چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
نظریه های جدید سازمان مدیریت
نظریه هربرت سایمون
سایمون بر این اعتقاد است که در هر نظریه اداری « تصمیم گیری » باید محور اصلی را تشکیل دهد . هنگامی که افراد برای دست یافتن به هدف معینی فعالیت های خود را هماهنگ می کنند ، در واقع آگاهانه تصمیم می گیرند که چه راهی را از بین طرق مختلف برای عمل ، انتخاب کنند .
علاوه بر این ، « سایمون » اعتقاد دارد که تصمیم گیرنده معمولاً در جستجوی یافتن « تصمیم بهینه » به مفهوم اقتصادی آن نیست و غالباً به یک « تصمیم رضایتبخش » اکتفا می کند . به عبارت دیگر ، تصمیم گیرنده به محض این که راه حلی بیابد که از آن طریق بتواند ضمن تایید برخی از نیازمندی های تعیین شده ، به هدف اصلیش دست یابد ، آن راه حل را بر می گزیند و از جستجو برای یافتن بهترین راه حل دست می کشد . حال آن که در شرایطی می توان تصمیم عقلانی گرفت که اولاً کلیه شقوق ممکن برای حل مسئله مورد بررسی قرار گیرد ، ثانیاً میزان قابلیت پیش بینی نتایج و پس آمدهای هر یک از شقوق مشخص می شود ، ثالثاً میزان دقت ارزیابی و درجه بندی نتایج پیش بینی شده از لحاظ قابل اجرا بودن آنها برآورده شود ، و بعد از همه این مراحل ، راه حلهای بهینه انتخاب شوند .
از سوی دیگر ، « سایمون » ضمن اهمیت قائل شدن برای مشارکت و همکاری افراد در تصمیم گیری های سازمانی ، براین عقیده است که افراد هنگامی که عضویت سازمانی را می پذیرند در واقع تا حدود قابل ملاحظه ای استقلال خود را در تصمیم گیری از دست می دهند . به عبارت دیگر ، به سازمان اجازه می دهند تا حدودی در تصمیمات آنها نفوذ کند . حال باید دید که سازمان از طریق چه مکانیزمهایی نفوذ خود را در تصمیمات هر یک از اعضاء اعمال می کند و چگونه تصمیمات آنها را با هدفها و برنامه های سازمان پیوند می دهد . به عقیده سایمون این مکانیزمها عبارتند از :
الف ) تقسیم کار : تقسیم کار یکی از بنیادی ترین تدابیری است که سازمانها برای محدود کردن حوزه تصمیمات افراد به کار می گیرند . با واگذار کردن وظایف معینی به افراد ، در واقع آنها به جهتی هدایت می شوند که توجه خود را صرفاً به مسایلی معطوف کنند که مرتبط به این وظایف باشد .
ب ) تعیین روش انجام کار ( روشهای استاندارد برای انجام کار ) : از طریق استاندارد کار و تعیین جزئیات مراحل انجام کار نیز می توان افراد را تا حدودی از رفتن به دنبال راه حلهای شخصی بازداشت .
ج ) اختیار : تعیین میزان صلاحیت و اختیار افراد در تصمیم گیری نیز عامل مهم دیگری در اثر گذاری تصمیمات سازمانی به شمار می آید . به این طریق که سیاستهای کلی و تصمیمات مهم در راس هرم سازمانی به وسیله مدیر اتخاذ می شود و به رده های پایین تر سلسله مراتب سازمانی منتقل می شود تا به صورت راهنما و ضابطه برای تصمیم گیری مورد استفاده قرار گیرد .
د ) نظام ارتباطات : چهارمین عامل مهم اثرگذاری در تصمیم گیری فردی ، نظام ارتباط است . از طریق مجاری ارتباطات است که اطلاعات ضروری یا حقایق تصمیم ، در جهات مختلف منتقل می شود .
ه ) آموزش : آموزش و تلقین نیز ابزارهای پرقدرتی برای اثرگذاری بر تصمیم گیری افراد هستند . با استفاده از این ابزارها سعی می شود اطلاعات ، ارزش ها و مقررات , آن چنان در باطن افراد رسوخ داده شود که جزئی از اعتقادات آنها را تشکیل دهد . به این ترتیب ، تصمیمهایی که افراد می گیرند ، با هدفهای کلی سازمان منطبق و سازگار خواهد بود .
www.new-manager.blogfa.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست