یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سرچشمه شاید


سرچشمه شاید

«کاوش های باستانی نشان می دهد که انسان به خدا اعتماد داشته است, اما چرا خدا محور وحدت نشده است من می گویم مشکل این است که به تعداد انسان ها خدا هست و خدای هر انسانی با توجه به شناخت آن فرد از خدا با خدای فرد دیگر متفاوت است ملت ها در طول تاریخ همواره یک خدا را نپرستیده اند»

«کاوش های باستانی نشان می دهد که انسان به خدا اعتماد داشته است، اما چرا خدا محور وحدت نشده است؟ من می گویم مشکل این است که به تعداد انسان ها خدا هست و خدای هر انسانی با توجه به شناخت آن فرد از خدا با خدای فرد دیگر متفاوت است. ملت ها در طول تاریخ همواره یک خدا را نپرستیده اند».

مطلب فوق را آقای اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر ریاست محترم جمهوری در کنفرانس انجمن سالانه دانشگاههای باز که اخیراً با میزبانی دانشگاه پیام نور برپا شده بود، بیان داشته و نتیجه گرفته است که «خدا محور وحدت انسان ها نیست»!

اظهارات آقای مشایی که امیدواریم صحت نداشته باشد و به خطا نقل شده باشد، با توجه به حضور پررنگ ایشان در دولت و نزدیکی مثال زدنی-والبته غیرقابل توجیه- وی با ریاست محترم جمهوری، زمینه ساز تبلیغات سوء-و همراه با ملامت و حتی تمسخر- فراوانی شده است،که در این باره اگرچه گفتنی بسیار است ولی از آن میان اشاره به چند نکته ضروری تر به نظر می رسد.

۱) ابتدا باید گفت که اظهارات آقای مشایی با آموزه های صریح اسلام و همه ادیان الهی مغایرت دارد. چرا که در کلام خدا نه یک بار، بلکه بارها تاکید شده است که ایمان به خدا می تواند و باید محور وحدت انسان ها باشد، به عنوان نمونه- و فقط یک نمونه- می توان به آیه ۶۴ از سوره مبارکه آل عمران اشاره کرد که خطاب به پیامبراکرم(ص) می فرماید «بگو ای اهل کتاب بیائید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است و آن، این که جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم» و نمونه هایی از این دست در کلام خدا و در آموزه ها و دستورات رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام به فراوانی و صراحت وجود دارد و از جمله باید از آقای مشایی با آنهمه ادعای اسلام شناسی! پرسید؛ نظر جنابعالی درباره آیه شریفه «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا- همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید.» که به فراوانی بر زبان مسلمین جاری بوده و هست، چیست؟!

۲) اظهارات رحیم مشایی با واقعیات تاریخی و مخصوصاً واقعیت غیرقابل انکار این سال ها نیز در تناقض آشکار است.

چه کسی می تواند، وحدت ملت های مسلمان در عصر حاضر را که علیه نظام سلطه جهانی شکل گرفته است انکار کند؟!

البته تردیدی نیست که این وحدت هنوز به نقطه اوج خود نرسیده است ولی گام های بلندی که به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در این راستا برداشته شده به اندازه ای عظیم و کارساز است که قدرت های استکباری، مخصوصاً آمریکا و اسرائیل، بیشترین توان مالی، سیاسی و تبلیغاتی خود را برای مقابله با آن بسیج کرده اند.

بنابراین وقتی «اسلام» به تنهایی عامل و محور اصلی وحدت ملت های مسلمان با مذاهب گوناگون است،چگونه می توان ادعا کرد «خدا» نمی تواند محور وحدت انسان ها باشد؟! و حال آن که اعتقاد به اسلام بعد از اعتقاد به خداوند تبارک و تعالی است.

گفتنی است «آلوین تافلر» ، نظریه پرداز معروف آمریکایی که چند کتاب از وی در ایران به فارسی ترجمه شده است می گوید «کاری که ]امام[ خمینی کرد، فقط ایجاد اتحاد میان ملت های مسلمان و علیه آمریکا نبود بلکه او همه خدا باوران جهان راعلیه غرب برانگیخته است».

۳) ممکن است آقای مشایی -البته برای فرار از ماجرا- بگوید منظور من نفی ضرورت وحدت با محوریت خدا نبوده است، بلکه اعلام کرده ام این وحدت تحقق نیافته است! که در این صورت باید گفت؛ جنابعالی ابتدا به زعم خود استدلال کرده اید که برداشت همه انسان ها از خدا با یکدیگر متفاوت است و سپس نتیجه گرفته اید که خدا نمی تواند محور وحدت انسان ها باشد. بنابراین... چه عرض شود؟!

۴) آقای رحیم مشایی- آگاهانه یا ناخودآگاه- با اظهارات یاد شده پیام همه پیامبران الهی، ائمه اطهار علیهم السلام و توصیه های دلسوزانه و اکید حضرت امام(ره)، رهبر معظم انقلاب، تمامی انسان های فرهیخته و دلسوخته برای انسان ها را، نه فقط زیر سؤال برده، بلکه با آن به مقابله نیز برخاسته است. و البته، کم نیستند افرادی که اینگونه سخنان سخیف، غیرعلمی و مسخره را بر زبان دارند و از این زاویه، اظهارات آقای رحیم مشایی قابل اعتناء نیست، اما، ایشان به حق یا به نا حق- و به اعتقاد نگارنده قطعاً به ناحق- در جایگاه برجسته ای از دولت قرار دارد و اظهارات ایشان، دقیقاً به همین علت- و تأکید می شود که فقط به همین علت و نه به علت شخصیت حقیقی او- به حساب دولت نوشته می شود. و از این روی، سخنان بی پایه وی اگر آگاهانه باشد که نه فقط جفا، بلکه خیانت به مردم، نظام و انقلاب اسلامی است و چنانچه مانند برخی دیگر از اظهارات وی، ریشه در ناآگاهی ایشان داشته باشد، که حضور اینگونه افراد در پست های مهم دولتی- آنهم دولت اصولگرا- غیرقابل توجیه و بی اعتنایی به رأی و اعتماد مردم است!

۵) فقط نیم نگاهی به تلاش گسترده دشمنان و هزینه های کلانی که برای ایجاد تفرقه در میان ملت ها و مخصوصاً برای اختلاف افکنی در میان ملت های مسلمان هزینه می کنند، کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که اظهارات رحیم مشایی، در جایگاه رئیس دفتر ریاست جمهوری- و چند مسئولیت دیگری که یدک می کشد- فقط در بستر پروژه های عریض و طویل دشمنان اسلام و انقلاب و در راستای پیشگیری از وحدت مسلمین قابل ارزیابی است. البته درپی آن نیستیم که آقای مشایی را وابسته به کانون های بیگانه بدانیم، ضمن آن که با توجه به مواضع و عملکرد چندساله اخیر آقای مشایی، به وضوح می توان بر رضایت دشمنان از حضور ایشان در پست های کلیدی تأکید ورزید.

گفتنی است در ماجرای رسوای برلین یکی از مدعیان اصلاحات طی مصاحبه ای گفته بود؛ مشکل دموکراسی در کشور ما آن است که در ایران «هنوز خدا نمرده است»!

۶) و بالاخره، سخنی نیز با برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد، رئیس جمهور محترم و منتخب در میان است و آن، این که؛ در شخصیت آقای اسفندیار رحیم مشایی چه برجستگی و امتیاز ویژه ای دیده اید که دیگران نه فقط نمی بینند، بلکه برای اثبات عدم صلاحیت وی دلایل مستحکمی نیز ارائه می کنند و در همان حال، جنابعالی- با عرض پوزش- ضمن آن که دلیل و نشانه قابل قبولی برای اثبات صلاحیت او ندارید، ایشان را در پست های حساس و کلیدی دولت می گمارید و بر آن اصرار هم دارید؟! آیا همین موضع اخیر آقای مشایی- صرف نظر از مواضع و عملکرد قبلی- که در تقابل آشکار با آموزه های اسلامی، انقلابی و توصیه های اکید حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب است، دلیل قانع کننده و مستحکمی برای کنار گذاشتن ایشان نیست؟! تردید نکنید که مصلحت نظام، مردم و شخص حضرتعالی در آن است،

سرچشمه شاید گرفتن به بیل

حسین شریعتمداری



همچنین مشاهده کنید