جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
توسعه, دموكراسی و بورژوازی ملی
ـ گفتوگو با كمال اطهاری
كمال اطهاری در سال ۱۳۳۰، در یكی از محلههای قدیمی تهران متولد شد. در سال ۱۳۴۸ دیپلم خود را از دبیرستان هدف گرفت و در سال ۱۳۵۴ از دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. بازداشتهای او پیش و پس از انقلاب، حاكی از حضور فعال وی در عرصههای سیاسی و اجتماعی است. وی فعالیتهای پژوهشی و حرفهای خود را توأم با روزنامهنگاری كرده و در هیئت تحریریه چند نشریه تخصصی عضو و متخصص شناخته شده، در حوزههای اقتصاد شهری و مسكن بهشمار میآید. نخستین مقالههای تألیفیاش را نظیر "امپریالیسم و ایران" (نشریه رونق) و "سوسیالیسم واقعاً موجود، نظامی بر سر ایستاده" (نشریه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی) در سال ۱۳۶۸ منتشر نموده است و در حال حاضر درصدد جمعآوری مجموعه مقالههای خود برای انتشار در قالب كتاب است.
● با تشكر فراوان از شما كه دعوت ما را برای گفتوگو پذیرفتید. پس از طرح مهندس سحابی در ارتباط با توسعه درونزا سلسله مباحثاتی را با صاحبنظران داشتهایم كه شامل سه محور بوده است. نخست بحث هویت ملی است و دوم بحث تاریخی ـ اجتماعی و سوم بحث اقتصادی. محور بحث ما با شما در مورد بحث سوم است. محور بحث، نسبت بین توسعه، دموكراسی و بورژوازی ملی است. در این گفتوگو روی مقوله بورژوازی ملی توجه میكنیم. اگر امكان دارد ابتدا تعریفی از بورژوازی ملی ارائه دهید؟
▪ پیش از اینكه وارد تعریف شویم دلیل علاقه خود را برای این گفتوگو در مورد ایران بیان میكنم تا برای خوانندگان هم فتح بابی باشد. اصطلاح بورژوازی ملی زمانی مطرح میشود كه، لنین دوران امپریالیسم را تعریف میكند. پیش از تعریف دوران امپریالیسم، بورژوازی ملی معنای مستقلی نداشته است، البته پیش از این ماركس از لزوم شكلگیری بورژوازی از درون جامعه هند، مستقل از استعمار انگلیس، سخن گفته بود. اما با طرح تز لنین درباره دوران جدید در سرمایهداری، این بحث در گرفت كه كدام طبقات، میتوانند در توسعه اقتصادی و اجتماعی شركت كنند و طبقات انقلابی بهشمار میآیند و مقوله بورژوازی ملی مطرح شد. این بحث همان هنگامی كه هنوز توسعه سرمایهدارانه مطرح بود، زود در ایران وارد مقوله ریتوریكی (Rhetoric) و شعاری شد و خیلی سریع سعی شد بورژوازی ملی با برچسبهای متعدد از دور تحول اقتصادی ـ اجتماعی ایران خارج شود كه از آن جمله؛ برخورد با جنبش ملی و دكترمصدق بود. تا آنكه راه رشد غیرسرمایهداری هم در اواخر دوران موجودیت اردوگاه سوسیالیسم مطرح شد. آنگونه كه من به یاد دارم اینگونه راه رشد پس از شكست امریكا در ویتنام نظریهپردازی شد و حزب كمونیست شوروی عنوان كرد كه دوران تفوق اردوگاه كار بر سرمایه فرا رسیده است. درنتیجه این امكان وجود دارد جریانهای انقلابی خردهبورژوایی در ارتباط با رهبری اردوگاه كار قرار گرفته و دیگر نهتنها به بورژوازی كه حتی نیازی به هژمونی طبقه كارگر نباشد. به این ترتیب با همین واژه راه رشد غیرسرمایهداری، بورژوازی ملی هم برای همیشه از مرحله انقلاب كشورهای زیر سلطه امپریالیسم ازجمله ایران خارج شد.
فراز آخر این حركت را گفتم چون الان درست در نقطه مقابل میگویند دوران جهانیشدن سرمایه و اقتصاد یا تفوق اردوگاه سرمایه است، به این ترتیب این بار باید به سرمایهداری بینالمللی اقتدا كنید و باز هم بدون بورژوازی ملی، تحولاجتماعی ـ اقتصادی را پیش ببرید. در موقعیت كنونی جهتگیریهای غالب سیاسی در ایران، ملغمهای ناسازگار از چند برخورد است. درواقع خاطره حذف بورژوازی ملی در دوران موجودیت اردوگاه سوسیالیسم باقی مانده است (كه با تزهایی مثل تز "پل باران" و "سمیرامین" به مبادله نابرابر میان كشورهای زیر سلطه و كشورهای متروپل میپردازد و هرگونه تحول در راستای شكلگیری دولت ملی و موجودیت بورژوازی ملی را منكر میشود) و با جذبه تز پایان تاریخ "فوكویاما" یا سلطه جاودانه سرمایهداری جهانی در هم آمیخته است! همچنین به پیروی از تزهایی چون استبداد ایرانی، بحث بورژوازی ملی و طبقات در مجموع از دور گفتوگوهای نیروهای سیاسی در ایران خارج شده است. بهعلاوه جامعهشناسی پست مدرنیسم هم، كه بحث طبقات را منتفی میداند، به این ملغمه چسبیده و آن را ناسازگارتر نموده است. این ملغمه نهتنها در خودش ناسازگار است، بلكه جلو ارائه برنامههای منسجم نیروهای سیاسی را میگیرد. وقتی شعور اجتماعی برای تحول اجتماعی برای جامعه وجود نداشته باشد، قاعدتاً تحولات اجتماعی هم شكل نمیگیرد درنتیجه من پرداختن به بحث بورژوازی ملی را ضروری میدانم.
● یعنی پیش از اینكه لنین این پدیده را بهنام بورژوازی ملی بخواند، در واقعیت، مقولهای بهنام طبقه متوسط وجود نداشته یا اینكه وجود داشته و نقش خود را ایفا و با استعمار هم مبارزه میكرده است؟
▪ اول باید گفت نباید طبقه متوسط را با بورژوازی ملی یكی گرفت، اما برای پاسخ، سوال را به دو بخش تقسیم میكنم. یكی اینكه طبقات، موجودیتی دارند كه ناشی از قواعد تاریخی و اجتماعی است، در ایران هم به همین ترتیب بهوجود آمده است و درواقع ابزار تحلیلهایی است كه قصد دارد به تحولات اجتماعی جهت و سامان دهد. در قرن هجدهم ـ كه آغاز شكلگیری طبقه بورژوازی در جهان بوده ـ به صورت رایج به بورژوازی، طبقه متوسط گفته میشد كه بین فئودالها و طبقه كارگر یا فرودست بود. تا اینكه ماركس از لحاظ جامعهشناختی، طبقه را به معنای جدید خود پرورده و عرضه میكند و از آن پس طبقه متوسط، نام بورژوازی گرفت. اما آنچه امروز در ایران طبقه متوسط نامیده میشود، برگرفته از جامعهشناسی امریكایی یا كاركردگراست كه به مذاق پستمدرنها هم خوش میآید. این طبقه متوسط بین پولدارها و نادارها تعریف میشود و گمكننده واقعیتهای تاریخی و ریشهای جامعه است. اما درواقع بورژوازی ملی، در مقابل بورژوازی امپریالیستی یا كشورهای متروپل و در كشورهای زیر سلطه یا پیرامونی تعریف میشود.
● شما به مطلب خوبی اشاره كردید. یعنی اردوگاه سوسیالیسم و نظریه مخالفت با بورژوازی ملی. بعد هم جهانگرایی لیبرالیستی و مخالفت با بورژوازی ملی، ولی لطفاً این را باز كنید كه اگر پست مدرنها با نفی مفهوم طبقه، بر این ملغمه میافزایند، این كار را با چه ملاكهایی انجام میدهند؟ چرا كه ما در حال حاضر یك سه ضلعی ساختیم كه هر سه ضلع مخالف بورژوازی ملی است؛ نظریه و دیدگاه اردوگاهی، نظریه راه رشد سرمایهداری و نظریه جهانگرایی لیبرال و جهانیشدن سرمایه و سوم دیدگاه فلسفی پست مدرنها كه با نقد دو طبقه همراه است. نظریه مبارزه طبقاتی بهگونهای مسئله بورژوازی ملی را در پرانتز قرار میدهد. این دیدگاه در محافل روشنفكری طرفدارانی دارد و مطرح است. لطفاً این موضوع را توضیح دهید؟
▪ پرسش شما به هدف برخورد میكند، اما چون تعریف من از بورژوازی ملی هنوز تكمیل نشده، میخواهم به این موضوع بعد برسم. در نتیجهگیری نهایی پیرامون دموكراسی یا حقوق سیاسی به بحث پست مدرن هم میرسیم. چون الان میخواهم خود بورژوازی ملی را تعریف كنم. گفتم این واژه زمانی جا میافتد و در ادبیات جبهه سوسیالیسم وارد میشود كه دوران امپریالیسم تعریف شده است. دورانی كه در آن لنین عنوان میكند كه در نظام سرمایهداری صدور سرمایه بر كالا پیشی میگیرد و به این ترتیب سرمایهداری میتواند جهانی شود. (بعد به این بحث بیشتر میپردازم.) از همان زمان، نحلههای مختلف فكری در اردوگاه سوسیالیسم، شروع به این بحث میكنند كه آیا در این دوران (كه آخرین مرحله سرمایهداری نامیده میشد) بورژوازی در كشورهای زیر سلطه میتواند جزو نیروهای انقلاب باشد؟ پاسخ "لنین" به این پرسش به صورت قاطعانه این بود كه بورژوازی ملی میتواند موتلف طبقه كارگر و حتی انقلابی باشد. در مقابل مكتبهای مختلفی كه وجود داشت مانند تروتسكیستها كه تمایل به این داشتند انقلاب سوسیالیستی در كل جهان مطرح است و یكی از نظریهپردازان آنها، آقای "روی" دبیركل حزب كمونیست هند، به شدت با لنین بحث داشت كه بورژوازی در هند نمیتواند انقلابی باشد. حتی در ایران همان دوران هم ما میبینیم بخش بزرگی از فعالان سوسیالیست، تمایل به قبول بورژوازی ملی نداشتند. حتی حیدر عمواوغلی قبول نمیشده چرا كه بورژوازی ملی را قبول داشته و كسانیكه او را ترور كردند موضع او را نمیپسندیدند. مسئله بورژوازی ملی تا آنجا حساس بود كه میتوانسته حتی فردی مثل حیدر عمواوغلی را غیرانقلابی نشان دهد. در هند هم "روی" هیچگاه با حزب كنگره ائتلاف نكرد و حتی گاندی را هم قبول نداشت.
● علت آن این نبود كه تبیین ایدئولوژیك برای این كار نداشت؟ این درست است كه مسئلهای راهبردی و واقعی بود، اما تبیین سوسیالیستی از آن وجود نداشت.
▪ به نظر من تبیین سوسیالیستی لنین، در آثار اساسی خود مثل "سوسیال دموكراسی در انقلاب روسیه" و نظریه "تكامل سرمایهداری در روسیه" كاملاً خصلت دموكراتیك بودن توسعه اقتصادی ـ اجتماعی و انقلاب را تئوریزه میكند. حتی این نوع برخورد لنین است كه درنهایت بلشویكها را موفق میكند. تمام تاكتیكها بر همین استراتژی قبول بورژوازی ملی استوار است. یك نمونه آن است كه در سال ۱۹۰۵ در كتاب "دو تاكتیك سوسیال دموكراسی" عنوان میكند كه اساساً هژمونی مستقیم طبقه كارگر بر انقلاب ضرورت ندارد، چون این مرحله از حركت اجتماعی اقدام ضروری یك انقلاب دموكراتیك است و شیوه برخورد او با روسیه هم این بود كه این انقلاب دموكراتیك است و بورژوازی را باید به سرانجام رساند و اصطلاح بورژوازی ملی در سال ۱۹۰۵به آن ترتیب مطرح نبود، ولی او ریشه تئوریك این رویكرد را پروراند. مائو بود كه بورژوازی ملی را به صفوف موتلفین انقلاب وارد كرد، او مستقیماً از لنین الهام میگرفت، نه از استالین و برخوردهایی كه كمینترن، پس از لنین در پیش گرفت.
● شما گفتید در دو تاكتیك، لنین اینگونه عمل كرد. در واقعیت انسان تاكتیكهایی را اتخاذ میكند، ولی این تاكتیكها ملهم از یك استراتژی مبتنی بر دیدگاه سوسیالیسم فلسفی نبوده است؟
▪ چرا، اتفاقاً كامل بود. پس از نوشتن كتاب "دولت انقلاب" در سال ۱۹۱۷ توسط لنین كه انقلاب سوسیالیستی را برای روسیه مطرح میكند، اكثریت قریب به اتفاق نیروهای بیرون روسیه شروع به گرتهبرداری از آخرین اثر لنین میكنند و او به سرعت مجبور میشود اثر معروف خود بهنام "بیماری كودكی چپروی" بنویسد كه در رد این الگوبرداری بدون تفكر است. او به افرادی مثل "روزا لوكزامبورگ" عنوان میكند كه شما باید در پارلمان فعالیت كنید چرا از ما تقلید میكنید؟ یا به جریانهایی كه در كشورهای زیر سلطه امپریالیسم بودند میگوید به چه دلیل از انقلاب سوسیالیستی ما تقلید میكنید، شما باید به جریان اجتماعی خود نگاه كنید. ولی بیشتر این جریانها كاسههای داغتر از آشی بودهاند و كمینترن نیز به این سو رفت كه بورژوازی ملی را به صورت چرخ پنجم ببینید و از جرگه جریانهای اجتماعی و انقلابی خارج كند. تمام استدلالها این بود كه بورژوازی به سرمایهداری جهانی وابسته است و نمیتواند به رشد نیروی مولده در كشور خود خدمتی كند. جریان غالب ماركسیستی ـ لنینیستی به سرعت به این سو پیش رفت كه طبقه كارگر باید در همهجا هژمونی داشته باشد. عوارض این پدیده حتی در اروپا در جریان فاشیسم بسیار مصیبتبار و فاجعهبار شد، چرا كه حزبهای كمونیست هیچ ائتلافی را بدون هژمونی خود نمیپذیرفتند و به این ترتیب صفوف جبهه ضدیت با فاشیسم شكست و این سیاستشان را زمانی نقد كردند كه هم در ایتالیا و هم در آلمان و فرانسه فاجعه رخ داده بود. قصد من هم از بیان اینكه درواقع لنین با دوران امپریالیسم، بورژوازی ملی را تعریف كرد، این بود كه با پرداختن به ضرورت استراتژیك مقوله دموكراتیك بودن تحول اجتماعی این بحث را در ایران ادامه دهم.
پینوشتها
۱ـ سوسیالیسم واقعاً موجود، نظامی بر سر ایستاده.
۲ـ نقد آموزه استبداد ایرانی.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست