جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

انشقاق طبیعی ست از یک مساله طبیعی نترسیم


انشقاق طبیعی ست از یک مساله طبیعی نترسیم

صحبت از شکاف میان اصولگرایان اگرچه از سوی بعضی از عناصر عمده این جناح تلاش سوء تبلیغاتی برای تضعیف موقعیت این جناح تلقی شده است لیکن با نگاهی به تاریخ تحولات سیاسی ایران و جهان می توان مشاهده کرد که ویژگی طبیعی بسیاری از ائتلافهای سیاسی تعارضاتی بوده که گاهی منجر به انشقاق هم شده است

صحبت از شکاف میان اصولگرایان اگرچه از سوی بعضی از عناصر عمده این جناح تلاش سوء تبلیغاتی برای تضعیف موقعیت این جناح تلقی شده است؛ لیکن با نگاهی به تاریخ تحولات سیاسی ایران و جهان می توان مشاهده کرد که ویژگی طبیعی بسیاری از ائتلافهای سیاسی تعارضاتی بوده که گاهی منجر به انشقاق هم شده است.

اما نکته مهم این است: چنین شکافهایی صرفا در میان جناح اصولگرا وجود ندارد و آن را می توان خصیصه سیاسی جناحین رقیب در کشوری دانست که در آن به جهت پیشرفت فرآیند دموکراتیزاسیون، نیروهای متعدد سیاسی- اجتماعی به چنان پویایی رسیده اند که دیگر یک نظام دو جناحی(دو قطبی) ظرفیت لازم نمایندگی این حجم ازنیروها را ندارد. در این حالت با یک چند قطبی پنهان دردل این نظام دو قطبی روبرو هستیم. این پنهان شدگی هر چند از نظر عده ای ضعف جناحین محسوب می شود اما نشانه شکوفایی یک روحیه دموکراتیک هم هست.

دراین برهه ما به عنوان کشوری که در حال آزمایش الگوی جدید مردم سالاری، آنهم در فضایی نسبتا مستقل از فضای جهانی، هستیم؛ باید با درک شرایط، بر این واهمه کاذب از چند قطبی شدن فضای سیاسی کشور غلبه کرده و آن را ظرفیت انقلاب اسلامی در تربیت و پرورش جمع کثیری از گروهای سیاسی دانسته و از این نظر گامی رو به جلو در توسعه سیاسی تلقی کنیم.

با این تلقی دیگر نباید نگران خوشحالی جناح رقیب از احتمال انشقاق شد؛ چراکه انشقاق یعنی شناسنامه دار شدن نیرویی که سهم بیشتری از آنچه که در ائتلاف به دست می آورده، برای خود به تنهایی متصور است و این چیزی است که مدتها است در جناح اصلاح طلبان هم روی داده است. پس اگر هم به گفته باهنر «برخی از گروه ها و وتشکلهای اصولگرا نتوانند و نخواهند با جبهه متحد همکاری داشته باشند» مهم این است که به این درک رسیده باشیم که «هنگامی که از اتحاد و ائتلاف صحبت می شود طبیعی است که به نقطه صددرصدی نخواهیم رسید». این فهم دموکراتیک از قضیه ما را به آنجا رهنمون می سازد که «ما حاضریم با مابقی دوستان اصواگرا مذاکره کنیم تا آنان نیز به میان سایر اصولگرایان بیایند و نظرات خویش را بگویند.» و در عین حال انتظار این مسأله طبیعی را داشته باشیم که ‹‹ ممکن است چند درصد از تشکل‌های اصولگرا به جبهه ملحق نشوند و یا امکان دارد که آنان ادعای[صرفا] اصولگرایی داشته باشند.››

برای اینکه واهمه ما از این مساله طبیعی کمتر شود باید به این نکات در شناخت بیشتر یک نظام دو قطبی در حال پویش لحاظ کرد:

الف)منطق سلبی عضویت:

بسیار اتفاق می افتد که منطق عضویت در یک جناح در نظامی دو قطبی، سلبی باشد؛ یعنی از آنجا که گروهی صرفا جناح مقابل را قبول ندارد و یا کمتر قبول دارد و یا در مذاکرات سهم خواهی با آن به نتیجه دلخواه نرسیده است، به تصور دریافت سهام بیشتر، وارد جناح مقابل شده اند. به همین نسبت با وجود عضویت، آن را نماینده کامل خود نمی داند. این گروه همیشه یک ناراضی درونی و کند کننده تصمیمات جمعی خواهد بود و ظرفیت تشنج آفرینی بالایی دارد و عموما با صحبتهای رسمی و غیر رسمی خود مبنی براستحاق دریافت سهم بیشتر و حتی گاهی لزوم انشقاق و مستقل شدن، لرزه بر اندام جناحی که فعلا درآن می اندازد.

ب)جدال معمول میان طیف سنتی با تحول‌خواهان:

گاهی اوقات بعضی از گروهای عضو با اینکه کلیت ائتلاف را پذیرفته اند اما این احساس را دارند که نگاهی جامع تر وبدون تنگ نظری می تواند میان انبوه سلایق وفاقی ایجاد کند. برای چنین وفاقی صرفا روشهای ریش سفیدانه کافی نیست،بلکه مذاکرات شفاف وتدبیر شیوه های نوین مدیریتی برای نهادینه سازی این مذاکرات باعث خواهد شد تا نوعی مدارای منجر به وفاق میان نیروهای سنتی با تحول خواهان ایجاد شود.

ج) تکروی گروهی:

نگرانی از کاهش سهم یک گروه ممکن است آن گروه را وادار به تکروی کند. معمولا این گروه ها همان هایی هستند که فعلا قدرت را در دست دارند و به علت ناکارآمدی محبوبیت خود را از دست داده اند. از این رو دست به مانورهایی یک جانبه ای می زنند که از سویی میزان محبوبیت خود را بسنجند و از سوی دیگر در مذاکرات درون جناحی با استفاده از فضای ایجاد شده از مانور خود سهم بیشتری را طلب کنند. این مانور ها دست کم بهانه است تا بدان وسیله اعلام کنند که ما تمام تلاشمان را برای کارآمدتر ساختن خود که منجر به محبوبتر شدن جناح ما می شود انجام دادیم . این را می توان نوعی گریز از انتقادهای درون جناحی هم دانست.

د)هزینه بالای اجماع در ائتلاف وسیع دموکراتیک:

همانطور که از ویژگیهای سیستم های دموکراتیک کندتر بودن فرایند تصمیم گیری نسبت به سیستم های اقتدارگراست، به همان نسبت از ویژگیهای یک جناح ائتلافی پر گروه که بنای اجماع خود را بر اصول دموکراتیک گذاشته است، کندتر بودن فرایند تصمیم گیری نسبت به جناحی است که اولا اجماعی میان آنها در کار نیست و ثانیا به رغم شعارهای دموکراتیک از تعامل درون جناحی دموکراتیک عاجز هستند. بنابراین یک جناح سیاسی ، هرچه تعداد گروه های عضو تصمیم گیرش بیشتر باشد، امکان تصمیم گیری جمعی چابکتر را از دست می دهد و زمان و توان بیشتری را در رقابت با جناحی که گروهای عضو آن کمتر بوده، صرف تصمیمات خود می کند. مَخلص کلام اینکه کندتر شدن بیش از حد تصمیم گیری و صرف وقت و توان بیشتر برای اجماع، هزینه سنگین ائتلافهای وسیع است.

● چاره کار: سازو کار دموکراتیک

اما چه چیزی تصمیم گیری دموکراتیک را مرجح می سازد؟ عقلانی تر شدن تصمیمات. عقلانی تر شدن به عنوان فایده نهایی کندتر شدن فرآیند تصمیم گیری را جبران خواهد کرد.

با چنین درکی است که سید مرتضی نبوی دبیر واحد سیاسی جامعه اسلامی مهندسین دریادادشت خود تحت عنوان «فرآیند پیروزی » درهمشهری این نوید را می دهد که «سازوکاری که این بار اصولگرایان برگزیده اند تا به فهرست واحد برسند، احتمال پیروزی آنان را مضاعف کرده است. سازوکار جدید که با نام شورای متحد جبهه اصولگرایان فعالیت خود را چند ماهی است که دنبال می کند، مبتنی بر رای و عقلانیت جمعی است.» وی این نوید خود را با انتقاد از عملکرد گذشته اصولگرایان دنبال می کند:«مهمترین مشکل فعالیت دورهای گذشته اصولگرایان این بود که معمولا شورای هماهنگ کننده نظرات آنان منتخب گروهای نبودند و به همین دلیل گاه در پذیرش نظرات آنان همراهی صددرصدی اتفاق نمی افتاد.»

محمد زمانی



همچنین مشاهده کنید