پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

حركت در روشنایی


حركت در روشنایی

نظم در ذات خود متضمن نوعی دوام و پایداری است كه حداقل در چند دهه یا نسل می پاید نظم پایدار و ماندنی نظمی است جامع كه اهداف سیاسی متنوع و دستور كارهای امنیتی گوناگون, منافع ملی متفاوت و غیره را با یكسان سازی و سامان دهی می كند

هدف اولیه هر استراتژی یا اتحاد یا نهاد امنیتی یك جانبه، دوجانبه و یا چند جانبه استقرار نظم است. نظمی كه در محیط روابط بین الملل اساساً آنارشیك، منافع، ارزشها و ایدئولوژیهای سازگار یا ناسازگار را سامان می دهد. عامل اصلی ماندگاری یك نظم امنیتی تامین منافع فرهنگی، مادی و معنوی است كه حتی شامل عدالت، آزادی، رفاه و احترام به هویت فردی و فرهنگی فرد توسط دیگران می شود. نظمی كه هیچ یك از آنچه گفته شده را برای اشخاص، گروهها و دولتها تامین نكند نظم مستبدی است كه در نتیجه اعمال غیر عادلانه خود از هم می پاشد.

نظم در ذات خود متضمن نوعی دوام و پایداری است كه حداقل در چند دهه یا نسل می پاید. نظم پایدار و ماندنی نظمی است جامع كه اهداف سیاسی متنوع و دستور كارهای امنیتی گوناگون، منافع ملی متفاوت و غیره را با یكسان سازی و سامان دهی می كند.

بنابراین در بحث عملی و اجرایی امنیت بین الملل، اندیشه نظم امنیتی اغلب مغایر آن است كه یك طرف تمامی منافع خود را با تهدید و اجبار و خشونت بر ضد سایرین بدست آورد. در نهایت اینكه یك نظم امنیتی منطقه ای و بین المللی فقط از طریق سازش حاصل می شود. سازشی كه از طریق توافق به بخشی از آنچه می خواهند می رسند و هیچ طرفی به كل خواسته های خود نمی رسد.

در منطقه خلیج فارس تغییرات متعددی در دو موضوع اصلی در باب امنیت هم از سوی كشورهای حاشیه خلیج فارس و هم از سوی آمریكا به عنوان ضامن خارجی امنیت منطقه صورت گرفته است. یكی از این موضوعات صلح از طریق غلبه نظامی است. اعم از اینكه این غلبه نظامی هژمونی محلی یا هژمونی جهانی یا تسلیم بی قید و شرط كشور معارض یا تغییر و تبدیل جوامع و رژیم های سیاسی به نفع دولت غالب با شد. موضوع دیگر صلح از طریق توازن قوا است. تا اواسط دوران جنگ سرد (۱۹۷۰_۱۹۵۰) آمریكا تقریبا به طور كامل به استقرار قدرتهای محلی بدون توجه به شرایط داخلی در كشور های خلیج فارس اهتمام داشت. به طور روزافزونی در خلال دهه ۶۰ و دهه ۷۰ میلادی استراتژی آمریكا به قدرت های محلی شاه ایران و پادشاهی عربستان تكیه داشت. این استراتژی با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ و دخالت اتباع عربستان سعودی در حوادث ۱۱ سپتامبر ???? كاملا فرو ریخت و هر دو شكست فقط در نتیجه تحولات داخلی این كشور ها روی داد. در دهه ۱۹۸۰ آمریكا سعی كرد دوباره رژیم توازن قوا را در منطقه برقرار كند. آمریكا سعی كرد با كمك مالی و اطلاعاتی به عراق در جنگ با ایران از قدرتمند شدن هر دو كشور برای تامین امنیت كشورهای عرب همسایه جلوگیری كند. این استراتژی به تقویت بنیه نظامی تهاجمی عراق و نقض سازمان یافته حقوق بشر در عراق و استفاده صدام از سلاح های شیمیایی بر ضد ایران منجر شد.

در حقیقت جنگ ایران و عراق به رژیم توازن قوا در منطقه اعتبار نبخشید، بلكه با ضعیف كردن هر دو كشور توازن قوای طبیعی منطقه را از بین برد. نیمه شمالی خلیج فارس با سیاست به اصطلاح توازن قوا تحت فشار قرار گرفت. صدام مستاصل از دستیابی به اهداف سیاسی و ورشكسته اقتصادی در نتیجه جنگ با ایران به كویت حمله كرد تا شاید بتواند منابع و درآمدهای نفتی بیشتری كسب كند.

برای تصحیح عدم توازن قوا در منطقه آمریكا بلافاصله واكنش نشان داد و با تشكیل ائتلاف بین المللی، صدام حسین را به پشت مرزهای عراق عقب راند و كویت را آزاد كرد. اما تصحیح عدم توازن قوا در منطقه، عراق را به مرزهای جدیدی از ضعف سیاسی و فتور اقتصادی رساند و تحمیل مجازاتهای اقتصادی بر عراق تا سال ۲۰۰۳ این كشور را به طور كامل از مدار قدرت منطقه خارج كرد. بنابراین تلاشهای آمریكایی - عربی در سالهای ۱۹۸۸-۱۹۸۰ و سال ۱۹۹۱ آنچه قرار بود توازن قوا باشد را نابود كرد.

باید تأكید كرد كه نظام امنیتی خلیج فارس فقط در نتیجه تحولات داخلی ایران در اواخر دهه ۷۰ و دخالت اتباع عربستان سعودی در حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ كاملا فرو ریخت. حوادثی كه پس از گذشت سه دهه هنوز تاثیر گذار و تعیین كننده هستند.

تاثیر تحولات داخلی كشورهای خاورمیانه در كشورهای غربی از سوی بسیاری از كارشناسان و سیاستمداران برجسته اروپایی و آمریكایی مورد تاكید قرار گرفته است هرچند در عمل مورد توجه نبوده است.

ژاك دلور رئیس كمیسیون اروپا در دهه هشتاد گفت:

دو تهدید جدی اروپا، مهاجرت و فقدان رواداری یا تساهل فرهنگی خواهد بود. نظری بسیار دقیق كه پس از گذشت بیست سال ما اكنون شاهد پیامدهای آن هستیم.

از طرف دیگر نیكسون رئیس جمهور فقید آمریكا نیز در كتاب پیروزی بدون جنگ بر این نكته تصریح كرد كه:

ما در غرب از بنیاد گراها می گوییم در حالیكه بنیادگراها از مشكلات مردم می گویند. طبیعی است كه در این شرایط مردم به آنان گوش میدهند. از نظر نیكسون مشكلات مردم فقر، عقب ماندگی اقتصادی و فقدان دمكراسی است.

باید بار دیگر بر تاثیر تحولات داخلی كشورها بر سیاست و امنیت در منطقه خاورمیانه تاكید كنم. تاكیدبیشتر به آن دلیل است كه درك این مطلب در فهم منطق رفتار سیاسی كشورهای منطقه و ایران، كلیدی است.

به نظرمی رسد بیكاری و عقب ماندگی اقتصادی و فقدان مشاركت عمومی در تصمیمات سیاسی در كشور های منطقه زمینه ساز بی ثباتی عمیق و جدی است و تهدیدهای غیر نظامی صلح و ثبات در منطقه در شرایط حاضر و در آینده قابل پیش بینی مهمترین چالش نظام بین المللی تلقی می شود. به عبارت روشنتر رشد اقتصادی و اشتغال و مشاركت سیاسی شهروندان بهتر و پایدارتر صلح و ثبات منطقه را تأمین می كند.

از این رو هر جامعه و كشوری كه از رشد اقتصادی بهتر و موقعیت بین المللی مسئولانه تری برخوردار باشد لاجرم از امنیت بیشتری برخوردار است. این سیاست در ایران، از سال ۱۹۸۸ و پس از پایان جنگ تجاوزكارانه صدام با ایران ، دنبال شده است.

سی سال پیش اگر یك جوان ایرانی فرصت تحصیل در اروپا یا آمریكا را می یافت ، مایه مباهات خانواده وی بود ، اما در ایران امروز اگر جوان ایرانی برای ادامه تحصیل راهی اروپا و آمریكا شود ، این پدیده مهاجرت مغزها خوانده می شود و دولت مورد انتقاد قرار می گیرد. از اینرو توسعه انسانی و توجه به شاخص های آن در صدر سیاست داخلی ایران قرار گرفته است. یكی از دستاوردهای این سیاست جهش علمی و فنی ظرفیت های دانشگاهی و صنعتی ایران بوده است. گرچه به لحاظ سیاسی فنآوری هسته ای ایران سر و صدای زیادی كرده است، اما اگر هیاهوی بین المللی در سال ۲۰۰۳ در باب برنامه هسته ای ایران نبود ، ملت ایران خودكفایی در تولید گندم را جشن می گرفت.

به عبارت روشنتر ایرانی ، عطش دیدن Made in Iran را بر كالاها و خدماتی كه مصرف می كند را دارد. این اشتیاق در ۳۰ سال اخیر با تاكید دولت ایران بر استقلال سیاسی و توانایی اقتصادی صد چندان شده است. از اینرو از نظر كارشناسان ایرانی هر كالایی كه عبارت Made in Iran را بر خود داشته باشد، به همان درجه ضریب ثبات سیاسی افزایش می یابد و زمینه توسعه سیاسی مهیاتر می شود. از نگاه ایرانی فنآوری هسته ای از این جهت خواستنی و مهم است. دستیابی به فنآوری هسته ای برای ایرانی شكستن تابوی برتری دست نیافتنی دیگران است. این فنآوری به ایرانیان كمك می كند از داشته های فرهنگی و معنوی خود نیز بهتر بهره مند شوند.

تاكید كشورهای غربی بر اینكه فنآوری هسته ای برابر با تولید بمب هسته ای است برای مردم ایران قابل درك نیست. دولت ایران دستیابی به سلاح هسته ای و یا هرگونه سلاح انهدام جمعی را مغایر امنیت ملی و منافع ملی كشور می داند. هر گونه تلاش برای برنامه نظامی هسته ای در واقع تثبیت حضور نظامی گسترده تر و پایدارتر كشورهای قدرتمند در منطقه است.

به نظر من امنیت ایران و منطقه با رشد اقتصادی و رفاه و افزایش مبادلات تجاری و مالی و با برقراری نوعی توازن عادلانه و منصفانه میان كشورهای منطقه همراه با تضمین جریان نفت و گاز به بازارهای بین المللی بهتر تامین می شود

پژوهشگر: جواد وعیدی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.