چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مزاحمت خیابانی, نقض حریم اجتماعی
مزاحمت برای نوامیس مردم، از جمله معضلات اجتماعی است که زنان و دختران جوان از آن رنج میبرند. شاید به جرات بتوان گفت که اغلب زنان یا دخترانی که به کرات در اجتماع رفت و آمد دارند، در کوچه و برزن با چنین مزاحمان وقیحی روبه رو نشده اند.به اعتقاد کارشناسان اجتماعی،شکل گیری رفتارهایی از این دست در میان مردان وابسته به سنین خاصی نیست اگر چه به دلایل اجتماعی این رفتار اغلب در سنین خاصی مشاهده میشود.
عواقب روانی متلک گویی به زنان اغلب پنهان تر و درونی تر از آن است که در بررسیهای اولیه به چشم بیایند اما افسردگی، ترس از حضور در جامعه، اضطراب، خودضعیف بینی، انزوا، نارساییهای ارتباطی، خدشه دار شدن آزادیهای فردی و حتی استرس می تواند از عوارض جانبی همین متلک پرانیهای عادی شده در شهر باشد. گسترش خشونتهایی از این دست همچنین می تواند اثر نامطلوبی بر سلامت کل جامعه و ارتباطات اجتماعی هم داشته باشد و شاید به همین دلیل است که سازمان ملل متحد ۲۵ نوامبر هر سال را روز جهانی رفع خشونت علیه زنان اعلام کرده است و دولتها هم می کوشند با تصویب قوانین حمایتی و ضمانت اجرای مناسب و تضمین قابلیت اجرا برای این قوانین و البته با فرهنگ سازی در جوامع شهری، راهی به سوی به حداقل رساندن تمام انواع خشونت علیه زنان از جمله خشونتهای کلامی بگشایند و امکان بروز آزارهای جنسی در سطوح مختلف را کاهش دهند.
این اقدام دولتها و ناظران اجتماعی مزایای عمومی تری هم دارد از جمله اینکه از آمار نزاع و درگیری و قتل در جوامع شهری هم می کاهد. بارها در اخبار حوادث روزنامهها خوانده ایم که متلک گویی باعث نزاع خونین میان شهروندان شده و نتایج تاسف باری را به بار آورده است. شاید همین اخبار و اقدام جهانی برای ساماندهی رفتار شهروندان از منظر جنسیتی، زنگ خطر را برای ما هم به صدا درآورد تا زنان را <قربانی> خشونتهای کلامی جنسی از جمله متلک پرانی بدانیم نه <مسبب> آن و در نتیجه آماده بررسی مجدد این پدیده باشیم.
به اعتقاد این دسته از کارشناسان، برای عده ا ی از افراد متلک گفتن در حکم <مناسک گذر> است. مناسک گذر به آداب و تشریفاتی گفته می شود که یک فرد با طی کردن آن به عضویت گروه پذیرفته می شود. همان طور که اسکیموی جوانی که به تنهایی به شکار خرس می رود و موفقیتش در این کار به مثابه مهر قبول عضویتش در گروه بزرگسالان اجتماع اسکیموها قلمداد می شود، گاهی هم نوجوان یا جوانی برای ابراز نشانههای مرد شدن و پذیرفته شدن در جرگه <بروبچز> ناگزیر از اجرای این مناسک است. اما گروه دیگری هم هستند که متلک را به گونه کنشی از سر عادت به اجرا می گذارند و اساساً به دنبال نتیجه یا فایده معینی نیستند. اما متلک برای عده یی دیگر ابزار آشنایی است و کلید گشاینده یک ارتباط. این ارتباط گاهی با ناز و ناراحتی و قهر و دعوا شروع می شود اما در ادامه می تواند شکلهای دیگری بگیرد. برای گروهی دیگر، متلک حکم انتقام دارد که گاهی به صورت انتقام از فردی معین بروز می کند تا طرف در مقابل جمع <ضایع> شود، گاهی هم حکم انتقامی کلی از گروه مقابل پیدا می کند، مثل متلکهایی که مردان نثار رانندگان زن می کنند. در برخی موارد هم که متلک معمولاً با کلمات مستهجن همراه می شود، منظور یا زمینه سنجی است و بازاریابی برای مراتبی از خدمات جنسی، یا تخلیه کلامی تمنیات جنسی.
اما این دسته از کارشناسان بیش از هر چیز متلک پرانی را ناشی از یک بیماری میدانند.یک کارشناس در این باره معتقد است:متلک پرانی ممکن است ریشههای روانی، اجتماعی یا زیست شناختی داشته باشد. افرادی که دچار ضایعه مغزی، به ویژه در قسمت پیشانی شده اند یا مثلاً ضربه یی به سرشان خورده است، بیش از سایرین مستعد بروز چنین رفتاری هستند چرا که در این افراد اغلب،کنترل مغز روی رفتارهای غریزی بسیار کم می شود و در نتیجه فرد خواستههای غریزی خود را بدون مهار بیان می کند و در بیان و بروز خشم و انگیزههای جنسی کنترلی به خرج نمی دهد. بنابراین حتی بیماریهای مغزی یا زیست شناختی هم در بررسی علل متلک گویی افراد قابل بررسی و درخور تامل است.>
دکتر فربد فدایی روانشناس با این اظهار نظر توجه ما را به اهمیت بررسی علمی و همه بعدی پدیده متلک گویی و پرهیز از ارزش داوری درباره آن جلب می کند. بنابراین توجه داشته باشید شاید واقعاً آقایانی که در کوچه و خیابان به دنبال نوامیس مردم راه می افتند و عبارات و الفاظ و القاب ناشایست به کار میبرند، سرشان به جایی خورده یا از ضایعه ای در منطقه <مخ> رنج می برند. اما مسئله این است که گاه واقعاً سر متلک گویان به هیچ جا نخورده و در کمال صحت و سلامت عقل اقدام به این رفتارهای رذیلانه می کنند. سیامک جوان ۳۳ساله مجردی که بر خلاف اکثر دوستانش، متلک گویی هیچ گونه جذابیتی برایش ندارد، شاهد این مدعاست. او متلک گویی را کار <چیپ> و <بی کلاسی> می داند و می گوید؛ <این یک توحش اخلاقی است که در دوران مدرن شکل گرفته.>
دکتر فربد فدایی روان شناس در این باره به هیجانات تخلیه نشده می گوید؛ <از نظر جامعه شناختی زمانی که احساس خشم یا احساس تمایل جنسی در فرد به صورت تلنبارشده باقی مانده باشد و جامعه نیز فرصتی برای ارضای این نیازها به شکل سازنده در اختیار فرد قرار ندهد، این امکان وجود دارد که تظاهر این کمبود را به صورت متلک گویی به زنان در خیابانهای شهر ببینیم.> از نظر دکتر فدایی احساس خشم سرخورده یا محرومیت گاه به صورت انحرافی و به شکل رفتارهای آزارنده خود را نشان می دهد. فدایی معتقد است چنین تظاهراتی در مردان بیش از زنان قابل پیگیری است؛ <مردان معمولاً مشکلات روانی و اجتماعی خود را با رفتارهایشان ظاهر می کنند و واکنشهایشان در این زمینه به اصطلاح برون ریز است و خشم و محرومیت خود را به بیرون منتقل می کنند اما زنان دقیقاً برعکس عمل می کنند و خشم و محرومیت شان در بسیاری از موارد به صورت افسردگی و گوشه گیری تظاهر پیدا می کند.> این روان شناس البته در بررسی رفتارهای واکنشی زنان و مردان آموزههای اجتماعی را نیز نادیده نمی گیرد و معتقد است جامعه به مردان یاد می دهد که به دلیل مذکر بودن می توانند هنگام خشم یا ناراحتی عصبانی شوند، فریاد بزنند یا رفتارهای برونگرای دیگری از خود نشان دهند اما همین جامعه از زنان می خواهد اگر احساس محرومیت یا خشم دارند، گوشه خانه بنشینند و اشک بریزند.
از سوی دیگر دکتر ناهید شعبانی در این باره معتقد است:وجود افراد بیمار یا نابه هنجار در یک جامعه چیز تازه یا بدیعی نیست که غیر قابل پیش بینی باشد.یک زن اجتماعی ممکن است بارها و بارها در کوچه و خیابان یا محل تحصیل و کارش با چنین افراد بیماری مواجه شود.اما آنچه حائر اهمیت است پیش بینیهایی ست که این زنان برای جلوگیری از موارد این چنین باید انجام دهند.روانشناسی جدید نشان میدهد که رنگ لباس زنان و نحوه پوشش آنان در جلب نظر افراد بیمار بسیار موثر است و میتواند نقش عمده ای را در جلب این افراد و تحریک بیماریها و عقدههای سرکوب شده آنان داشته باشد.یک تحقیق دانشگاهی نشان میدهد که بخش مهمیاز زنانی که به دام مردان بیمارافتاده و به قتل رسیده اند متاسفانه از پوشش مناسبی برخوردار نبوده اند.
رعایت توصههای دینی درباره زنان میتواند حریم نسبتا امنی را در اختیار زن قرار دهد تا بتواند آزادانه در اجتماع حضور یابد و به فعالیتهای اجتماعی خود بپردازد.
البته این روانشناس هشدار میدهد که به صرف بیمار بودن متلک گویان،نباید آنها را آزاد گذاشت.طبیعی است که شما گاهی برای درمان یک عضو بیمار ناچار به درمان از شیوههای خشونت آمیز میشوید و داروهای تلخی را به بیمار تجویز میکنید و یا وی را به تیغ جراحی میسپارید.
بنابراین،برخورد اجتماعی یا پلیسی به این افراد میتواند یکی از راهکارهای جلوگیری از شیوع این بیماری در طبقه ای خاص شود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست