شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
قاتلی که مقتول می شود
داستانهای جنایی ـ پلیسی، تقریبا هم ردیف با ملودرامهای عاشقانه از اوایل قرن بیستم مخاطب خود را داشته و دارد. چه در قالب رمان یا داستانهای کوتاه و چه به شکل فیلم، سریال و پاورقیهای روزنامه. در واقع این اشتیاق بیپایان انسان برای کشف راز و رمزهای جنایی شاید پدیدهای به مراتب قابل بررسیتر از خود این ژانر ادبی باشد که البته کنکاش در آن از حوصله این متن خارج است و از موضوع آن به دور، اما ژرژ سیمنون نویسنده بلژیکی
« ۱۹۸۹ ـ ۱۹۰۳» با این نوع ادبیات پرخواننده و جنجالی پا به عرصه نویسندگی گذاشته است. رمان پلیسی «مشتری شنبهها» نیز که از این نویسنده پرکار به زبان فارسی ترجمه شده یکی از کتابهای مجموعه آثار اوست که شخصیت اصلی آن کمیسر مگره است.
داستان مشتری شنبهها نیز چون اکثر داستانهایی که در این حوزه قرار میگیرند فرمولهای خاص این ژانر را دارد. یک کمیسر یا کارآگاه باهوش و ذکاوت و بسیار شریف، یک یا چند متهم و یک پرونده قتل.
خواننده از همان شروع با علم به این که مطمئنا در پایان داستان کارآگاه موفق میشود قاتل یا قاتلین را به دام قانون بیندازد با ماجرا همراه میشود. با این حال یکی از عناصری که «مشتری شنبهها» را از دیگر رمانهای پلیسی متفاوت میکند، این است که مردی با انگیزه قتل همسرش و مردی که با او رابطهای عاطفی دارد به سراغ مگره میآید و او را از تصمیم خود با خبر میکند. این کار غیرمتعارف و عجیب مرد ، شبیه به اعتراف به گناه و افکار پلید نزد یک کشیش است و مگره که درگیر پروندهای دیگر است ناخودآگاه وارد ماجرایی تازه میشود که در آن کسی که میخواهد دست به قتل بزند، قبل از وقوع جنایت تمام انگیزههایش را با پلیس پرونده در میان میگذارد. میتوان گفت که مگره در این موقعیت متفاوت مجبور میشود چه به حکم وظیفه و چه به حکم انسانیت، جلوی قتل دو انسان را (ولو گناهکار) بدون دادرسی و اعمال قانون بگیرد.
او البته به عنوان یک انسان با مرد خجالتی لبشکری پریشانی که از درد خیانت به او پناه آورده نیز همدردی میکند. در مقام یک دوست، یک مشاور میکوشد او را از این استیصال نجات دهد. برای پلانشون مرد لبشکری داستان مگره تنها فرد قابل اعتماد است. او زمانی که درمییابد پلانشون ۲ روز است که گم شده، تصمیم میگیرد در مقام یک کارآگاه وارد جریان شود و پرده از رازهای مخفی زندگی مرد بردارد.
نویسنده در تعویض جایگاه پلانشون که تصمیم به قتل دارد با جایگاه مقتول موفق است. پلانشون خیلی ظریف و غیرقابل لمس تغییر جایگاه میدهد و اعترافات پیشینش به انگیزه و تصمیم برای قتل باعث تخفیف مجازات قاتلانش میشود، او با تصمیم قتل جلو میآید، اما مقتولان خیالیاش بر او پیشدستی میکنند. این تعویض جایگاه درباره کمیسر مگره هم وجود دارد.
او در جلسه دادگاه با بیان انگیزههای پلانشون قاتل او را از مرگ نجات میدهد، زیرا قسم خورده که جز حقیقت چیزی نگوید. سرنوشت این مرد لبشکری تلخ و غیرقابل باور است، اما فقط قدرت این را دارد که چند روزی ذهن مگره، دادگاه و اداره پلیس را به خود معطوف کند. چرا؟ شاید چون او هیچ گاه خودش هم نتوانسته از خودش قهرمانی بسازد یا نتوانسته از حقوقش دفاع کند. او حتی نتوانسته از همسرش انتقام بگیرد یا حداقل او را ببخشد و از او بگذرد. شخصیت ضعیف او باعث میشود به الکل رو بیاورد و به یک دائمالخمر بدل شود. پلانشون مرد سادهدل و مهربانی است که به خاطر عشقی بیحد به همسر و دخترش هر تحقیری را از جانب او پذیرفته تا جایی که از کرامات انسانی فاصله میگیرد و مرگ تنها سرنوشتی است که وقتی گریبان این شخصیت منفعل را میگیرد خواننده را با چهره دیگری از خودش مواجه میکند.
چهرهای که در ناخودآگاه هر انسانی نهفته و چنان شیفته کرامت انسانی است که مرگ را پایانی مناسب برای این شخصیت درمانده میداند. شاید اگر نویسنده به روانشناسی کاراکتر پلانشون میپرداخت و بیشتر به لایههای روح بیمار او نزدیک میشد با یک اثر جنایی ـ روانشناختی خواندنی روبهرو بودیم، اما قصه در سطح باقی مانده و به نظر میرسد قصد سیمنون نیز چیزی فراتر از بیان یک داستان پلیسی کلاسیک با معیارهای معمول نبوده که باید اذعان داشت در این کار موفق بوده است. موقعیت رمان تاثیرگذار است، اما گرهها به راحتی قابل فهمند و تعلیق که یکی از مهمترین ارکان یک رمان پلیسی است بسیار کمرنگ به چشم میخورد.
سیمنون بسیار ساده و صریح مینویسد و از جملاتی کوتاه استفاده میکند که این کارش سهولت خوانش رمان را برای اقشار مختلف آسانتر میکند. فصلها کوتاه هستند و خیلی به جزییات پرداخته نمیشود. این نوع نگارش او شاید به سرعت عمل تقریبا فوقالعادهای که در نوشتن آثارش داشته بازمیگردد. این طور که از بیوگرافی این نویسنده برمیآید، سرعت نوشتار او به حدی بوده که میتوانسته یک رمان را در عرض ۳ ساعت بنویسد. تعداد پرشمار مقالات، داستانها و رمانهای او در کنار فعالیتهای روزنامهنگاری و حتی نوشتن رمانهای عامهپسندی با نام مستعار به نوعی نشاندهنده پرکاری این نویسنده است.
آیه کیانپور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست