شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
دو راه حل برای یك مسئله
مجموعه جریان های سینمایی شناخته شده ای چون فیلمفارسی قبل از انقلاب، موج نو، فیلمفارسی پس از انقلاب، سینمای بدنه ای و تجاری، فیلم های هنری و آلترناتیو كلیت غریبی به نام سینمای ایران ساخته اند، با انبوهی از معضل ها و تناقضات در همه شئون آن: سیاستگزاری و نظارت، تولید، تامین سرمایه، عوامل تولید، ابزار تولید، آموزش نیروی انسانی، پخش، نمایش، سالن سینما، مخاطب، زیباشناسی، نقد و... اگر چنین نظری را بپذیریم آنگاه فروكاستن «بحــران» سینمــای ایران به فیلمنامه نویسی - چنانكه مدتی است باب روز شده- و یا تك عناصر دیگر به شوخی می ماند؛ بنابراین به نظر می رسد بتوان- بدون مبالغه و احساس عذاب وجدان- ادعا كرد كه بحران سینمای ایران خود «سینمای ایران» است. از سوی دیگر محصول تلاش های تعداد بسیار محدودی از فیلمسازان نشان از نوعی فراروی از این بحران و حل مسئله می دهد: فیلمسازانی نظیر مهرجویی و كیارستمی كه با روش های ابتكاری خود موفق شده اند فیلم های منفردی فارغ از سطح كیفی كلیت سینمای ایران خلق كنند. بررسی حضور چنین فیلمسازانی درون مناسبات سینمای ایران و راه های متفاوتی كه برای تعامل، تحلیل و فرآروی از آن برمی گزینند می تواند واجد نكات قابل اشاره ای باشد.
مقدمه
اگر «سینمای ایران» این مفهوم مناقشه برانگیز و نادقیق را (همچون هر سینمای منسوب به سرزمینی، سینمای آمریكا، سینمای استرالیا، سینمای اندونزی و...) در كلی ترین، انتزاعی ترین و غیرجدلی ترین مفهومش، حاضر كنیم، یعنی مفهومی كه حداكثر دلالت بر انتسابی زبانی دارد و كماكان مدعی ایفاد معنا از آن باشیم، آن گاه هر چند نتوان همه كاستی های سینمای ایران را برطرف كرد(!) یا دست كم برشمرد (!)اما می توان مبنای یك بحث را بر آن پی ریخت. از میان همه مباحث قابل تصور و روش های تحقق آنها، یكی هم می تواند بررسی روش و سلوك هنری فیلمسازان سینمای ایران باشد. و از این میان، دو تن كه تا سرحد از هم گسیختن و انفصال، «سینمای ایران» را به سوی خود كش می دهند: داریوش مهرجویی و عباس كیارستمی فیلمسازانی اند، چنان دور از هم، كه شاید فقط زیر سقف گسترده «سینمای ایران» جمع شوند. در عین حال هر كدام- با روش و سبكی كاملاً متفاوت- به نحو متناقض نمایی از ستون های استوار نگهدارنده همین سقف هستند.گرچه ممكن است تركیب مهرجویی- كیارستمی برای تبیین بحثی قیاسی یا تطبیقی، عجیب ترین انتخاب به نظر برسد، اما به دلیل رویكردهای متفاوتی- اگر نگوییم معارض- كه نسبت به سینمای ایران و بضاعت آن به عنوان محیط عمل، ابزار، عوامل تولید، پخش و نمایش دارند، قیاس آن دو با هم از سویی و نسبت آنها با سینمای ایران از سوی دیگر، می تواند نتایج جالبی در پی داشته باشد. علت های تفاوت رویكردهای كیارستمی و مهرجویی، هرچه باشد، نتایج آن به آثاری منجر شده كه دو برداشت و «راه حل» كاملاً متفاوت نسبت به «مسئله» سینمای ایران و محدودیت ها و «معضل»های آن، نشان می دهد. (معضل های سینمای ایران، منحصر به فرد و خود ویژه نیستند و در همه كشورهای جهان سوم (یا در حال توسعه) كه صاحب صنعت سینمای استواری نیستند و با كمبود امكانات تكنیكی، منابع و نیروی انسانی ماهر و مسائل مربوط به پخش و نمایش مواجه اند و با خط قرمزها و محدوده های تعریف شده یا نشده زیادی روبه رو هستند، عمومیت دارد.)
چكیده راه حل های این دو را می توان اینگونه بیان كرد: حذف (و تحدید)، جذب (و تقویت).
راه حل یك
راهبرد كیارستمی برای رسیدن به دغدغه و هدف همیشگی اش، یعنی «واقعیت» مبتنی بر ایجاد محدودیت، حذف و تقلیل گرایی است. بنابراین هر عاملی كه به باورپذیری، راست نمایی و بی واسطگی «واقعیت» موردنظر او خدشه وارد كند، حذف می شود.۱ تاثیر این محدودیت ها، حذف ها و تقلیل ها بر تمامی سازوكار و مراحل و عوامل تولید (حتی تعداد آنها) و نمایش و وجوه متنی و فرامتنی آثار او قابل مشاهده است. گرچه از دیدگاهی همه این گزینش ها را می توان حاكی از ذوق فردی و سبك شخصی هنرمند دانست. اما چنانكه بررسی پیدایش سبك ها و مكاتب گواهی می دهد، هیچ سبك و گزینش خلاقی نیست كه منشاء فرامتنی نداشته باشد و با زمینه اجتماعی خود در تعامل نباشد. حضور بازیگران و كار در فضای خارجی بدون نورپردازی های مرسوم در ایتالیای آشوب زده و ویران دوره نورئالیسم یا رواج و شكوفایی ژانر نوآر و گنگستری در آمریكای دوره منع مشروبات الكلی و ركود اقتصادی، تنها دو مثال آشنا و دم دست اند. امساك در نمایش صحنه های داخلی و «اندرونی» با حضور زنان در فیلم های كیارستمی به طور كلی و در فیلم های پس از انقلاب او، به طور خاص دست كم از دیدگاه این بحث، صرفاً دلایل متنی و اقتضای زیباشناختی ندارد. بلكه راه حلی است كه او برای مسئله حجاب و پوشش زن انتخاب می كند و هزینه ای است كه بابت سرسپردگی اش به راست نمایی و «واقعیت»، می پردازد: با اینكه سال ها از طرح مسئله پوشش شرعی زن در اندرونی ها گذشته و به نظر می رسد برای فیلمسازان و تماشاگران در گذر سالیان تبدیل به مسئله ای غیرقابل اجتناب و در نتیجه «طبیعی» و «درون متنی» شده است، اما زنـان فیلم هــای كیـــارستمی - صرف نظر از شهره آغداشلوی گزارش سال های دور- كماكان یا روستائیانی هستند در حال طی حدفاصل حیاط و اندرونی و پوشش آنها نه تنها خللی در واقع نمایی موردنظر فیلمساز ایجاد نمی كند بلكه با توجه به زمینه سنتی حضور شخصیت ها به باورپذیری آنها كمك هم می كند و یا زنانی شهری عمدتاً از طبقه متوسط كه حداكثر فضای خصوصی كه نصیب می برند، صحنه های «داخلی» و نیمه شخصی اتومبیل است. جالب اینكه همان طور كه از دیدن دختری با روسری و مادرش با مقنعه در خانه هر یك از فیلم های ایرانی، متعجب نمی شویم، ندیدن زنان در اندرونی های آثار كیارستمی هم غیرطبیعی به نظر می رسد. حتی می توان گفت اصلاً بعید نیست، دیدن زوجی در خانه در فیلمی از كیارستمی در حالی كه زن محجبه است، مبهوتمان می كند. انگار كه _ دست كم در این مورد خاص- كیارستمی توانسته فرض ها و هنجارهای دنیای آثارش را در جهتی خلاف جریان عمومی سینمای ایران، تثبیت كند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست