چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
بدحجابی در نگرش جامعه شناختی
یكی از رویكردهای مطرح در زمینه تبیین انحرافات اجتماعی، رویكرد گزینش عاقلانه است. طبق یكی از نگاههای جدید در این رویكرد، رابطه منحرفانه و كجروانه به منزله بازار انحراف و جرم است كه مشتمل بر تقاضا و عرضه میباشد. بر طبق برداشتهای جدید، فرد منحرف در بخش تقاضا قرار دارد و فرد بزهدیده به هیچ وجه در این جریان، منفعل و بیتأثیر نیست بلكه با قرار گرفتن در بخش عرضه، فعالانه در شكلگیری عمل منحرفانه شركت میكند. این مدل تحلیل، در مورد انحرافات اجتماعی و اخلاقی ناشی از عدم رعایت حجاب صحیح كاربرد دارد و مستلزم سیاستهای كنترلی متناسب با خود است.
اگر با این رویكرد به تحلیل برخی متون دینی (آیات مربوط به حجاب) بپردازیم، شاهد تأیید این مدل در این آیات خواهیم بود و تشریع حجاب به منزله یك سیاست كنترلی، به خوبی در این مدل معنا مییابد. موضوع بدحجابی در جامعه ما از اموری است كه ذهن بسیاری از دینداران جامعه را به خود مشغول داشته است. تلقی بدحجابی به عنوان امری نابهنجار و نامطلوب نشانگر این است كه ذهنیت فرهنگی و دینی ما برای بدحجابی آثار و تبعات نامطلوبی قائل است و به تعبیر دیگر، آن را علت برخی پدیدههای نامطلوب دیگر در جامعه میانگارد. در این نوشتار سعی شده، با مروری كوتاه بر نظریههای علمی ارائه شده در زمینه تبیین[۱] (علت یابی) انحرافات و ناهنجاریهای اجتماعی و سیر تحول آن نظریهها، موضع جدیدترین نظریهها، نسبت به این تلقی رایج در میان دینداران جویا شود و سرانجام با استمداد از بیانات عالمان دینی، از چشمانداز دینی به این موضوع پرداخته شود. اما پیش از بیان نظریههای مطرح در این زمینه، در ابتدا لازم است، مفاهیم اصلی به كار رفته در این مقاله تعریف گردد.معنی شناسی بدحجابیهمانگونه كه از تـركیب لفظی ایـن مفهوم برمیآیـد، بـرای تعریف بـدحجابی بهتر است، در ابتدا حجاب و حدود آن مشخص گردد و از آنجا كه هدف دستیابی به اصطلاح شرعی این مفهوم است، باید دید كه حجاب علاوه بر معنای لغوی، در شرع اسلام چه معنایی دارد. از نظر لغوی لغت حجاب به معنای پوشیدن، پرده و حاجب به كار رفته و در هیچ موردی اصالتاً به معنای نوع، سبك پوشیدن و نوع سبك لباسی كه پوشیده میشود، اطلاق نشده است.[۲] در اصطلاح فقهی نیز برای رساندن معنای پوشش زنان، از لغت حجاب استفاده نشده و نمیشود، بلكه از لغت «سَتر» كه به طور دقیق، در معنای پوشش و پوشاندن است، استفاده میشود.[۳] در مورد میزان و مقدار پوشش بدن كه در شرع اسلام برای زنان واجب شمرده شده است، با نگاهی به رسالههای عملیه مراجع تقلید میتوان دریافت كه حجاب صحیح و واجب عبارت است از، پوشانیدن تمام بدن به جز قرص صورت و دو دست (از مچ دست به پایین).
اما این تعریف فقهی تعریف حداقلی است و با نگرشی وسیعتر و دیدی اجتماعی به احكام اسلام شاید بتوان گفت تعریفی ناقص است. به سخن دیگر، برطبق رویكرد عالمان ژرفاندیش دینی، با تأمل دقیق در منابع آموزههای دینی، میتوان از جنبههای فردی این حكم فراتر رفت و به ابعاد اجتماعی این رفتار متوجه گردید. همانگونه كه استاد شهید مرتضی مطهری خاطرنشان ساخته است: «پوشش ]وحجاب زن[ در اسلام این است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری وخودنمایی نپردازد.»[۴] بنابراین، مقصود از حجاب اسلامی، آن نوع پوششی است كه دارای این دو ویژگی باشد:
۱)حدود شرعی پوشش در آن رعایت شده باشد.
۲)با خودنمایی وجلب نظر نامحرمان همراه نباشد.
طبق این تعریف، حجاب امری نیست كه صرفاً به موضوع پوشش مرتبط باشد، بلكه امری رفتاری نیز هست. با روشن شدن مفهوم حجاب، تصور جامعتری از بدحجابی در ذهنمان شكل میگیرد. بدحجاب فقط كسی نیست كه حد واجب حجاب شرعی را رعایت نمیكند؛ ممكن است كسی این حدود را كاملاً رعایت كند ولی در عین حال وضع ظاهرش، نوع رفتارش با مردان، نوع سخن گفتنش، نوع راه رفتنش، حتی نوع نگاهش به افراد و اطرافش و در یك كلام، نوع رفتار ارتباطی او در اجتماع به گونهای باشد كه «زباندار»[۵] باشد، یعنی با زبان بیزبانی توجه نامحرمان را به خود جلب نماید. تذكر این نكته لازم است كه ویژگی خودنمایی و به تعبیری، زباندار بودن رفتار و پوشش، ربطی به آگاهی و قصد فاعل رفتار یا پوشش ندارد و ممكن است این جلب نظر غیرآگاهانه و غیرعمدی باشد.
انحراف اجتماعی انحراف یا كجروی[۶] به رفتار یا كنشی[۷] اطلاق میشود كه هنجارهای مقبول جامعه را زیرپا میگذارد.[۸] در هر جامعهای برحسب موقعیتهای گوناگون، انتظارات خاصی از اعضای جامعه وجود دارد. بیتوجهی به این انتظارات به معنای انحراف از آنها محسوب میشود. این انتظارات و هنجارها بسته به اهمیتی كه جامعه برای آنها قائل است، میتواند واكنشهای متفاوت اجتماعی را در قبال نقض آنها برانگیزد؛ بر این اساس، هنجارهای اجتماعی را به دو دسته كلی میتوان تقسیمبندی نمود:
۱) شیوههای قومی[۹]؛ شیوههای قومی به آن دسته از هنجارهای اجتماعی اطلاق میشود كه نقض آنها هرچند نامطلوب و نابهنجار تلقی میشود، ولی واكنش شدید مردم را در پی ندارد و واكنش در حد عدم تأیید آنان محدود میماند.[۱۰] مانند كسی كه چشمچرانی كند، این رفتار گرچه امری نامطلوب تلقی میشود ولی معمولاً مردم با مشاهده آن چندان واكنشی نسبت به فرد مزبور نشان نمیدهند.
۲) رسوم اخلاقی[۱۱]؛ یعنی هنجارهای نیرومندی كه از نظر اخلاقی مهم محسوب میشود و مجازات متخلفان از آنها، شدیدتر وشامل جریمههای مالی و فیزیكی میشود.[۱۲]برای مثال در جامعه ما حفظ حریم و احترام بانوان از هنجارهای مهم به شمار میرود و اگر كسی با گفتن متلك و سایر اذیتهای كلامی این هنجار را نقض كند، سایر افراد شاهد قضیه به شدت با وی برخورد خواهند كرد.
۳) قانون[۱۳]؛ قانون آن دسته از هنجارهای اجتماعی است كه جامعه، آنها را چنان برای بقای خود حیاتی میداند كه هنگامی تخلفی در مورد آن صورت بگیرد، دولت و ابزارهای حكومتی را به مقابله با آنها وامیدارد و متخلف از آنها ممكن است به زندان، محرومیت از حقوق اجتماعی یا اعدام محكوم شود؛ مانند ارتكاب زنای به عنف.[۱۴] در این نوشتار مقصود از انحرافات اجتماعی، انحراف از هنجارهای اجتماعی نوع دوم و سوم است، یعنی انحرافهایی كه واكنشهای نسبتاً شدید اجتماعی را ایجاد مینماید. تبیینهای مختلف از انحراف اجتماعی انحراف اجتماعی مورد تبیینهای مختلفی قرار گرفته است، از قبیل: تبیینهای زیستشناختی، روانشناختی و اجتماعی. در تبیین زیستشناختی، محور اصلیموضوع، ویژگیهای بیولوژی و زیستشناسی فرد منحرف است كه در آن ساختمان بدن تا عوامل ژنتیك شخص كجرو، مورد توجه و بررسی قرار میگیرد.[۱۵]در تبیین روانشناختی بر تفاوتهای فردی اشخاص در شیوه تفكر و احساس درباره رفتار خویش تأكید میشود.[۱۶] در تبیین اجتماعی كه اینجا صرفاً این موضوع مورد بحث قرار میگیرد، انحراف اجتماعی نوعی كنش اجتماعی محسوب میشود؛ بنابراین برای شناخت آن لازم است، مروری كوتاه به رویكردهای كلی و مهم در تبیین كنش اجتماعی شود تا در پرتو آن، پدیده انحراف اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.
با مروری بر نظریههای گوناگون در این حوزه، رویكردهای عمده و مهم در این زمینه به قرار ذیل میباشد:
۱) رویكرد كاركردگرابر طبق رویكرد كاركردگرا[۱۷] «شئون مختلف جامعه را بر حسب پیامدهای سودمندی كه برای نظام بزرگتر اجتماعی دارند، تبیین میكنند.»[۱۸] برای مثال اگر سؤال شود كه چرا در هر جامعهای با وجود سیاستهای كنترلی، میزانی از انحراف از هنجارهای اجتماعی به چشم میخورد، گفته میشود كه به طور اساسی وجود میزانی از انحراف و هنجارشكنی در جامعه، برای حیات و بقای آن مطلوب و حتی ضروری است؛ چرا كه انحراف و هنجارشكنی موجب میشود كه هنجارهای اجتماعی از حالت اجمال و ابهام به درآیند و وضوح و روشنی بیشتری برای آحاد جامعه پیدا نمایند و این امر، وفاق بر سر هنجارها را كه اساس انسجام اجتماعی را تشكیل میدهد، سهلتر میسازد.
۲) رویكرد ساختارگرا بـرحسـب رویـكرد سـاختارگرا[۱۹] «شئون مختـلف جـامعه را بـرحسـب پیامدهای پیشبینیپذیر اوصاف ساختاری جامعه تبیین میكنند.»[۲۰]به عنوان نمونه در مقام پاسخ به این سؤال كه چرا در جامعه ما با وجود مقبولیت عام یك سری ارزشهای اخلاقی در باب روابط مرد و زن، انحراف اجتماعی در این زمینه با درجات مختلف به چشم میخورد، اگر پاسخ داده شود كه چون ساختار اقتصادی كشور موجب شده كه افراد توانایی لازم برای تأمین حداقل امكانات برای تشكیل خانواده را نداشته باشند و به همین جهت از راههای خلاف هنجارهای اجتماعی به تأمین نیازهای غریزی خود روی میآورند، در واقع تبیینی ساختاری از این پدیده به دست آمده است.
۳) رویكرد ماتریالیستیدر رویكرد ماتریالیستی، با تحلیل صورتهای مختلف تكنولوژی و آرایشهای اجتماعی حاكم بر تولید (پایه اقتصادی[۲۱]) میتوان ویژگیهای مهم حیات جمعی را تبیین نمود.[۲۲] مطابق این رویكرد، وجود انحراف اجتماعی و هنجارشكنی در جوامع امروزی ناشی از این امر است كه در این جوامع اقتصاد سرمایهداری حاكم است. تأكید بر فردگرایی یكی از نیازهای حیاتی چنین نظام اقتصادی است و رواج فردگرایی به معنای سست شدن پایبندی افراد جامعه به هر چیزی است كه لازمهاش كنار گذاشتن خواستههای فردی و توجه به اقتضائات زندگی جمعی است.چنان كه مشاهده میگردد، این سه رویكرد در تبیین كنشهای اجتماعی از جمله انحرافات اجتماعی، بر عوامل كلان اجتماعی (كه در خارج از ذهن كنشگر قرار دارند) تأكید دارند و به متغیر فرد كنشگر، ذهنیت و فعل و انفعالهایی كه در ذهن او صورت میگیرد تا به ارتكاب عملی منتهی میشود، توجهی ندارند. هرچند توجه به عوامل كلان به هیچ وجه قابل اغماض نیست و در جای خود ضروری است، ولی از آنجا كه كنش، از یك عامل انسانی دارای آگاهی و اراده سرمیزند، نقش فرد كنشگر را نباید از نظر دور داشت.
در اینجا ضمن اذعان به سودمندی تبیینهای سطح كلان، برای تبیین در سطح خرد، بر توضیح رویكرد ذیل متمركز میگردد.
۴) رویكرد گزینش عاقلانهرویكرد گزینش عاقلانه[۲۳]، یك اصل محوری دارد و آن «این است كه رفتار آدمیان، هدفدار و سنجیده (سنجشگرانه) است...آدمیان در چند راهیها راهی را كه با اغراضشان موافق است اختیار میكنند، برای رفتن به هر راهی محاسبه سود و زیان میكنند... عملی عاقلانه و سنجیده است كه در چارچوب اطلاعات مشخص از شقوق مختلف، وسیله مناسبی برای رسیدن به هدفی باشد.»[۲۴] بنابراین، رفتار منحرفانه نیز نوعی تصمیمگیری فردی و گزینش عقلانی فایدهگرایانه است كه پس از سنجش پیامدهای مثبت و منفی رفتار منحرفانه صورت میگیرد؛ به علاوه، در این رویكرد اصل بر این است كه امكان گزینش و تصمیمگیری برای همه افراد به یكسان وجود دارد.[۲۵]
در قلمرو جرمشناسی، نقطه اوج این نوع تبیین را در آغاز میتوان در قرن هفدهم میلادی در ایدههای مكتب كلاسیك در حوزه جرمشناسی مشاهده نمود.[۲۶] اصول این تفكر با پیدایش تفكر پوزیتیویستی در حوزه علوم طبیعی و انسانی به دست فراموشی سپرده شد. از اواسط دهه ۱۹۷۰ به بعد نیز میتوان شاهد طرح تدریجی این دست تبیینها بود؛ در این تبیینها از نو، بزهكاران كنشگرانی اندیشهورز تلقی میشوند كه برای ارتكاب رفتارهای انحرافی خود برنامهریزیهای خاص دارند، از جمله آنكه قبل از هرچیز، آماجهای رفتار خویش را مورد توجه قرار میدهند و اگر ضررها و خطرهای عمل مورد نظر را بیش از منافع حاصل از آن ببینند، از ارتكاب آن چشم میپوشند.[۲۷] ـ رویكرد عرضه و تقاضا اهمیت رویكرد گزینش عاقلانه در حوزه تبیینهای خرد از رفتار منحرفانه در این است كه اساس و مبنای نظریهها و رویكردهای متفاوتی در این زمینه شده است. یكی از اساسیترین و قدیمیترین اینها، رویكردی است كه رابطه منحرفانه و كجروانه را به صورت بازار عرضه و تقاضا تصویر میكند و فرد كجرو را در جایگاه «عرضهكننده» مینشاند.[۲۸] «ارلیش»[۲۹] با چنین دیدگاهی نقش عوامل بازدارنده (مانند مجازاتهای قانونی و اجتماعی در نظر گرفته شده) را دارای اهمیتی قاطع در تعیین فراوانی انحراف و كجروی در هر جامعهای میداند.[۳۰] بنابراین برای كنترل روند انحرافات، باید بالا بردن هزینه جرم از طریق تقویت بازدارندهها، مثل مجازات بزهكار، پلیس و نظام جزایی را در دستوركار قرار داد.[۳۱] اشكالی كه در این رویكرد هست، این است كه به طور مشخص بیان نمیشود كه در این بازار انحراف و جرم، نقش تقاضا را چه كسی ایفا مینماید.اما روایت جدیدتر تقریر «ون دیك»[۳۲] از این رویكرد است.
وی فرد منحرف و آسیبساز را شاخص بخش «تقاضا» و بزهدیده (كسی كه از رفتار انحرافی آسیب میبیند) را شاخص بخش «عرضه» قلمداد میكند؛ بدین معنا كه آنچه فاعل حقیقی كجروی در بازار جرم و كجروی دارد، صرفاً آمادگی و انگیزه و گاه ابزار لازم برای این كار است؛ در مقابل، آنچه فرد بزهدیده عرضه میدارد، آسیبپذیر نمایاندن خود و ایجاد این باور در فرد منحرف است كه میتواند انگیزه و توانمندیش برای هنجارشكنی را به فعلیت برساند. بدینسان روشن میشود كه این روایت از رویكرد گزینش عاقلانه، یك گام از روایت قبل جلوتر است؛ چرا كه تحلیل خود را صرفاً بر شخص خاطی متمركز نمیسـازد بلكه به نقشآفرین بزهدیده در جریـان انحراف و كجروی صحه و تأكیـد میگذارد. به تصریح برخی محققان[۳۳] در خلال دهه ۱۹۹۰، «در میان جدیدترین معارف جرم شناختی، دیگر مسأله عمده، مجرم نیست بلكه بزهدیده است، یعنی كسی كه شیوه زندگی و فعالیتهای روزمره وی ممكن است او را در برابر جرم آسیبپذیر كند.»[۳۴] این بیان گرچه به طور مشخص در مورد شكستن هنجارها از نوع قانون (نوع سوم از تقسیمبندی هنجارهای اجتماعی) ابراز شده ولی به راحتی میتوان آن را به سایر هنجارهای اجتماعی نیز تعمیم داد. بدحجابی در رویكرد عرضه و تقاضا تبیینهای مختلف از انحراف اجتماعی، به طور عام و نظریه مبتنی بر ایده بازار عرصه و تقاضا به طور خاص، جنبه تبیینی دارند؛ بدین معنا كه به دنبال تعیین مقصر اصلی در كنش منحرفانه و هنجارشكنانه نیستند.
از اینرو، برحسب این نظریه، كسی كه عامل انحراف تلقی میشود (در صورتی كه انحراف در حد نقض قانون باشد)، از نظر حقوقی مسئول شناخته نمیشود و لازم نیست بار مجازات را تحمل كند. زیرا همانطور كه گفته شد، مقصود اصلی این است كه در عین اذعان به مسئولیت فرد منحرف و متخلف نسبت به عمل خود، شناسایی زمینه و عوامل كوچك و بزرگی كه موجب پدیدآمدن و تحقق كنشی كجروانه شدهاند، فراهم گردد تا بدین ترتیب، سیاستهایی كه در جهت كاهش انحراف پیشنهاد و اجرا میشود، نسبت به برخی عوامل بروز انحراف دچار بزرگبینی بیش از حد و نسبت به برخی دیگر دچار غفلت و جهل نگردد. برای مثال در مورد مبحث اصلی این نوشتار كه در حوزه روابط بین مرد و زن میباشد، به طور قطع هیچ جامعهای را نمیتوان یافت كه در این مورد كاملاً فاقد هنجار و قواعد رفتاری باشد. نقض این هنجارها نیز بسته به اهمیت هنجار نقض شده، واكنش متناسب با خود را در پی خواهد داشت.
برطبق نظریهعرضه و تقاضا، در راستای حفظ هنجارها، حریمها و ارزشهای حاكم بر جامعه و نیز به دنبال راهكارهایی برای كاهش یا حذف انحرافات علاوه بر اینكه مجازات متوجه فرد منحرف میشود، شخص بزهدیده هم (كه در این موارد معمولاً جنس زن است)، از این سرزنش و سیاست در امان نمیباشد، چرا كه او هم صرفاً منفعل نبوده است. چون زنان به علت مطلوبیتهای طبیعی كه خواهناخواه در ظاهر و جسم خود، در نظر مردان دارند و نیز به علت مطلوبیتها و جذابیتهایی كه میتوانند آگاهانه یا ناآگاهانه (براساس تربیت نادرست) به رفتار خود در منظر مردان ببخشند، در بخش عرضه قرار میگیرند. این در حالی است كه در وضع عادی، جذابیتها و مطلوبیتهای مردان برای زنان از سنخ امور ظاهری و جنسی نیست و از این لحاظ آنان عرضه كننده نیستند بلكه متقاضی هستند. بنابراین، هرقدر این اقسام زیباییها از جانب زنان، بیشتر در دسترس مردان باشد، به معنای عرضه بیشتر آنها در برابر انظار متقاضیان است. اقتضای چنین وضعی، بیانگر این پیام (هرچند معمولاً ناخواسته) از جانب زنان بالقوه بزهدیده به مردان بالقوه كجرو است كه آنها به راحتی به این نوع زنان دسترسی پیدا كنند. در این صورت امكان نقض هنجار سهلتر و كمهزینهتر میگردد. آنچه در این میان مانع بروز كنش كجروانه میشود، یكی هزینه بالای كجروی به علت مجازات سنگین قانونی یا اجتماعی و دیگری، كاهش آگاهانه یا ناآگاهانه عرضه از طریق وجود الگوهای رفتاری صحیح در میان زنان است.
با چنین مقدمهای روشن میشود كه بیحجابی یا بدحجابی به معنای عام، عرضه هرچه بیشتر است.
یكی از راههای كاهش عرضه، رعایت حجاب به معنای عام آن (پوشش اندام و زباندار نبودن رفتار) است، چرا كه فرصتهای هنجارشكنی را از دست كجروان میگیرد. البته این نكته نیز شایان ذكر است كه این پوشش و محافظت نباید چنان افراطآمیز باشد كه خود از سویی دیگر به جلب توجه و در نتیجه، به نوع دیگری از عرضه منجر شود. به طور كلّی اساس حد و مرز افراط و تفریط در این باب بیشتر به عادات فرهنگی هر جامعه یا اجتماعات كوچكتر برمیگردد. برای مثال در اجتماعات روستایی، بیرون ماندن مقداری از موی سر زنان در برابر مردان نامحرم شاید عرضه و مایه جلب توجه نباشد (به همین دلیل برخی مراجع از جمله حضرت امام (ره) در رسالههای علمیه خود هرچند با احتیاط بسیار، این مقدار را از شمول وجوب ستر استثنا كردهاند)، ولی معلوم نیست، همین امر در غیر روستا چنین وضعی داشته باشد. پس از آشنایی با این نظریات، نظرگاه متون دینی در تأیید یا نفی این رویكرد مورد بررسی قرار میگیرد. اما قبل از ورود به این بحث لازم است، نكتهای در باب رابطه بین گزارههای دینی و نظریات علمی روشن شود. پرواضح است كه اعتبار گزارههای دینی اسلام، از اعتقاد به مبدأ وحی نشأت میگیرد و تأیید یا عدم تأیید علوم تجربی نمیتواند و نباید در پایبندی به گزارههای دینی دستكم در خصوص ضروریات دین خدشه وارد سازد.
اما این نكته را نمیتوان انكار كرد كه اطلاع از این نظریات كه حاصل تلاش و كنكاش عقل بشری برای حل مشكلات زندگی و اصلاح راههای رفته است، میتواند به فهم بهتر و روشنتر گوهرهای گرانبهایی كه منبع وحی در اختیار دینداران قرار داده، كمك شایان نماید. به علاوه، این نظریه و نظریههای مشابه آن تراوش ذهنی كسانی است كه در یك بستر فرهنگی خاص با سابقه تاریخی بیاعتنایی به گزارههای دینی پرورش یافتهاند و كشانده شدن آنان به اتخاذ چنین مواضع علمیای، به معنای یك عقبنشینی از مواضع علمی گذشتگان خود و به یك معنا دلالتگر بر آزمون تجربی گزارههای دینی اسلام است، امری كه امكان آن برای مسلمانان به لحاظ ویژگیهای فرهنگی فراهم نیست. حجاب در قرآن عمده متون دینی كه در این بخش مطرح میگردد، آیات مربوط به حجاب است كه دو سوره قرآن، نور و احزاب آمده است. در این نوشتار، به آنچه در این آیات در مورد تعیین حد واجب آمده پرداخته نمیشود، بلكه مقصود اصلی بهره بردن از آنها در راستای موضوع بحث است.[۳۵] محدود شدن تقاضا - «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلك ازكی لهم اِنّ الله خبیر بما یصنعون.»[۳۶] خداوند متعال در این آیه تكلیف مرد نامحرم را در عرصه اجتماع و به هنگام برقرار كردن ارتباط با زن نامحرم مشخص ساخته است. خداوند متعال به پیامبر اكرم (ص) دستور میدهد كه به مردان مؤمن ابلاغ كند كه از خیره شدن به زنان بپرهیزند و دامان خود را از گنـاه حفظ كننـد. (یـا بر طبق تفسیر دیگری، فرج خـود را از دیـدگان دیگران بپوشانند.)
محدود شدن عرضه زنان مؤمن همچون مردان باید نگاه خویش را كنترل نمایند. اما آنها علاوه بر این تكلیف مشترك، موظف به انجام تكالیف دیگری نیز هستند. این تفاوت و تكلیف اضافی، نه از روی تبعیض ناروا بین زن و مرد است بلكه متناسب با تفاوت ذاتی این دو جنس است. مرد متقاضی است و همواره از طریق دیدن به دامن خطا میافتد، بر خلاف زن كه چنین نیست. خطای زن در نحوه عرضه زیباییهای خویش است كه همان خودنمایی و جلب نظر است؛ از این رو، شارع مقدس با تشریع حجاب در نظر داشته كه عرضه، به حیطه خاصی (محیط امن خانواده) محدود شود. محدودیت عرضه، در اصل موجب محدود گشتن تقاضا میگردد.
زیرا زنان با رعایت و حفظ حجاب، خود را از هوسبازیهای مردان در امان نگه میدارند و میتوانند آزادانه در جامعه حضور پیدا كنند، بدون اینكه مورد اذیت و آزار قرار بگیرند و خود را به راحتی و ارزان در عرضه تماشای مردان قرار دهند. همانطور كه در مفهومشناسی حجاب ذكر گردید، عرصه حجاب محدود به یك زمینه نیست، بلكه دامنهٔ آن فراتر از حفظ پوشش ظاهری است كه به این موارد اشاره میگردد:
۱) پوشش
«یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن»[۳۷]، «و زیور خویش آشكار نكنند، مگر آنچه پیداست و سرپوشهای خویش بر گریبانها بزنند.» در فراز انتهایی این آیه، دستور دیگری به عنوان مكمل حجاب شرعی ذكر شده كه مؤید نگرش مذكور است: «و پای به زمین نكوبند كه زیورهای مخفیشان دانسته شود.» زنان عرب معمولاً خلخال به پا میكردند و گاه برای آنكه بفهمانند كه زینتی قیمتی به پا دارند، پای خود را محكم به زمین میكوبیدند. مضمون این نهی را میتوان توسعه داد وهر آنچه عرضه و خودنمایی زن تلقی میشود، مانند استعمال عطرهای تند و آرایش در چهره را میتوان ممنوع دانست.
موارد استثنائی البته در جایی كه تقاضایی نباشد، منطق حكم میكند كه این حكم لغو شود، چنانچه در ادامه فرازی از این آیه ذكر گردیده است. این موارد استثنائی، گاهی در جانب تقاضا یعنی مرد و گاهی در جنبهٔ عرضه، یعنی زن قرار دارد كه به اجمال شامل موارد ذیل میگردد: ـ مردانی كه احتیاج به زن نـدارند؛ «و زیور خـویش آشكار نكنند مگر ... مردان طفیلی كه حاجت به زن ندارند.»[۳۸] مقصود از مردان طفیلی، قدر مسلم دیوانگان و افراد ابله است كه به علت عدم درك زیباییهای زنان در زمینه امور جنسی اساساً در خارج از دایره تقاضا قرار دارند. ـ كودك نابالغ؛ «كودكانی كه از راز زنان آگاه نیستند (یا بر كامجویی از زنان توانا نیستند).»[۳۹] ـ زنان پیر؛ «و زنان قاعده و بازنشسته كه امید ازدواج ندارند، باكی نیست كه جامه خویش ]یعنی روسری و چهارقد[ را بر زمین نهند ]البته[ در صورتی كه خود را به زیوری نیاراسته باشد و قصد خودنمایی نداشته باشند؛ و اگر از این نیز خودداری كنند برایشان بهتر است.»[۴۰] این آیه را میتوان به عنوان استثنایی دیگر بر حكم حجاب كه قبلاً ذكر شد دانست و فلسفه آن این است كه این زنان به طور عادی، چیزی برای عرضه ندارند و رغبت و تقاضایی نسبت به آنان وجود ندارد؛ از این رو، وجوب حجاب (لزوم پوشانیدن سر در حضور نامحرم) از آنان برداشته شده است؛ ولی همانگونه كه در آیه تصریح شده این رخصت مشروط به این است كه قصد عرضه و خودنمایی در كار نباشد. دستور كلی اخلاقی كه در انتهای آیه آمده، مبنی بر ترجیح داشتن رعایت عفاف در هر حالی و در هر سنی، بیانگر توجه بیشتر شارع به جنبه عرضه و سالم نگهداشتن اجتماع از زمینههای انحراف است.
ـ «والذین یُؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر ما اكتسبوا فقد احتملوا بهتاناً و اثماً مبیناً یا ایها النبّی قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جَلابیبهنَّ ذلك أَدنی اَن یعرفن فلا یؤذین و كان الله غفوراً رحیماًـ لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فیالمدینهٔ لنغرینّك بهم ثم لا یجاورونك فیها الا قلیلاً.»[۴۱] «آنان كه بدون جهت مردان و زنان با ایمان را آزار میرسانند، بهتان و گناه بزرگی مرتكب میشـوند. ای پیـامبر به همسـران و دختـرانت و بـه زنـان مؤمنیـن بگو كه روسریهای خویش را به خود نزدیك سازند (خود را با آنها بپوشانند). این كار برای اینكه شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بیماردلان و كسانی كه در شهر نگرانی ایجاد میكنند از كارهای خود دست برندارند، ما تو را علیه آنان خواهیم برانگیخت؛ آنگاه فقط مدت كمی در مجاورت تو خواهند زیست.» این آیات به خوبی صحنه بازار جرم و انحراف را تصویر مینماید. ظاهراً چنانكه برخی مفسرین گفتهاند، گروهی از منافقین و افراد منحرف در اوایل شب كه هوا تازه تاریك میشد، در كوچهها و معابر مزاحم زنان (اكثراً كنیزان) میشدند؛ برای مقابله با این پدیده دو راهكار در پیش روی جامعه قرار داده شده است كه هر یك در جای خود اهمیت دارد:
▪ رعایت حجاب در خارج از منزل؛ زیرا از این طریق زنان نجیب و عفیف یعنی كسانی كه قصد عرضه خود را ندارند، شناخته میشوند و بیماردلان از اینكه چشم طمع به آنان ببندند و آنان را مورد اذیت قرار دهند، چشم میپوشند.
▪ برخورد فیزیكی و كاربرد زور و اجبار علیه افراد خاطی و منحرف؛ خداوند در این آیه، افراد مزاحم و بیماردل را به حمله و حركت شدید پیامبر (ص) علیه آنان و حتی تبعید از جامعه پاك اسلامی تهدید میكند. نكته مهم دیگر در این باب، مقدم داشتن راهكار فرهنگی است كه كانون آن را كنترل بزهدیدگان احتمالی و آماجهای جرم و انحراف بر رفتار خود و محافظت آنان از خود در برابر افراد آماده ارتكاب انحراف و جرم تشكیل میدهد. این تقدم در ذكر راهكارها در آیه شریفه، هرچند تقدم زمانی استفاده از راهكار اولی بر راهكار دوم را نمیرساند، ولی میتواند بیانگر تأكیـد و اهمیت بیشتر در نظر شارع مقدس باشد.
۲) گفتار
«یا نساء النبی لستن كاحدٍ من النساء إن اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قبله مرض و قلن قولاً معروفاً.»،[۴۲] «ای زنان پیغمبر، شما اگر پرهیزكار باشید، همچون سایر زنان نیستید؛ مواظب باشید كه در سخن، نرمش زنانه و شهوتآلود به كار نبرید كه موجب طمع بیماردلان گردد؛ به خوبی و شایستگی سخن بگویید.»خودداری از سخن گفتن به شیوه تحركآمیز، شـاخصه دیگر حجاب است. در این آیه با صرف نظر از اینكه روی سخن با زنان پیامبر (ص) است، به خوبی نشان داده شده مردانی كه احتمال انحراف در آنها وجود دارد، آنچه در نزد آنان است، آمادگی درونی و تقاضا است، اما طرف دیگر قضیه این است كه درعرصه اجتماع آنچه مایه گسترش این بیماری و خارج شدنش از حالت درونی و باطنی به حالتی بیرونی و عملی میشود، عرضه نشود تا از این طریق زنها در امنیت قرار بگیرند و بتوانند آزادانه در اجتماع حضور پیدا كنند. بخشی از آیه ۵۳ همین سوره، نیز همین مضمون را با بیانی دیگر تأكید و تقویت میكند؛ آنجا كه خداوند به مسلمانان توصیه میكند كه اگر از زنان پیامبر (ص) درخواستی دارند، خواسته خود را از پشت حجاب و پردهای و بدون داخل شدن در منزل مطرح كنند: «وَ اذا سألتموهنَّ متاعاً فاسئَلوهنَّ مِن وراءِ حجابٍ»؛ سپس به علت این توصیه اشاره میفرماید: «این برای پاكیزگی دل شما و دل آنان ]زنان پیامبر[ بهتر است.» «ذلك اطهر لقلوبكم و قلوبِهنَّ» از مقدم داشتن «لقلوبكم» یعنی دل شما مردان، بر «قلوبهن» یعنی دل زنان پیامبر (ص)، شاید بتوان استنباط كرد كه آمادگی برای انحراف قلبی كه مقدمه انحراف عملی است، از راه شنیدن صدای جنس مخالف، در مردان بیشتر و قویتر است لذا خداوند تكلیف بیشتری را متوجه زنان كرده و آنان را به پوشاندن خود از دیدگان نامحرمان و محافظت خود از طریق حفظ حریم در رفتار و سخن واداشته است.
۳) رفتار
«قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن.»،[۴۳] «و به زنان مؤمن بگو كه چشمان خویش را ببندند.»ـ «وَ قرن فی بیوتكن ولا تبّرج الجاهلیهٔ الاولی»[۴۴]، «و در خانههای خویش قرار گیرید و مانند دوران جاهلیت نخستین، به خودنمایی و خودآرایی از خانه خارج نشوید.» این آیه نیز چنانكه از سیاق آن پیداست، بر روی خارج شدن زنان پیامبر (ص) از منزل، همراه با عرضه خود به نامحرمان، حساسیت به خرج داده است. البته مقصود از آن حبس كردن زنان ایشان در منزل نیست، چرا كه تاریخ اسلام گواه آن است كه سیره معمول پیامبر (ص) بر چنین رفتاری استوار نبوده است و نیز فقط حفظ پوشش مراد نیست، بلكه خودنمائی در تمام صور و شیوههایش، اعم از نوع نگاه و رفتار مورد نظر است. در مجموع، آنچه از ملاحظه چند آیه شریفه مذكور به دست میآید، این است كه در تمام این آیات، بیش از همه بر حفاظت زنان از خود در پوشش، رفتار، سخن و ...، و تأثیر آن در پیشگیری از وقوع انحراف در مرحله عمل (و حتی در مرحله نیت و خطورات ذهنی) تأكید شده و فقط در یكی از این آیات به راهكار كنترل از طریق اعمال زور و سیاستهای بازدارنده راهنمایی شده است. همین امر به ما نشان میدهد كه در یك جامعه اسلامی، برابر تعالیم دینی و نتایج تحقیقات جدید علمی، در امر كنترل انحرافات اجتماعی و اخلاقی در روابط زن و مرد، نقطه تأكید باید بر مقاومسازی بزهدیدگان (زنان) در برابر افراد آماده جرم و انحراف و كنترل عرضه در برابر افراد متقاضی، از طریق كار فرهنگی سنجیده و بلند مدت در زمینه ترویج معنای صحیح حجاب صورت گیرد.
نویسنده: مهدی - صفار دستگردی
منبع: فصل نامه - كتاب زنان - شماره ۲۲
فهرست منابع
مطهری، مرتضی: «مسأله حجاب»، انتشارات صدرا، تهران، سال ۱۳۶۶.
سلیمی، علی؛ داوری، محمد: «جامعه شناسی كجروی»، كتاب اول، پژوهشكده حوزه دانشگاه، قم، ۱۳۸۰.
لیتل، دانیل: «تبیین در علوم اجتماعی»، عبدالكریم سروش، مؤسسه فرهنگی صراط، چ اول، ۱۳۷۳.
پی نوشتها:
[۱] - explanation.
[۲] - مطهری، ص ۷۸.
[۳] - همان، ص ۷۹.
[۴] - همان.
[۵] - رك. همان، ص۸۰ .
[۶] - deviance.
[۷]- در مورد تفاوت بین رفتار (behavior) و كنش (action) ، رك. سلیمی و داوری، صص ۲۰۸-۲۰۶.
[۸] - همان، صص ۲۲۴-۲۲۲.
[۹] - folkways.
[۱۰] -رك. سلیمی و داوری، ص ۲۴۲.
[۱۱] - mores.
[۱۲] - سلیمی و داوری، ص ۲۴۲.
[۱۳] - law.
[۱۴] - رك. سلیمی و داوری، ص ۲۴۲.
[۱۵] - نك. همان، صص ۴۰۶-۳۸۴.
[۱۶] - نك. همان، صص ۴۲۵-۴۰۶.
[۱۷] - functionalist approach.
[۱۸] - لیتل، ص ۱۵۱.
[۱۹] - structuralist approach.
[۲۰] - لیتل، ص ۱۵۱.
[۲۱] - economic base.
[۲۲] - رك. لیتل، ص ۱۹۵.
[۲۳] - rational choice approach.
[۲۴] - لیتل، صص ۶۵-۶۴.
[۲۵] - سلیمی و داوری، ص ۳۷۰.
[۲۶] - رك. همان.
[۲۷] - رك. همان، صص ۳۷۱-۳۷۰.
[۲۸] - همان، ص ۳۲۱.
[۲۹] - Erlich.
[۳۰] - سلیمی و داوری، ص ۳۸۰.
[۳۱] - همان، ص ۳۲۱.
[۳۲] - J.M. Van Dik.
[۳۳] - Barbara Hudson.
[۳۴]- سلیمی و داوری، صص ۳۲۴-۳۲۳.
[۳۵]- در این قسمت، از توضیحات و تفسیر آیات مربوطه در كتاب «مسأله حجاب» (صص ۸۰-۱۲۵) استفاده گردیده است.
[۳۶] - نور، ۳۰.
[۳۷] - همان، ۳۱.
[۳۸] - همان.
[۳۹] - همان.
[۴۰] - همان، ۶۱.
[۴۱] - احزاب، ۶۰-۵۸.
[۴۲] - همان، ۳۳.
[۴۳] - نور، ۳۱.
[۴۴] - احزاب، ۳۳.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست