهها و نظریات را كهنه و كمرنگ میسازد و نگاهی به فرازونشیبهای تاریخی نشان میدهد كه بخش بزرگی از رویدادها و تحولاتی كه در زمان خود از جایگاه موثر و دامنه گستردهای برخوردار بودند، بهتدریج از محل توجه و اعتبار ساقط گردیده و در زیر غبار گذر زمانه، بیرنگ و بیاثر شدهاند. با اینوجود، البته رویدادها و دیدگاههایی نیز یافت میشوند كه نهتنها چنین تاثری را از گذشت زمان نمیپذیرند، بلكه هر روز بیشازپیش، نقش واقعیشان هویدا میگردد و در محك تجربه نسلها و عصرهای بعد، جایگاه و اهمیت آنها هرچه بیشتر تثبیت و روشنی مییابد. گذشته از پیامهای آسمانی و حقایق بلندی كه از طریق وحی در اختیار انسانها قرار گرفته و پس از سدهها و هزارهها، همچنان مخاطبان بیشتری یافتهاست، بودهاند فرزانگان برجسته بشری كه دیدگاهها و آموزههای آنان نیز كموبیش از غبار كهنگی مصون ماندهاست. یكی از این فرزانگان كه نسل ما از توفیق درك حضور او برخوردار شد و سرمشقهای فراوانی از او آموخت، حضرت امامخمینی(ره) است. او پایهگذار چرخشی عمیق و گسترده در جان و جهان ما بود و حجاب ضخیم ناشی از تحریف و تحجر را از چهره نورانی اسلام ناب برگرفت و ریشههای كهن ظلم و ظلمت را در پرتو احیاء دین حق در جامعه ما بركند و پیام بعثت خاتم(ص) را برای جهان معاصر بازخوانی كرد. حقیقتا برخی از پیامها و آموزههای حضرت امام(ره)، چنان پرنكته و عمیق است كه امروز، اعتبار و ارزش آنها اگر افزایش نیافته باشد، قطعا كاهش هم نیافتهاست. اما غفلت و عبور سطحی از این پیامها و آموزهها و دچارآمدن نخبگان و اندیشمندان به روزمرگیها و هیاهوهای معمول و متداول، مجال تامل و درنگ در آنها را از جامعه سلب میكند و اجازه نمیدهد كه حكمت الهی و چارهساز آن فرزانه بینظیر معاصر، در متن ذهن و زندگی ما نهادینه و ریشهدار گردد. ازاینرو بازخوانی و بازكاوی اندیشههای امام راحل از خلال این پیامها و تحلیلها، امری ضروری بهنظر میرسد؛ چراكه زمانه ما سخت بدان نیاز دارد و تلاش برای كاربردیكردن این اندیشهها، میتواند راه شكلگیری و بازآفرینی تمدن نوین اسلامی را هموار سازد.
سوم اسفند ماه سال۱۳۶۷، تاریخی است كه در ذیل یكی از پیامهای مهم و پرنكته امام(ره) و در كنار امضای ایشان مشاهده میشود. به قطع نمیتوان گفت كه صدور این پیام در این تاریخ معین، اتفاقی بوده یا حسابشده، اما بههرحال ولو اتفاقی هم بوده باشد، اتفاق جالبی بهنظر میآید؛ چراكه از سویی در سوم اسفند (حوت) ۱۲۹۹.ش بود كه دور جدیدی از دخالتهای بیگانگان در سرنوشت جامعه و كشور ما رخ داد، كه با شیوهای نو و در پوشش اقدام برای تامین امنیت و پیشرفت كشور، با طراحی دولت بریتانیا و كارگزاران داخلی آن در قالب یك كودتا شكل گرفت و به استقرار دیكتاتوری پهلویها و انزوای فرهنگ ملی و ارزشهای الهی ما انجامید و ازسویدیگر، محتوای اصلی این پیام نیز بهگونهای عوامل و شرایط فكری، سیاسی و اجتماعیای را مورد بازكاوی و ریشهیابی قرار میدهد كه درواقع زمینهساز وقوع این رویداد شوم در سوم حوت آن سال (۱۲۹۹.ش) به شمار میآیند. لذا میتوان گفت این پیام، هشداری برای پیشگیری از تكرار چنان رویدادی در آینده دور یا نزدیك این مرز و بوم بودهاست.
مخاطب این پیام، «روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات» هستند؛ یعنی همان قشری از جامعه كه گرچه ریشه در تاریخ هزاروچهارصدساله پس از اسلام دارند، اما كنارهگیریِ بخش عظیمی از آنها از عرصه سیاست و جامعه و فقدان یا ضعف احساس وظیفهای جدی دراین عرصه ــ در اندازهها و سطوح متفاوت ــ میدان را برای تاختوتاز حاكمان قلدرمآب و نفوذ بیگانگان فراهم ساخت. حضرت امام(ره) پیام خود را در تاریخی صادر میكردند كه حدود هفتادسال از آن توطئه شوم حوت۱۲۹۹ میگذشت اما صرفا پس از سپریكردن دورانهای سخت و دشوارِ خودسازی، تجربه و تلاش مبارزاتی و اجتماعی بود كه حاكمیت مردمی و دینیِ برخاسته از انقلاب در جامعه قابلیت استقرار یافت و ریشههای استبداد داخلی و نفوذ استعماری بیگانه بركندهشد و لذا جهتگیری پیام امام بسیار حسابشده و آگاهانه مینماید؛ چراكه قشر مخاطب این پیام و نیز جامعه، اگر به غفلتها و آسیبهایی كه این قشر در معرض آن هستند توجه نكنند، چهبسا بازهم زمینههای اجتماعی و فرهنگی توطئههایی از نوع كودتای سیاه۱۲۹۹ فراهم شود و حاصل همه مجاهدتها، شهادتها و افتخارآفرینیهای روحانیت و حوزهها، به مصادره دیگران درآید و مسیر استقلال، آزادی، مردمسالاری دینی و پیشرفت همهجانبه كشور، دچار تحریف و انحراف گردد. درواقع، بیان امامخمینی(ره) كه تصریح میكنند «حال بحث این است كه برای جلوگیری از تكرار آن حوادث تلخ و رسیدن به اطمینان از قطع نفوذ بیگانگان در حوزهها چه باید كرد؟»، این حدس را تقویت مینماید كه انتخاب سوم اسفند برای صدور این پیام، چندانهم اتفاقی نبودهاست.
این پیام را میتوان چكیده تحلیل و دیدگاه امام(ره) درباره روحانیت و حوزهها و نیز حاوی فهرست دغدغهها و نگرانیهای ایشان درباره این قشر موثر جامعه دانست؛ كماآنكه بهدرستی نیز عنوانِ «منشور روحانیت» به خود گرفت و در عداد مهمترین پیامهای امام درآمد. امام در این پیام آخرین توصیهها و هشدارها را به نسلهای آینده حوزهها و روحانیت ابلاغ میكند و حاصل تجربیات طولانی و دشوار خود را در برابر گرایشها و لایههای انحرافی، وابسته، متحجر و مقدسنمای حوزهها در اختیار آنان قرار میدهد. در آن زمان هیچ تصور نمیشد كه در فاصله صد روز پس از صدور این پیام، امام بزرگوار رحلت خواهد كرد و دشوارتر از آن، پیشبینی این احتمال بود كه یك ماه پس از صدور این پیام، قائممقام رهبری عزل گردد. در حقیقت حضرت امام(ره) برای پیشگیری از وقوع آسیبهای پیشبینیشده در این پیام، اقدامِ بهظاهرتلخی را انجام میدهد تا تضمینی برای حفظ و سلامت آینده نظام و جهتگیریهای اصولی و انقلابی آن باشد. ضمن آنكه در همان زمان نیز انتشار این پیام بسیار مهم تلقی شد و همچون پیام امام به گورباچف و حكم امام درباره سلمان رشدی ــ كه در فاصله كوتاهی پیش از صدور این پیام صادر شده بود ــ بازتاب گستردهای یافت و مورد توجه و تحلیل نخبگان و آگاهان جامعه قرار گرفت.
بهنظر میرسد جز بخشهایی از این پیام كه ناظر به اهمیت و نقش دفاع مقدس و دوران هشتساله جنگ تحمیلی است و در آن شرایط ذكر این مسائل برای رفع ابهامها و ازبینبردن برخی تردیدها و تشكیكها درباره عملكرد نظام در این عرصه ضرورت مییافت، بخش مهم و اصلی پیام همان است كه هنوز بهدرستی و عمیق خوانده نشده و مخاطبان اصلی آن، (روحانیون و حوزه) توجه بایستهای را كه انتظار میرود بدان مبذول نداشتهاند.
مخاطب رسمی این پیام، حوزههای علمیه و روحانیت است ولی مراكز و دستگاههای فرهنگساز و رسانههای موثر ــ كه در آگاهیبخشیدن و ارتقاء قدرت تحلیل اجتماعی و فرهنگی جامعه نقش بیبدیلی ایفا میكنند ــ نیز در شمار مخاطبان این پیام قرار میگیرند؛ چراكه بدون تصحیح و تعمیق نگرش جامعه نسبت به روحانیت و رشد باور و اطمینان تودههای مردم، به ویژه نسل آینده، به این پایگاه اصیل و استوارِ اسلام ناب و نیز بدون تقویت قدرت تشخیص سره از ناسره و روحانی اصیل از روحانینما در آحاد جامعه، هرگز نمیتوان زمینههای آسیبها و نگرانیهای مذكور در این پیام را از میان برداشت. به تعبیر امام(ره)، «گرچه كار مشكل است، ولی چاره چیست؟ باید فكری كرد» و همه نهادها، دستگاهها و شخصیتهایی كه موظف به چارهاندیشی برای رفع كاستیها و آسیبها هستند، قاعدتا در شمار مخاطبان این پیام به حساب میآیند.
علی ذوعلم
پینوشت
* ــ همه نقلقولهای این مقاله، از متن پیام ۳/۱۲/۶۷ امام راحل(ره) اخذ شده است. ر.ك: صحیفه امام، ج ۲۱، محاسبه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۸، صص۲۷۳ـ۲۹۳ و نیز رك: امامخمینی، منشور روحانیت، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره)، ۱۳۷۶ (حاوی متن دستنویس پیام).
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست