جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

طریقتهای بودایی و تفاوت آموزه های آنها


طریقتهای بودایی و تفاوت آموزه های آنها

پیروان مهایانه معتقد شدند كه بودا به شاگردان خاص خود در خفا گفته است كه تلاش انسان به تنهایی و بی مدد غیبی برای نجات نفس او از مهلكات كافی نیست , بلكه باید به او مددی نیز از مبادی غیبی برسد

پیروان‌ مهایانه‌ معتقد شدند كه‌ بودا به‌ شاگردان‌ خاص‌ خود در خفا گفته‌ است‌ كه‌ تلاش‌ انسان‌ به‌ تنهایی‌ و بی‌مدد غیبی‌ برای‌ نجات‌ نفس‌ او از مهلكات‌ كافی‌ نیست‌، بلكه‌ باید به‌ او مددی‌ نیز از مبادی‌ غیبی‌ برسد.

● مقدمه‌

بعد از مرگ‌ بودا دین‌ او در مشرق‌ و جنوب‌ آسیا انتشار یافت‌، ولی‌ پیروان‌ بودا در تفسیر دستورهای‌ او اختلاف‌ كردند. در نتیجه‌ بوداییان‌، اندك‌اندك‌ به‌ دو فرقه‌ یا دو مكتب‌ بزرگ‌ و یك‌ مكتب‌ كوچك‌ منقسم‌ شدند. از دو مكتب‌ بزرگ‌ یكی‌ را فرقه‌ی‌:

۱) هینَهْیانَهْ یا - Hinayana یا - بودای‌ جنوبی‌ - گویند. زیرا در نزد مردمان‌ جنوب‌ آسیا یعنی‌ در كشورهای‌ سیام‌ و برمه‌ و ویتنام‌ و غیره‌ رواج‌ دارد.

۲) دومی‌ را فرقه‌ی‌ مهایانه‌ نام‌ Mahayana بودایی‌ شمالی‌ - نام‌ داده‌اند كه‌ در نواحی‌ شمالی‌ مانند كره‌، چین‌ و ژاپن‌ معمول‌ و متبع‌ است‌. مكتب‌ كوچك‌تر وَجْرَهْیانَهْ دارد Vajrayana كه‌ در تبت‌ و مغولستان‌ شایع‌ است‌ و نسبت‌ به‌ دو فرقه‌ دیگر، بسیار خرافاتی‌ و جامد است‌.

دو مكتب‌ هینَهْیانَهْ (به‌ معنی‌ گردونه‌ كوچك‌ یا راه‌ كوچك‌) و مهایانه‌ (به‌ معنی‌ گردونه‌ بزرگ‌ یا راه‌ بزرگ‌) بعد از پنج‌ قرن‌ كه‌ از وفات‌ معلم‌ بزرگ‌ - بودا - سپری‌ شد، از یكدیگر جدا و متمایز گشتند. اختلاف‌ و فرق‌ بین‌ آن‌ دو اجمالاً در این‌ است‌ كه‌ در طریق‌ هینَهْیانَهْ، مبتدی‌ و نوآموز باید كوشش‌ كند تا نفس‌ خودر ا انفراداً تكمیل‌ كرده‌ به‌ كمال‌ انسانی‌ برساند و به‌ مرتبه‌ی‌ حقیقت‌ «بودائیت‌ فردی‌» برسد و كاری‌ به‌ دیگر نفوس‌ بشری‌ ندارد. ولی‌ در مكتب‌ مهایانه‌، جنبه‌ی‌ اجتماعی‌ در تربیت‌ نفس‌ و تهذیب‌ اخلاق‌ بیشتر رعایت‌ می‌شود و برحسب‌ مبادی‌ آن‌، هدف‌ هر فرد انسانی‌ نباید فقط‌ آن‌ باشد كه‌ خویشتن‌ را كامل‌ ساخته‌ به‌ مرتبه‌ی‌ نیروانه‌ نائل‌ گردد، بلكه‌ باید به‌ مقام‌ «بودائیت‌ عامه‌» واصل‌ شود تا آنكه‌ دیگر نفوس‌ را كه‌ در جهان‌ دستخوش‌ آلام‌ و مصائب‌اند، به‌ سعادت‌ و نجات‌ برساند (۱) .

بدین‌ روش‌ هر نوآموز كه‌ به‌ سوی‌ بودائیت‌ سیر و سلوك‌ می‌كند به‌ نام‌ «بودی‌ سَتْوَه‌» Bodhisattva ، یا بوداسف‌، موسوم‌ است‌ یعنی‌ موجودی‌ كه‌ به‌ مرور، اندك‌اندك‌، نائل‌ به‌ اشراق‌ و روشن‌شدگی‌ بشود.

در كتب‌ و آثار مكتب‌ مهایانه‌ سرگذشت‌ بوداها یا افرادی‌ كه‌ به‌ مقام‌ بودائیت‌ عامه‌ رسیده‌ و به‌ درجه‌ نهایی‌ از مدارج‌ كمال‌ قدم‌ نهاده‌اند، بسیار ذكر شده‌ است‌. این‌ بوداهای‌ عام‌ مانند قدّیسین‌ نصاری‌ و اولیاء صوفیه‌، نزد هنود مقدس‌اند و آنها را صاحب‌ قوه‌ی‌ كشف‌ و كرامات‌ می‌دانند.

پیروان‌ مهایانه‌ معتقد شدند كه‌ بودا به‌ شاگردان‌ خاص‌ خود در خفا گفته‌ است‌ كه‌ تلاش‌ انسان‌ به‌ تنهایی‌ و بی‌مدد غیبی‌ برای‌ نجات‌ نفس‌ او از مهلكات‌ كافی‌ نیست‌، بلكه‌ باید به‌ او مددی‌ نیز از مبادی‌ غیبی‌ برسد.

این‌ عوامل‌ نجات‌ غیبی‌، سه‌ دسته‌اند:

۱) «منوشی‌ بودا»ها ، یعنی‌ منجیان‌ بزرگی‌ كه‌ همچون‌ بودا گوتمه‌ در زمین‌ به‌ صورت‌ بشرظاهر شدند و سپس‌ به‌ مرتبه‌ی‌ اشراق‌ و شهود رسیدند و ابنای‌ نوع‌ را با تعالیم‌ خود ارشاد كردند و عاقبت‌ به‌ نیروانه‌ رسیدند. اینان‌ چنان‌ به‌ فنای‌ مطلق‌ و بحث‌ بسیط‌ رسیده‌اند كه‌ اكنون‌ دیگر دعاها و مناجاتهای‌ انسانها به‌ ایشان‌ نمی‌رسد.

۲) «بودی‌ سَتْوَه‌»ها همان‌ بودا، قبل‌ از بودا شدن‌ اوست‌ و یكی‌ از آنها در بودا گوتمه‌ی‌ هندی‌ تحقّق‌ یافته‌ است‌. این‌ عنوان‌ «بودی‌سَتْوَه‌» برای‌ آن‌ دسته‌ از موجودات‌ روحانی‌ به‌ كار می‌رود كه‌ نمازها و مناجاتهای‌ آدمیان‌ را می‌شنوند و ادعیه‌ ایشان‌ را اجابت‌ می‌كنند و می‌توانند خصائل‌ و فضائل‌ خود را به‌ كسانی‌ كه‌ به‌ ایشان‌ متوسّل‌ می‌شوند، منتقل‌ سازند. این‌ بودی‌سَتوَهْها، در حقیقت‌ ارواح‌ كاملی‌ هستند كه‌ گاه‌ به‌ گاه‌ برای‌ تصفیه‌ و تزكیه‌ روح‌ خود از آسمان‌ به‌ زمین‌ فرود می‌آیند و همچون‌ فرشتگان‌ و ارواح‌ قدسی‌ به‌ كمك‌ و دستگیری‌ انسانها می‌پردازند. اینان‌ به‌ میل‌ خود از وصول‌ به‌ مرتبه‌ی‌ فنا (نیروانه‌) خودداری‌ كرده‌اند.

۳) « بودی‌ سَتْوَه‌میتریَه‌ » یعنی‌ بودای‌ موعود نجات‌بخش‌، یكی‌ از آن‌ «بودی‌سَتوَهْ»های‌ مذكور در صنف‌ بالاست‌. این‌ بودی‌سَتوَهْها كه‌ عاقبت‌ جنبه‌ی‌ الوهیت‌ می‌یابند، در آغاز، افراد بشری‌ بوده‌اند. به‌ این‌ اعتبار، هر كس‌ می‌تواند عاقبت‌ به‌ منزلگاه‌ بودی‌سَتوَهْ نایل‌ شود (۲) .

همان‌طور كه‌ گذشت‌، دو مكتب‌ مهایانه‌ و هینَهْیانَهْ دو فرقه‌ اساسی‌ و مهم‌ دین‌ بودایی‌ است‌. ولی‌ باید دانست‌ كه‌ در آن‌ دین‌ - مانند سایر ملل‌ و مذاهب‌ - صدها فرقه‌ و مكتب‌ كوچك‌تر در هر كشور به‌ ظهور رسیده‌ است‌ (كه‌ از آن‌ جمله‌ فرقه‌ وَجْرَهْیانَهْ است‌) و هر كدام‌ یك‌ رشته‌ رسوم‌ و عبادات‌ و تشكیلات‌ در صوامع‌ و معابد گوناگون‌ دارند كه‌ در همه‌ی‌ آنها فلسفه‌ اساسی‌ گوتمه‌ بودای‌ اصیل‌، ركنی‌ ركین‌ است‌.

● طریقت‌ تِرَهْوادَهْ (هینَهْیانَهْ)

الف) معرفی‌ طریقت‌ تِرَهْوادَهْ

Theravada به‌ معنی‌ تعلیم‌ پیران‌ است‌ و نامی‌ است‌ برای‌ كهن‌ترین‌ شكل‌ تعلیمات‌ بودا- كه‌ به‌ زبان‌ پالی‌ است‌ - كه‌ به‌ ما رسیده‌ است‌. این‌ نام‌ از انجمنی‌ مركب‌ از پانصد تن‌ از رهروان‌ كه‌ اندكی‌ پس‌ از مرگ‌ استاد (بودا) تشكیل‌ شده‌ بود، گرفته‌ شده‌ است‌. تِرَهْوادَهْ فقط‌ یكی‌ از مكتبهای‌ كهن‌ بوداست‌ كه‌ از سوی‌ فرقه‌ی‌ مهایانه‌ ، (آیین‌ گردونه‌ بزرگ‌) به‌ نام‌ هینَهْیانَهْ (آیین‌ گردونه‌ كوچك‌) خوانده‌ می‌شود. تِرَهْوادَهْ را گاهی‌ آیین‌ بودای‌ جنوب‌ یا آیین‌ بودای‌ پالی‌ نیز نامیده‌اند. (C. George. Boeree, ۲۰۰۲)

ب) تاریخ‌ و جغرافیای‌ تِرَه‌وادَهْ

بودیسم‌ تِرَهْوادَهْ در حال‌ حاضر در سریلانكا، برمه‌، تایلند، و كامبوج‌ پیرو دارد. این‌ سرزمینها، كانون‌ بودایی‌ موسوم‌ به‌ تری‌پیتَكَهْ (۳) (سه‌ سبد) را به‌ زبان‌ پالی‌ زنده‌ نگه‌ داشته‌اند. در دوران‌ توسعه‌ تِرَهْوادَهْ (كه‌ از قرن‌ پنج‌ پیش‌ از میلاد تا قرن‌ اول‌ بعد از میلاد در حال‌ گسترش‌ بود)، این‌ شاخه‌ بودایی‌، در افغانستان‌ (بلخ‌، قندهار و بامیان‌)، آسیای‌ مركزی‌ و اندونزی‌ نیز رواج‌ داشت‌، لكن‌ این‌ سرزمینها به‌ دنبال‌ ظهور اسلام‌، تِرَهْوادَهْ را كنار نهادند. (C.George.Boeree,۲۰۰۲)

یكی‌ از مراكز مهم‌ بودیسم‌ هینَهْیانَهْ شهر بخارا بوده‌ است‌ كه‌ نام‌ خود را مدیون‌ ضبط‌ ایغوری‌ «ویهاره‌» به‌ معنی‌ صومعه‌ی‌ بودایی‌ است‌ و كیش‌ بودایی‌ تا عصر فتوحات‌ اسلامی‌، در آنجا رایج‌ بوده‌ است‌. یكی‌ دیگر از مراكز بودایی‌، بامیان‌ بوده‌ است‌ كه‌ در عصر اسلامی‌ اصلی‌ غور شرقی‌ در جنوب‌ بلخ‌ شمرده‌ می‌شده‌ است‌. شهر بامیان‌ كه‌ بر سر راه‌ چین‌ به‌ هند قرار داشته‌ است‌ در بعضی‌ مقاطع‌ تاریخی‌ به‌ حدّی‌ معروف‌ و معتبر بوده‌ است‌ كه‌ حتی‌ شهر بزرگ‌ بلخ‌ را در بعضی‌ منابع‌ صدر اسلام‌ به‌ آن‌ نسبت‌ داده‌اند و آن‌ را «بلخ‌ بامیان‌» یا «بلخ‌ بامی‌» خوانده‌اند. آثار كیش‌ بودایی‌ در بامیان‌ كه‌ اكنون‌ نزدیك‌ شهر جلال‌آباد (افغانستان‌) در سر حدّ شرقی‌ افغانستان‌ و پاكستان‌ واقع‌ است‌ به‌ ویژه‌ در محل‌ معروف‌ به‌ «هدا»، ناحیه‌ی‌ «كز» (آخرین‌ قسمت‌ شرقی‌ افغانستان‌)، ناحیه‌ «كوهپایه‌» (در مغرب‌ كابل‌ كه‌ حدّ شرقی‌ كوهستان‌ غور و غرجستان‌ پیشین‌ است‌) و نیز در محل‌ معروف‌ به‌ «بگرام‌» قابل‌ ملاحظه‌ است‌.

در بلخ‌ كه‌ شهر مزارشریف‌ كنونی‌ در افغانستان‌ به‌ حقیقت‌ بازمانده‌ی‌ آن‌ است‌، بوداییان‌ در سینه‌ی‌ كوهها، آشیانه‌ها و مغاره‌هایی‌ برای‌ خود كنده‌ بودند كه‌ از راهها و معبرهای‌ باریك‌ (مثل‌ آنچه‌ در كوههای‌ بومیان‌ قدیمی‌ اردن‌ دیده‌ می‌شود)، به‌ آن‌ مغاره‌ها می‌رفته‌اند و در حقیقت‌ شهركی‌ برای‌ خود در دل‌ كوه‌ بنا نهاده‌ بودند كه‌ آنها را سُمْج‌ می‌خوانده‌اند. و در دورن‌ این‌ اتاقكها و پستوها مجسمه‌ها، و تصویرهای‌ زیادی‌ از بودا موجود است‌. (امین‌، ۱۳۷۸، ص‌ ۱۳۱). یاقوت‌ حموی‌ در معجم‌البلدان‌ از دو مجسمه‌ بزرگ‌ بودا كه‌ یكی‌ سرخ‌ بت‌ (مجسمه‌ سرخ‌ بودا) و دیگری‌ خنگ‌ بت‌ (مجسمه‌ خاكستری‌ بودا) بوده‌، سخن‌ گفته‌ است‌ و همین‌ دو مجسمه‌ است‌ كه‌ عنصری‌ و ابوریحان‌ بیرونی‌ نیز به‌ آن‌ اشاره‌ كرده‌اند. این‌ دو مجسمه‌ بزرگ‌ بودا كه‌ به‌ ترتیب‌ ۵۵ و ۳۵ متر ارتفاع‌ داشته‌ در داخل‌ یك‌ صخره‌ی‌ آهكی‌، كنده‌كاری‌ شده‌ بودند و در سال‌ ۲۰۰۱ میلادی‌ از سوی‌ حكومت‌ طالبان‌ در افغانستان‌، منفجر و سرنگون‌ گردید.

خلاصه‌ كلام‌ اینكه‌ بخارا ، (۴) قندهار و بامیان‌ از مراكز مهم‌ كیش‌ بودایی‌ بوده‌ است‌. (۵) زایران‌ چینی‌ در این‌ مناطق‌، بقایای‌ بودا همچون‌ استخوان‌، موی‌، ناخن‌ و دندان‌ او را زیارت‌ می‌كرده‌اند. بلكه‌ طشتی‌ را كه‌ بودا با آن‌ تطهیر می‌كرده‌ یا جارویی‌ كه‌ به‌ وسیله‌ی‌ آن‌ محل‌ زندگانی‌ خود را می‌روفته‌ و حتی‌ تفدانی‌ را كه‌ مورد استفاده‌ قرار می‌داده‌، نیز زیارت‌ می‌كرده‌اند. یكی‌ از دندانهای‌ منسوب‌ به‌ بودا در شهر پیشاور و دیگری‌ در ناگره‌ (نزدیك‌ جلال‌آباد افغانستان‌) نگاهداری‌ می‌شد و یا دو دندان‌ دیگر منسوب‌ به‌ او، دست‌ به‌ دست‌ می‌گشت‌ تا آنكه‌ عاقبت‌ به‌ سرندیب‌ (سیلان‌/ سری‌لانكا) رسید و امروز در معبد دندان‌ بودا در شهر كندی‌ در سری‌لانكا همه‌ ساله‌ محل‌ زیارت‌ صدها هزار نفر است‌. (امین‌، سیدحسن‌، ۱۳۷۸، ص‌ ۱۳۲).

ج) كتابهای‌ تِرَهْوادَهْ

از میان‌ كتب‌ تری‌پیتَكَهْ، دَمَه‌ پَدَه‌ بیشتر مورد توجه‌ طرفداران‌ طریقت‌ هینَهْیانَهْ است‌. كتاب‌ دَمَه‌ پَدَه‌ دارای‌ ۲۶ فصل‌ و ۴۲۳ شعر است‌. ۲۶ فصل‌ مذكور شامل‌ اینهاست‌: شعرهای‌ دوتای‌، آگاهی‌، اندیشه‌، گلها، مرد دانا، ارهت‌، هزاران‌، رفتار بد، كیفر، پیری‌، خود، جهان‌، بودا (= بیدار)، نیكبختی‌، كامرانی‌، خشم‌، ناپاكی‌، درستكاران‌، راه‌، شعرهای‌ گوناگون‌، راه‌ سرازیر، پیل‌، تشنگی‌، رهرو، و برهمن‌. در این‌ كتاب‌ از همه‌ تعلیمات‌ بودا سخن‌ رفته‌ است‌. گفتنی‌ است‌ كه‌ متنهای‌ چینی‌ و تبتی‌ دَمَه‌ پده‌ اندكی‌ با متن‌ پالی‌ متفاوت‌اند، گرچه‌ همگی‌ در جوهر آیین‌ هماهنگ‌اند، متن‌ چینی‌ ۳۹ دفتر و متن‌ پالی‌ ۲۶ دفتر است‌. متن‌ چینی‌ ۸ دفتر در آغاز و ۴ دفتر در پایان‌ افزوده‌ دارد و دفتر ۳۳ نیز علاوه‌ بر دفترهایی‌ است‌ كه‌ در متن‌ پالی‌ هست‌. متن‌ چینی‌ در همان‌ دفترهایی‌ هم‌ كه‌ میان‌ آن‌ و متن‌ پالی‌ مشترك‌ است‌، ۷۹ شعر بیشتر دارد (راداكریشنان‌، ۱۳۸۰، ص‌ ۱۵).

تازه‌ترین‌ ترجمه‌ فارسی‌ متن‌ دمه‌ پده‌ به‌ سال‌ ۱۳۸۰ برمی‌گردد كه‌ به‌ صورت‌ یك‌ مجموعه‌ (براساس‌ ترجمه‌های‌ دو مترجم‌ انگلیسی‌: راداكریشنان‌- ۱۹۵۸ و نارده‌ تیره‌ - ۱۹۵۹) توسط‌ استاد عسگری‌ پاشایی‌ انجام‌ و منتشر گردید. گفتنی‌ است‌ قبل‌ از آنان‌ در سال‌ ۱۳۵۷ یك‌ بار توسط‌ انجمن‌ حكمت‌ و فلسفه‌ ایران‌ به‌ نام‌ راه‌آیین‌ و باز در همان‌ سال‌ توسط‌ آقای‌ رضا علوی‌ به‌ نام‌ راه‌ حق‌ برگردان‌ و منتشر شده‌ بود. (ترجمه‌ اخیر در سال‌ ۱۳۸۰ توسط‌ نشر فرزان‌ تجدید چاپ‌ گردید).

پی‌نوشتها

۱. این‌ تفاوت‌ شبیه‌ است‌ به‌ آنچه‌ سعدی‌ در قطعه‌ی‌ معروف‌ زیر اشاره‌ می‌كند كه‌ تفاوت‌ صاحبدلی‌ كه‌ از خانقاه‌ به‌ مدرسه‌ آمد، در این‌ است‌ كه‌: گفت‌ این‌ گلیم‌ خویش‌ به‌ در می‌برد ز آب‌ وان‌ سعی‌ می‌كند كه‌ بگیرد غریق‌ را

۲. ناس‌، جان‌، تاریخ‌ جامع‌ ادیان‌، ترجمه‌ علی‌ اصغر حكمت‌ (چاپ‌ هفتم‌)، تهران‌، انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی‌، ۱۳۷۴، صص‌ ۲۲۴-۲۳۰.

۳. Tripitaka یا Ti-Pitaka به‌ معنی‌ سه‌ سبد و همان‌طور كه‌ در بخش‌ پیش‌ اشاره‌ شد، نامی‌ است‌ كه‌ برای‌ سه‌ بخش‌ كانون‌ پالی‌ گذارده‌اند: سبد روش‌ یا وینیَه‌ پیتَكه‌ (Vinay Pitaka) ، سبد گفتارها یا سوتَه‌پیتَكه‌ (Sutta- Pitaka) و سبد فلسفه‌ یا اَبیدَرمَه‌پیتَكه‌ (Abhidbamma Pitaka) . گفتنی‌ است‌ كه‌ سبد سوم‌ كانون‌ پالی‌، مركب‌ از تفسیر تحلیلی‌ بر فلسفه‌ و روان‌شناسی‌ بودایی‌ است‌ (سوزوكی‌، پیشین‌، ص‌ ۲۰)

۴. مولانا جلال‌الدین‌ محمد رومی‌ به‌ بلخ‌، علاقه‌ وافری‌ داشت‌. او درباره‌ بلخ‌ چنین‌ می‌سراید:

این‌ بخارا، منبع‌ دانش‌ بود پس‌ بخارایی‌ است‌ هر كاتش‌ بود

ای‌ بخارا! دانش‌ افزا بوده‌ای‌ لیك‌ از من‌ عقل‌ و دین‌ بربوده‌ای‌

۵. رواج‌ فرهنگ‌ بودایی‌ در شمال‌ شرق‌ ایران‌ در قرون‌ نخستین‌ هجری‌، دلایل‌ سیاسی‌ داشته‌ است‌. زیرا پس‌ از پیروزی‌ اعراب‌ بر ایرانیان‌ در عصر عمر، جبهه‌ی‌ جنگ‌ ایران‌ و عرب‌ از غرب‌ كشور به‌ شمال‌ شرقی‌ كشیده‌ شد. دهقانان‌ خراسان‌ و تخارستان‌ به‌ كمك‌ تركان‌ و تورانیان‌ و با حمایت‌ دولت‌ چین‌، پیروز (فرزند یزدگرد سوم‌ آخرین‌ پادشاه‌ ساسانی‌) را به‌ پادشاهی‌ برداشتند و در برابر تازیان‌ در فتح‌ خراسان‌ و فرا رود ایستادگی‌ كردند. حتی‌ پس‌ از پناهندگی‌ پیروز به‌ چین‌ در ۵۵ هجری‌، پسر او با نام‌ نرسه‌ با كمك‌ چین‌ در اطراف‌ تخارستان‌ علیه‌ اعراب‌ فعالیت‌ داشت‌. مسلم‌ است‌ كه‌ در این‌ اوضاع‌ و احوال‌، بازماندگان‌ ساسانی‌ چندان‌ به‌ كیش‌ زرتشتی‌ تكیه‌ نداشته‌اند و بلكه‌ برای‌ جلب‌ حمایت‌ دولت‌ چین‌ و بوداییان‌ تخارستان‌ بیشتر به‌ كیش‌ بودایی‌ متوجه‌ بوده‌اند. نگ‌: امین‌، سیّدحسن‌، پیشین‌، ص‌ ۱۲۵.

۶. كتاب‌ تری‌پیتَكَهْ (یا كتاب‌ قانون‌ مكتب‌ هینَهْیانَهْ) به‌ روایت‌ آقای‌ پاشایی‌ از ۳ قسمت‌ اصلی‌ (اَبی‌ در مه‌ پیتَكه‌، سوتّه‌ پیتكه‌، وِنیَه‌ پیتكه‌) تشكیل‌ شده‌ كه‌ اَبی‌ در مه‌ از ۷ قسمت‌ و سوتّه‌ از ۵ قسمت‌ تشكیل‌ گردیده‌ است‌. وینیَه‌ نیز از ۳ قسمت‌ اصلی‌تر (پری‌ واره‌، كَنْدَ كه‌ و سوتّه‌ وِبَنْگَهْ) تشكیل‌ یافته‌ كه‌ كَنْدكَهْ از دو زیر بخش‌ وسوتّه‌ وِبنگه‌ نیز از دو زیربخش‌ (بِكونی‌ وِبَنْگَهْ و مها وِبنگَهْ) فراهم‌ آمده‌ است‌. سوتّه‌ كه‌ خود به‌ ۵ زیربخش‌ منقسم‌ است‌، یكی‌ از آن‌ زیربخشها خود به‌ ۱۵ بخش‌ جزئی‌تر تقسیم‌ می‌گردد. به‌ این‌ ترتیب‌ بنابه‌ روایت‌ استاد پاشایی‌ تری‌پیتَكَهْ از حدود ۳۱ بخش‌ فرعی‌ تشكیل‌ گردیده‌ است‌ (شمای‌ زیر) از سوی‌ دیگر بنابه‌ روایت‌ رابرت‌ هیوم‌، تری‌پیتَكَهْ از ۲۹ بخش‌ فرعی‌ فراهم‌ آمده‌ است‌، كه‌ طول‌ هر یك‌ از آنها از ۱۰ صفحه‌ تا ۱۸۳۹ صفحه‌ است‌. (نگاه‌ كنید به‌: پاشایی‌، ع‌، بودا، تهران‌ و هیوم‌، ادیان‌ زنده‌ جهان‌، ترجمه‌: عبدالرحیم‌ گواهی‌، تهران‌، دفتر نشر فرهنگ‌ اسلامی‌، ۱۳۶۹، ص‌ ۱۱۳). تقسیم‌بندی‌ متون‌ كانون‌ پالی‌ - تری‌پیتَكَهْ به‌ روایت‌ استاد عسگری‌ پاشایی‌ به‌ شرح‌ زیر است‌:

تقسیم‌بندی‌ متون‌ كانون‌پالی‌ - تری‌پیتَكَهْ

تری‌پیتَكَهْ

C . اَبی‌ دَمَّهْ - پیتكَه‌ B . سوتّه‌ - پیتَكَه‌ A . وینیه‌ - پیتكَه‌

(هفت‌ كتاب‌) (پنج‌ مجموعه‌)

۱- ذَمَّه‌ - سَنْگَنی‌ پَری‌وارَه‌ كَنْدَكَه‌ سُوتَّه‌ - وِبَنْگَه‌

۲- وِبَنْگَه‌

۳- داتُوكَتا مَهاوَگَّه‌ چُولَه‌ وَگَّه‌

۴- پُوگَّله‌ - پَنْیتَی‌

۵- كَتاوَتُّو بِكُونی‌ - وِبَنگه‌ مَهاوِبَنگه‌

۶- یَمَكَه‌

۷- پَتّانَه‌

دیگه‌ - نِكایَه‌ مجمَه‌ - نِكایَه‌ سَمْیُوتَّه‌ - نِكایه‌ اَنْگُوتَّرَه‌ - نكایه‌ *كُودَّكَه‌ - نیكایه‌ تِیرَه‌ - گاتا پیتَه‌ - وَتُّو وِمانَه‌ - وَتَّو سُوتّه‌ - نِپاتَه‌ اِتی‌ وُوتَّكَه‌ اُودانَه‌ ذَمَّه‌پَدَه‌ كُودَّكَه‌ - نِپاتَه‌

۷ ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱

تِیری‌ - گاتا جاتَكِّه‌ نِدّیْسَه‌ پَتی‌سَمْبِهدا اَپَدانَه‌ بُدَّوَمْسَه‌ چَرِیا - پیتكَه‌

۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵

۷. این‌ واژه‌ دوبار در كتاب‌ به‌ كار رفته‌ و بنابراین‌ بعید نیست‌ كه‌ به‌ همین‌ دلیل‌ عنوان‌ كتاب‌ دَمَه‌ پده‌ انتخاب‌ گردیده‌ است‌ (پاشایی‌، عسگری‌، ۱۳۸۰، ص‌ ۱۵).

۸. Sutra به‌ معنای‌ سوره‌ و گفتار

۹. می‌گویند كه‌ ۴۲۳ شعر مورد اشاره‌ در ۳۰۰ موقف‌ مختلف‌ از سوی‌ بودا سروده‌ شده‌ كه‌ همگی‌ در دَمَه‌پَدَه‌ منعكس‌ می‌باشد. (نگ‌: ع‌. پاشایی‌، راه‌ آیین‌، تهران‌، نگاه‌ معاصر، ۱۳۸۰، ص‌ ۱۴).

۱۰. ع‌. پاشایی‌. همان‌. صص‌ ۹۳-۹۰

۱۱. ناكامورا می‌نویسد: «در گردهمایی‌ راجگهه‌ دو دسته‌ از رهبانان‌ شركت‌ داشتند، محافظه‌كاران‌ كه‌ سراسر وینیَه‌ را می‌پذیرفتند، و پیشروان‌ كه‌ همه‌ بندهای‌ وینیَه‌ را بی‌چون‌ و چرا نمی‌دانستند. گروه‌ نخست‌ را كاشیپه‌ رهبری‌ می‌كرد، و نماینده‌ گروه‌ دوم‌ آننده‌ بود. سپس‌ در گردهمایی‌ ویشالی‌ (Vaishجli) ده‌ مورد سازمانی‌ به‌ برخورد سخت‌ این‌ دو دسته‌ انجامید و از همین‌رو این‌ آیین‌ به‌ دو دسته‌ تراوادین‌ و پیروان‌ مهاسنگهیكه‌، بخش‌ شدند. آیین‌ بودایی‌ از دوران‌ نخست‌ تحت‌ تأثیر عوامل‌ بومی‌ رشد كرد و در هر مكانی‌ از آن‌ عوامل‌ رنگ‌ پذیرفت‌. همین‌ رنگ‌پذیری‌ به‌ تشكیل‌ فرقه‌های‌ گوناگون‌ كمك‌ كرد. این‌ برداشت‌ را می‌توان‌ با بررسی‌ رساله‌های‌ این‌ گروهها نشان‌ داد. در گروه‌ تِرَهْوادَهْ نزدیك‌ به‌ بیست‌ فرقه‌ شناخته‌اند. (آشتیانی‌، جلال‌الدین‌، ۱۳۷۷، ص‌ ۱۰۰)

۱۲. Vajji

a/Yasa - s َ ۱۳. Ya

soka َ a - al - ۱۴. K

۱۵. اكیرا می‌نویسد: صد سال‌ پس‌ از مرگ‌ بودا گردهمایی‌ (Sangiti) بزرگی‌ در وَیشالی‌ برای‌ رسیدگی‌ به‌ لغزشهای‌ رهبانان‌ تشكیل‌ شد، كه‌ آن‌ را سنگیتی‌ هفتصد شیوخ‌ نامیدند. از جمله‌ پرسشهای‌ مورد گفتگو چنین‌ بود (لغزشهای‌ رهبانان‌):

۱- نمك‌ را در شاخ‌ حیوانی‌ ریخته‌اند، كه‌ سرپیچی‌ از دستور انباركردن‌ خوراك‌ است‌.

۲- آنگاه‌ كه‌ سایه‌ روی‌ ساعت‌ (خورشیدی‌) دو انگشت‌ از نیمروز گذشته‌، غذا خورده‌اند، كه‌ سرپیچی‌ از دستور است‌.

۳- پس‌ از غذا خوردن‌ به‌ دهكده‌ دیگر رفته‌ و در یك‌ روز دوبار غذا خورده‌اند، كه‌ سرپیچی‌ از دستور است‌.

۴- آب‌ پنیر را پس‌ از نوشیدن‌ شیر نوشیده‌اند، كه‌ سرپیچی‌ از دستور است‌.

۵- بوریای‌ حاشیه‌دار به‌ كار برده‌اند، كه‌ سرپیچی‌ از دستور است‌.

۶- چند گردهمایی‌ دو هفته‌ یك‌ بار، در یك‌ سیما (Simج) انجام‌ داده‌اند، كه‌ سرپیچی‌ از دستور است‌.

این‌ گردهمایی‌ را همچنین‌ انجمن‌ بررسی‌ ونییَهْ (Vinaya Sangiti) می‌نامیدند در این‌ انجمن‌ كشمكشها بالا گرفت‌ و موجب‌ جدایی‌ بزرگ‌ در آیین‌ بودا شد (ظاهراً پرسشهای‌ بسیار مهمی‌ مورد گفتگو بوده‌!) و دو مكتب‌ كلی‌ یكی‌ به‌ نام‌ مَهاسنگهیكه‌ (Mahجsanghika) انجمن‌ بزرگ‌ كه‌ به‌ تفسیرهای‌ آزاد پایبند بودند، و دیگری‌ مكتب‌ شیوخ‌ (Sthaviravجda) كه‌ محافظه‌كار بودند، پدید آمد. در كنار این‌ دو مكتب‌، گروههای‌ دیگری‌ هم‌ سازمان‌ یافتند. در رساله‌ای‌ از استادی‌ به‌ نام‌ مَهادِوَه‌ (Mahجdeva) وابسته‌ به‌ سنّت‌ شمالی‌، انگیزه‌ این‌ جدایی‌ چیز دیگری‌ بیان‌ شده‌ است‌ و آن‌ هم‌ رأی‌ نبودن‌ درباره‌ پایگاه‌ ارهت‌ است‌ كه‌ از دیدگاه‌ پیروان‌ نخستین‌ بودا لغزش‌ناپذیر بود ولی‌ مهاسنگهیكه‌ با آن‌ گروه‌ هم‌آوا نبود. پرسشهای‌ پنجگانه‌ كه‌ مَهادِوَه‌ درمیان‌ می‌گذارد چنین‌ است‌:

۱- آیا ممكن‌ است‌ ارهت‌ هم‌ تحریك‌ شهوانی‌ شود.

۲- امكان‌ نادانی‌ برای‌ ارهت‌ هم‌ وجود دارد.

۳- ارهت‌ هم‌ ممكن‌ است‌ شك‌ كند.

۴- آیا امكان‌ دارد ارهت‌ به‌ یاری‌ دیگری‌ تنویر شود.

۵- آیا ارهت‌ راه‌ را با یك‌ ندای‌ شگفت‌زدگی‌ به‌ پایان‌ رسانده‌ است‌. (آشتیانی‌، ۱۳۷۷، ص‌ ۱۰۲)

كُنسه‌ پس‌ از بیان‌ گردهمایی‌ وَیشالی‌ می‌نویسد: «پیروان‌ حكمت‌ كهنی‌ برای‌ پابرجایی‌ دهرمه‌ تنها برگزیدگان‌ یا ارهتها را سزاوار می‌پنداشتند، ولی‌ پیروان‌ مهاسنگهیكه‌ افزون‌ بر ارهتها، رهبانان‌ و سرمایه‌داران‌ و مالكین‌ و مردم‌ را نیز شایسته‌ پیوستن‌ به‌ انجمن‌ می‌دانستند. مبنای‌ جدایی‌ این‌ دو گروه‌ را نخست‌ پرسشهای‌ پنجگانه‌ رهبانی‌ به‌ نام‌ مَهادِوَه‌ گزارش‌ داده‌اند كه‌ ارهت‌ را در شمار لغزش‌ناپذیران‌ نمی‌دانست‌ و گذشته‌ بر این‌ باور داشت‌ كه‌ ارهتها شبها انزال‌ منی‌ دارند و این‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ هنوز بر شهوت‌ خود چیره‌ نشده‌اند و مارَ می‌تواند آنها را گمراه‌ سازد. ارهتها همه‌دان‌ نیستند و هنوز جهل‌ را نابود نساخته‌اند، ارهتها ممكن‌ است‌ برای‌ تنویر نیاز به‌ دیگران‌ داشته‌ باشند و از دیگران‌ بیاموزند و نادانی‌ ممكن‌ است‌ در آنان‌ شك‌ به‌ وجود آورد. پیروان‌ حكمت‌ كهن‌ از این‌ سخنان‌ چنان‌ خشمگین‌ شدند كه‌ او را تاجرزاده‌ نابكاری‌ خواندند كه‌ با مادرش‌ زنا كرده‌ و پدرش‌ را مسموم‌ و سپس‌ مادر خود را كشته‌ است‌. او كشنده‌ بسیاری‌ از ارهتها نیز می‌باشد. این‌ نابكار پس‌ از این‌ تبهكاریهای‌ شرم‌آور ترك‌ خانه‌ كرده‌ و خود را در شمار رهبانان‌ درآورده‌ است‌ و اكنون‌ با درمیان‌ گذاشتن‌ این‌ پرسشها می‌كوشد در آیین‌ بودا شكاف‌ وارد سازد». (بنگرید به‌: آشتیانی‌، جلال‌الدین‌، عرفان‌ بودیسم‌، تهران‌، انتشار، ۱۳۷۷، ص‌ ۱۰۴).

ataliputra/Patatiputta - ۱۶. P

۱۷. Mahindra/Mahinda

۱۸. Sangamitta

alardhar - ۱۹. J

۲۰. نام‌ این‌ زائر را به‌ شكلهای‌ گوناگون‌ خوانده‌اند، چون‌ یوان‌ جوان‌، و مانند آن‌. . Yuan Chwang

۲۱. ارابه‌ی‌ بزرگ‌ هم‌ گفته‌اند. ana - ay - . Mah

۲۲. ارابه‌ی‌ كوچك‌ هم‌ گفته‌اند. ana - . Hi¨nay

۲۳. Kumara Jiva

۲۴. Budba babhadra

۲۵. Fa- Hsein

۲۶. Fa- Xian

۲۷. Hsuan - Tesang

۲۸. Xuan Zang

۲۹. تسانگ‌ به‌ منظور زیارت‌ دندان‌ بودا به‌ جلال‌آباد افغانستان‌ كنونی‌ رفت‌ ولی‌ آن‌ را در آنجا نیافت‌. وی‌ از وجود یكصد صومعه‌ بودایی‌ و سه‌ هزار راهب‌ كه‌ همگی‌ پیرو طریقه‌ی‌ هینَهْیانَهْ بوده‌اند، خبر می‌دهد. ر.ك‌: امین‌ سیّدحسن‌، بازتاب‌ اسطوره‌ بودا در ایران‌ و اسلام‌، تهران‌: میركسری‌۰۳۹;، ۱۳۷۸، به‌ نقل‌ از:

Translated by J.Taka Kusa, Delhi, ۱۸۹۶. A Record of the Buddhist Religion, tsing,

۳۰. Malay

۳۱. Chandra Gupta II

۳۲. Budhisattva

۳۳. Avalokiteshvara

۳۴. Goddess of Mercy

۳۵. Kwan - Yin

۳۶. Kannon

۳۷. Maha Vairo Cana

۳۸. Amitabha

۳۹. Western Paradise

۴۰. Pure Land

۴۱. Amida

۴۲. Dainichi

۴۳. Kamakura

۴۴. Todaiji

۴۵. Monclsticism

۴۶. Tien - Tai

۴۷. Tendai

۴۸. Chan

۴۹. Seon

۵۰. Enlightenment

۵۱. مكتب‌ ذن‌ در ژاپن‌ به‌ دو شاخه‌ رینزای‌ ذن‌ و سوتوذن‌ تقسیم‌ می‌شود.

۵۲. Taoism

۵۳. utra - s به‌ پالی‌ sutta .

۵۴. بخشهایی‌ از پِرَگیاپارمیتا توسط‌ استاد عسگری‌ پاشایی‌ به‌ فارسی‌ برگردان‌ شده‌ است‌. نگاه‌ كنید به‌: عسگری‌ پاشایی‌، فراسوی‌ فرزانگی‌، تهران‌، نگاه‌ معاصر، ۱۳۸۰.

۵۵. ع‌. پاشایی‌، فراسوی‌ فرزانگی‌، صص‌ ۴۷ - ۴۰

۵۶. Vafrayana

۵۷. Lamaism

۵۸. Bon

۵۹. Taoism

۶۰. نگاه‌ كنید به‌: هوكینز، بردلی‌، آیین‌ بودا، ترجمه‌ محمدرضا بدیعی‌، تهران‌، امیركبیر، ۱۳۸۰، ص‌ ۱۴۶

۶۱. Shingon

۶۲. Borobudur

۶۳. Tantric

۶۴. Kongo

۶۵. Indra

۶۶. Tantrism

۶۷. Mandala

۶۸. Mantras

۶۹. Mudras

۷۰. Kali

۷۱. Green Tara

۷۲. White Tara

۷۳. Mamaki

۷۴. Vafra Mandala

۷۵. Womb Mandala

۷۶. See: Kelly. L. Ross. Ph.D, http:// www. friesian. com/ buddhism. htm. p. ۸۹


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.