جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عشق های پاره وقت


عشق های پاره وقت

قرار گرفتن آدم ها در وضعیت های مختلف و دوراهی های زندگی, به تنهایی هم می تواند به عنوان مصالح یک داستان کوتاه برای نویسنده کافی باشد, حتی بدون اینکه در چنین حالت هایی برای شخصیت ها اتفاقات خاص و تاثیرگذار رخ بدهد

قرار گرفتن آدم‌ها در وضعیت‌های مختلف و دوراهی‌های زندگی، به تنهایی هم می‌تواند به عنوان مصالح یک داستان کوتاه برای نویسنده کافی باشد، حتی بدون اینکه در چنین حالت‌هایی برای شخصیت‌ها اتفاقات خاص و تاثیرگذار رخ بدهد. اما باید در نظر داشت که برای تکمیل بنای داستان، این حالت‌ها باید تبدیل به موقعیت داستانی شوند. خلق این موقعیت‌های داستانی هم نه با گنجاندن حوادث ناگهانی یا برجسته امکانپذیر می‌شود و نه با توضیحات نویسنده یا راوی. در مجموعه داستان حاضر نیز شاهد اتفاقات خاص نیستیم و همه سوژه‌های داستانی خلاصه می‌شوند در وضعیت‌های کاملا معمولی و روزمره زندگی آدم‌ها.

اما داستان‌هایی تاثیرگذارند که در آنها ابعاد مختلفی از این حالت‌های خاص انسانی بطور جامع توسط نویسنده ترسیم می‌شوند و آدم‌ها را در موقعیت کاملی قرار می‌دهند، هر چند خود آنها توان یا میل قدم گذاشتن به موقعیت ثانوی و برتر را ندارند و طبعا مخاطب را نیز با خود درگیر می‌کنند. مثلا در داستان مخروبه، آنجا که زن و شوهری در حال بازگشت از کرج، مرد غریبه‌یی را به درخواست زن سوار ماشین‌شان می‌کنند که موقع رفتن هم کنار جاده برایشان دست تکان داده بود.

مشرف بودن مرد غریبه به آینه بغل ماشین و امکان ورانداز کردن صورت الهام توسط او، حساسیت‌های مرد را برمی‌انگیزد که تا رسیدن به مقصد هم به شکل بیمارگونه‌یی ادامه دارد و مرد می‌خواهد هر چه زودتر از شر مرد غریبه و نگاه‌های احتمالی او به زنش خلاص شود. حضور ناگهانی مرد ناشناس در کنار زن و شوهر جوان و نیز خلوت و تاریک بودن جاده، هر لحظه احتمال وقوع حادثه‌یی را تشدید می‌کند، در حالی که تا پایان هم اتفاقی نمی‌افتد و آن دو بعد از پیاده کردن مرد مسافر به خانه‌شان برمی‌گردند، ولی همچنان شک و تردیدهای آزاردهنده مرد جوان ادامه دارد.

اما برعکس این، در داستان آخر هیچ کنش و موقعیت داستانی نمی‌بینیم. راوی در ایستگاه قطار، رفتار دیگران را در پیرامون خود با دقت زیرنظر دارد و با جزییات هم توصیف می‌کند و این روند بعد از سوار شدنش هم ادامه دارد و واقعا مساله او را درنمی‌یابیم. یا در داستان قبل از آنکه سوسن حتما می‌خواهد داستانش را در همان شب تمام کند، ولی دیگر ذهنش یاری نمی‌کند و ترجیح می‌دهد مثل همیشه کمی در هوای آزاد قدم بزند. در اینجا هم عدم وجود ارتباط بین زن و مرد، آنطور که مثلا در داستان فنجان‌های نشسته می‌بینیم، به اجرا درنیامده است. آنجا که راوی از شغل خود بیزار شده، چراکه باید تمام ساعات روز را کار کند و به همین دلیل نمی‌تواند رابطه عاطفی دلخواهش را با زنش نرگس برقرار کند و این فاصله‌های عاطفی حتی در آن یکی دو ساعت حضور شبانه‌اش در خانه هم ادامه دارد و از نزدیک شاهد غریبگی و تنهایی نرگس است و برای پرکردن این خلأ چاره‌یی نمی‌یابد.

داستان‌ها در عین سادگی، قصه‌یی برای گفتن دارند و این امر وزنی به آنها داده است. روایت داستانی با توقفی در زمان حال شروع می‌شود و در ادامه با برگشت زمان به عقب گسترش می‌یابد و ما را با گذشته آدم‌ها و عامل دلتنگی‌هایشان پیوند می‌دهد. اگر چه این گذشته‌ها چندان هم دور نیستند، به هر حال آنها را درگیر خود کرده و بر وضع کنونی‌شان تاثیرگذار است. در هر داستان حداقل یک مرد و یک زن حضور دارند، ولی عموما روایت وقایع در دست مرد است و همه مسائل از دریچه ذهن او بیان می‌شوند. همیشه زنی در کنار او حضور دارد، حتی مواقعی که به ظاهر نیازی هم نیست. مثل داستان ساعت قدیمی که راوی در یک روز شرجی اهواز سوار بر تاکسی در راه باز‌گشت به خانه است و در عین حال از ماهی‌های خود در برابر گرمای هوا مراقبت می‌کند. این در حالی است که مسافری میانسال بعد از ۲۰ سال به آن منطقه برگشته و از زمان جنگ و داغی هوا و سرنوشت تلخ سربازان زیر دستش در عملیات می‌گوید و راوی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

در اینجا به نظر داستان تمام می‌شود، ولی او در نهایت به خانه می‌رسد و با استقبال و پذیرایی همسرش مواجه می‌شود. این آدم‌ها اغلب در سنین جوانی‌ هستند و داستان‌ها بیشتر به احساسات درونی آنها می‌پردازد و منعکس‌کننده حساسیت‌ها و وسواس‌های روحی و روانی آنهاست. گاهی هم احساسات آنها آنقدر تحریک می‌شود که تصمیم به انجام رفتارهای عجیب می‌گیرند، مثل راوی داستان «اینجا هیچ خونی...» که به سرش می‌زند همکارش فرشاد را به خاطر خراب کردن موقعیت شغلی‌اش از کوه پرت کند پایین. ولی آنها فقط تا جایی پیش می‌روند که در موقعیت انتخاب قرار گیرند و هیچ تصمیمی را عملی نمی‌کنند و همیشه هم در مرزهای اخلاقی متوقف می‌شوند. راوی در داستان «پیاده‌رو خیابان شقایق» با همه تردیدی که اطرافیان از جمله همسرش درباره کمک مالی به پسر خاله در دلش انداخته‌اند، چیزی از او دریغ نمی‌کند.

این کتاب نخستین اثر علی‌اصغر حسینی‌خواه است و شامل ۹ داستان کوتاه که نشر ثالث در ۱۱۰۰ نسخه منتشر کرده است.

احمد پور امینی