دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

عرفان فراماسونری, عرفان شیعی


عرفان فراماسونری, عرفان شیعی

اگر ما عرفان فراماسونری را نفهمیم, بسیاری از فرآیندهای حاکم بر ارتباطات عرفانی اینترنتی امروز را نمی توانیم دریابیم

اگر ما عرفان فراماسونری را نفهمیم، بسیاری از فرآیندهای حاکم بر ارتباطات عرفانی اینترنتی امروز را نمی‎توانیم دریابیم. بر همین اساس، نمی‎توانیم اقتصاد و نظام‎های فرهنگی را دریابیم. این یک بحث بنیادی است. آن‎چه ما باید امروز مطرح کنیم و خیلی هم بحث مهمی است، «عرفان شیعی» است که می‎تواند رقیب عرفان فراماسونری باشد.

عرفانی که در ایران گاهی به صورت عرفان سنتی، گاهی به‎صورت عرفان هایدگری، گاهی عرفان‎های پوپری، عرفان‎های یهودی‎مسلک و عرفان‎های سکولار و تصوف‎های لیبرالیستی درمی‎آید که در اثر همین نوع اقتضائات رسانه‎ای به وجود می‎آیند. آن‎چه مهم است و چهارچوب مهمی نیز دارد، «عرفان شیعی» است که یک بعدش حکمت شیعی و بعد دیگرش فلسفه شیعی است. آن‎چه در جهان امروز می‎تواند با ارتباطات این رسانه ویران‎گر فراماسونری و عرفان‎گرا مقابله کند، عرفان شیعی است که یک بال آن حکمت اسلامی و شیعی و بال دیگرش فلسفه است. این بحث مهمی است که ممکن است در هفته‎های آینده بیشتر به آن بپردازیم.

جهان در معرض تحولاتی بسیار ساختاری و معرفتی واقع شده و به‎شدت در حال سیال شدن است. علتش نیز گسترش کمی و کیفی رسانه‎های بشری است. بشر در طول تاریخ، رسانه‎هایش هر روز رشد روزافزون داشته، اما اکنون سرعت رشدش زیاد ‎شده و دلیلش نیز فن‎آوری دیجیتال است. فن‎آوری صفر و یک که بی‎نهایت احتمالات را در خود جای می‎دهد. یعنی می‎تواند بی‎نهایت پیام‎رسانی کند و اطلاعات بدهد. ما هم در جامعه خودمان انوع آن را مشاهده می‎کنیم: ماهواره‎ها، اینترنت، موبایل و البته هنوز هم رسانه‎های جدیدتری در راه است. بر همین اساس، مقتضیات زمان به‎شدت در حال عوض ‎شدن است. چراکه این مقتضیات زمانی و مکانی را رسانه‎ها می‎سازند و با رسانه‎ها جهان عوض می‎شود. چنان‎چه در طول تاریخ هم می‎بینیم که این رسانه‎ها همه چیز را تحول بخشیدند.. مثلا زمانی ادیان ابراهیمی نازل شدند که بشر به رسانه‎ای به نام کتابت رسید و خط پیدا شد.

بعد می‎رسد به یهود که اولین کتاب دینی تورات را دارند و بعد مسیح با انجیل و در‎نهایت پیامبر اسلام با قرآن کریم. پس حتی ادیان‎ هم تابعی از رسانه‎ها و ارتباطات جهانی بودند. به‎‎عبارتی، ادیانی که در طول تاریخ بشر آمدند، بر اساس وضعیت رسانه‎ای نازل شدند. اوجش قرآن است که به عنوان معجزه پیامبر خاتم عنوان می‎شود. در نتیجه پیامبر توانسته در یک رسانه اعجاز خود را مطرح کند. پس در نتیجه رسانه‎ها مهم‎ترین و مبنایی‎ترین وسایل مقتضیات زمانی هستند. ادیان بشری در طول تاریخ به‎صورت تکاملی آمدند و این تکامل براساس رسانه‎های موجود است.

اسلام که دین خاتم را مطرح می‎کند، قرآن و کتابت را مبنای خاتمیت خود قرار می‎دهد که تا آخر بشر حجیتش ثابت است. و همیشه تحدی کرده که هرکس می‎تواند یک سوره یا حتی یک آیه مثل آن را بیاورد. بعد هم اعلام بشری می‎کند که اگر تمام جن و انس جمع شوند و دریاها مرکب شود و درخت‎ها قلم، نمی‎توانند این اسماء الهی و تجلیاتی که در قرآن هست را جمع کنند. یعنی یک بی‎نهایت در یک رسانه بانهایت به نام قرآن جمع شده است. در نتیجه قرآن هم برای آینده خودش یک کتابت اعجازی دارد، که می‎گوید هیچ‎کس نمی‎تواند مثلش را بیاورد.

در قرآن حوادث جهان اسلام و اخبار گذشته و آینده نیز هست. آینده‎نگری که در قرآن هست، در بعد رسانه‎ای مسئله بسیار مهمی است. سنُریهُم آیاتٍ فی الافاقِ و الانفُسِ حتی یتبین انّهُ الحق یا بحثی که حوادث آینده را می‎گوید: و العاقِبهُ لِلمُتقِین یا و نُریدُ ان نمنّ علی اللذین استُضعِفُوا فِی الارضِ و نجعلهُمُ الائِمه و نجعلهُم الوارِثین. یعنی اگر یک قیاس را در نظر بگیریم، قرآن کبرای بشری و جهان صغرای آن است.

امروزه که رسانه‎های جهانی به دیجیتال نزدیک می‎شوند، بی‎نهایت احتمالات در خودشان می‎پذیرند، پس بی‎نهایت تکثرگرایی را نیز در خود ایجاد می‎کنند. و این بی‎نهایت هم در دانش بشری هم در ادیان تجلی پیدا می‎کند. مثلا از جمله مباحثی که در دانش بشری مطرح می‎شود، مسئله اقتصاد اعتباری است. می‎بینیم که روز به روز از آن حالت قدیم که کالا داد و ستد می‎شد و بعد از آن اقتصاد پولی رایج بود، دور می شویم و در حال حاضر جهان سومین دوره اقتصادی خود را توسط همین رسانه‎های دیجیتالی تجربه می‎کند. یعنی با رمزها کالا می‎خریم. حتی از اعتباری که نداریم خرید می‎کنیم؛ از درآمد آینده.

یکی از مهم‎ترین مباحثی که در بحث ادیان به وجود می‎آید، بحث ادیان میان‎دینی است. یعنی همه ادیان خودشان را با توجه به دین‎های دیگر ترسیم می‎کنند. مثلا اگر حوزه علمیه قم به این رسانه دیجیتال بپردازد، می‎تواند تشیع را به‎عنوان یک فرآیند میان‎فرهنگی و میان‎دینی مطرح کند. این مسئله در بودائیسم موفق‎تر از ما عمل کرده، چون آن‎ها خودشان را تطبیق رسانه‎ای داده و طرفداران زیادی را نیز جذب کرده‎اند. این بحث مهمی است که ما باید برای آن فکر کنیم.

بنابراین آن‎چه دارد در جهان به‎وجود می‎آید، تمام پارادایم‎های دانشی و دین‎های سنتی و محدوده جغرافیایی را درهم‎ می‎ریزد و همه چیز را سیال می‎کند. البته به‎دست آوردن قواعد این موضوع بسیار مهم است. یعنی دانش بی‎نهایت می‎شود. چون همه چیز به صورت دیجیتال مطرح می‎شود. و چون این‎ اتفاق می افتاد، فرآیند دانش به‎شدت سیال می‎شود. بی‎نهایت؛ انسان را در یک نیهیلیسم، در چهارراهی که سر و تهش معلوم نیست، قرار می‎دهد و چون چنین چیزی مطرح می‎شود، پارادایم‎ها بی‎نهایت افزایش می‎یابند.

چیزی که این میان از اهمیت برخوردار است، آن است که انسان اطلاعات مورد‎نیازش را از این اقیانوس اطلاعاتی بگیرد و پردازش کند. این بزرگترین سیاست‎گذاری هر کشوری در سطح رسانه‎ای خواهد بود؛ یعنی پردازش‎دانشی و پردازش‎رسانه‎ای که امروز بی‎نهایت مرزی را مطرح می‎کند. اگر ما قلاب نداشته باشیم، پردازش مفاهیم نداشته باشیم، نمی‎توانیم اطلاعات مورد نظرمان را استخراج کنیم و حداقلش این است که دچار حیرت خواهیم شد. عقب‎ماندگی که در این دوره دچارش خواهیم شد به‎شدت بیشتر از عقب‎ماندگی دوره سنتی و مدرن است. این‎جاست که ما باید به‎شدت پردازش داشته باشیم. فهم، اولین قدمی است که برمی‎داریم. باید تئوری کلامی داشته باشیم.

مهم‎ترین چیزی که در بعد جهان‎ پدیداری در این دوره توسط رسانه‎های دیجیتال مطرح می‎شود، یک نوع جهان‎پدیداری نیست‎‎انگاری و هیچ‎انگاری است. یک نوع نهلیسم. ولی من می‎گویم: یک نوع بی‎مرزی است. یعنی انسان در جایی واقع می‎شود که از هیچ جهتی هیچ مرزی ندارد. و این‎جاست که انسان پست‎مدرن به‎شدت دچار سردرگمی می‎شود.

به همین دلیل آن دینی که سعی می‎کند یک مذهب جهانی را مطرح کند، یک مذهب عرفانی است. که بسیار بحث مهمی است. خصوصا اگر تحولات جهان مدرن را ببینیم، در می‎یابیم که از همین عرفان شروع ‎شده است. عرفانی که ریشه در عرفان یهودیت و بعد از آن مسیحیت و بعد فراماسونری دارد. فراماسونری یک مکتب عرفانی است که سعی می‎کند یک عرفان کاربردی و جهانی را مطرح کند. متأسفانه ما خوب مطالعه نکردیم، انسانی مثل گنون که ما در ایران خیلی طرفداری‎اش را می‎کنیم، فراماسون است. بسیاری از شخصیت‎هایی که عرفان جهانی مطرح می‎کنند همه فراماسون هستند. آن‎ها با یک نوع نظام جهانی عرفانی به وسیله رسانه‎های دیجیتال جهانی وارد عمل شده‎اند.

پس در نتیجه جهان‎پدیداری‎ رسانه جهانی می‎شود، جهان‎پدیداری عرفانی. به عبارتی اقتصاد اعتباری، ادیان میان‎دینی، ارتباطات میان‎فرهنگی و درنهایت هم آن‎چه بر همه این‎ها حاکم است، همان عرفان فراماسونری است. آن‎چه در جامعه امروز ما به نام عرفان‎های مبتذل، مجازی، وهم‎گرا و انحرافی یاد می‎شود.

اگر ما عرفان فراماسونری را نفهمیم، بسیاری از فرآیندهای حاکم بر ارتباطات عرفانی اینترنتی امروز را نمی‎توانیم دریابیم. بر همین اساس، نمی‎توانیم اقتصاد و نظام‎های فرهنگی را دریابیم. این یک بحث بنیادی است. آن‎چه ما باید امروز مطرح کنیم و خیلی هم بحث مهمی است، «عرفان شیعی» است که می‎تواند رقیب عرفان فراماسونری باشد. عرفانی که در ایران گاهی به صورت عرفان سنتی، گاهی به‎صورت عرفان هایدگری، گاهی عرفان‎های پوپری، عرفان‎های یهودی‎مسلک و عرفان‎های سکولار و تصوف‎های لیبرالیستی درمی‎آید که در اثر همین نوع اقتضائات رسانه‎ای به وجود می‎آیند. آن‎چه مهم است و چهارچوب مهمی نیز دارد، «عرفان شیعی» است که یک بعدش حکمت شیعی و بعد دیگرش فلسفه شیعی است. آن‎چه در جهان امروز می‎تواند با ارتباطات این رسانه ویران‎گر فراماسونری و عرفان‎گرا مقابله کند، عرفان شیعی است که یک بال آن حکمت اسلامی و شیعی و بال دیگرش فلسفه است. این بحث مهمی است که ممکن است در هفته‎های آینده بیشتر به آن بپردازیم.

پس در نتیجه آن‎چه مهم است، فهم عرفان شیعی است؛ برای گمراه نشدن در این عرفان فراماسونری که امروزه این رسانه‎ها به‎شدت آن را تبلیغ می‎کنند. عرفانی که بیشتر غفلت‎زاست تا آگاهی‎زا. یعنی به نام آگاهی غفلت ایجاد می‎کنند، انسان‎ها را از خود بیگانه می‎کنند. و این بدترین نوع بیگانگی است. یعنی آن تکنولوژی کارخانه‎ای و مکانیکی که مارکس بیگانه‎زا می‎دانست (همان که در فیلم عصر جدید چارلی چاپلین می‎بینیم) بسیار خفیف‎تر از این رسانه جدید یعنی دیجیتال است. چراکه این رسانه دیجیتال انسان را از درون نابود می‎سازد. چون بر تخیل و قوه وهم انسانی تکیه می‎کند و قوه وهم و تخیل انسان خصوصی‎ترین و جزیی‎ترین و شخصی‎ترین قوه انسانی است و زمانی که آن قوه توسط رسانه دیجیتال تسخیر شود، دیگر وجود انسانی و تمام آینده انسانی هم تسخیر می‎شود؛ چون قوه تخیل و وهم انسانی، آینده انسان را می‎سازد.

امروز با این رسانه‎ها حتی نسبت به آینده هم بیگانگی ایجاد می‎کنند. در نتیجه آن‎چه در بحث امروز بسیار مهم است، فهم جهان‎پدیداری حاکم بر رسانه‎هایی‎ست که یک نوع عرفان‎گرایی یک چشمی را که از علایم فراماسونری است (یعنی همان دجال که یک چشم در پیشانی دارد) دارد. دنیا را با یک چشم از مانیتورهای کامپیوتر و تلویزیون می‎بیند. و به‎شدت غفلت‎زایی می‎کند نسبت به حال و گذشته و آینده. یعنی کل وجود انسانی. اگر روزی انسان به تخیلش پناه می‎برد، امروز تخیلش نیز مصادره می‎شود و این بدترین نوع بیگانگی است. همه احساسات دست‎کاری می‎شود، زیباشناختی‎ها از بین خواهند رفت. مثل زیبایی که امروز در روابط جنسی غیرانسانی غیرواقعی همراه با مواد مخدر شیمیایی که به شدت تخیل‎زاست و در مغز کار می‎کند، مثل شیشه و کراک دیده می‎شود. برخلاف مخدرهای قدیمی که در خون تأثیر داشت و گاهی منافعی نیز داشت. این‎جاست که روابط جنسی بسیار غیرواقعی و وحشتناک و کثیف ادامه پیدا می‎کند.

مثلا هم‎جنس‎بازی که به یک رابطه مقدس و حاکم بر روابط جنسی در جهان تبدیل می‎شود. چنان که در دو سه هفته اخیر، چندین روز جشن داشتند و نخست وزیر انگلیس با افتخار در جشن آن‎ها شرکت و اعلام می‎کند تا سال آینده بتواند قوانین مساواتی بین هم‎جنس‎بازان و غیر آن‎ها اجرا کند. چنین ساختاری در حال رخ ‎دادن است.

مهم‎ترین مسئله، مسلح شدن به سلاح حکمت شیعی است که بر دو پایه عرفان شیعی و فلسفه شیعی بنا می‎شود و می‎تواند مبنای میان‎فرهنگی جهانی و مبنای ارتباطات شیعی در جهان امروز واقع شود.

نویسنده: ابراهیم - فیاض

منبع: هفته نامه - پنجره - ۱۳۸۹ - شماره ۵۰ - تاریخ شمسی نشر ۰۰/۰۰/۱۳۸۹