شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
برگردان فرهنگی از داستان فرنگی
![برگردان فرهنگی از داستان فرنگی](/web/imgs/16/143/ocdhs1.jpeg)
احتمالا وقتی «داریوش مهرجویی» در سال۱۳۶۵ فیلم «اجارهنشینها» را میساخت، هرگز به مخیلهاش هم خطور نمیکرد که ۲۵ سال بعد، شبهفیلمسازانی از راه برسند و فیلمهای نازل و بیمحتوایی بسازند که گرچه شاید کمترین ربطی به اثر مهرجویی و کمدی خوشساختش نداشته باشند، ولی به پیروی از سبک و سیاق استاد، از نامهای مختوم به «ها» بهره ببرند. نمونههای ناموفقش، کپیهای بد«افراطیها» و «فوتبالیها». اکنون دومین فیلم بلند «محمدرضا عرب» با عنوان «ندارها» بر پرده است البته این فیلم به هیچ وجه یک اثر کمدی نیست.
«ندارها» نسبت به کمدیهای مذکور در سطح بالاتری قرار دارد چون با وجود ضعفهایی که دارد، واقعا فیلم بد و غیرقابلتحملی نیست و حتی از فیلم نخست خود عرب، «آخرین ملکه زمین» (که به زعم نگارنده یک شکست مطلق بود)، بهتر است و میتوان آن را برای سازندهاش گامی رو به جلو تلقی کرد. چرا که«ندارها» به عنوان یک درام انتقادی اجتماعی شهری، نقاط قوتی هم دارد که تماشاگر میتواند دلش به آنها خوش باشد و فیلم را تا انتها دنبال کند.از جمله اینکه فیلم تازه عرب،یک فیلم قصهگو است و دست بر قضا، قصه آشنایی هم برای ما دارد و همین آشنابودن قصه،خود دومین حسن آن است. زیرا میشود با استناد به آن، برچسب اقتباس به فیلم زد که معمولا در سینما به ندرت شاهد چنین رویداد فرخندهای هستیم. «ندارها» نسخه ایرانیزهشده داستان مشهور «رابین هود» است، با چند تفاوت کلی. اگرچه تفاوتهای مورد اشاره نیز ناشی از همان برگردان فرهنگی داستان فرنگی است و از این نظر کاملا موجه. در رابین هود، شخصیتهای اصلی سارقان کولی و فقیری هستند که با وجود مخالفت و مبارزه با داروغه بدذات ناتینگهام و سرقت از او به نفع فقرا، محبوب مردمند و در نهایت نیز پیروز میدان آنهایند. در آن داستان، دلدادهها به هم میرسند و دشمنان مجازات میشوند. اینجا اما سارقان مجبورند عمل خود را، ولو اینکه خیرخواهانه باشد پنهان دارند و مدام از ترس عقوبت کار، با وجدانشان در جدل باشند. اینجا پاداش باند سهنفره خلافکاران،در نهایت چیزی جز حبس و مرگ نیست،در عوض نزولخواران و به قول «مهری»(هانیه توسلی)، مفتخورها هرگز نه تنها به سزای عملشان نمیرسندکه هیچ وقت هم نمیفهمند چرا به آنها دستبرد زده شد.از اینرو تا ابد به کار خود ادامه میدهند و بر داراییشان میافزایند.از سویی، اعتماد دزدان به یکدیگر در «ندارها» از میانههای کار به بعد رنگ میبازد و به هم نارو و تهمت میزنند و اصلا همین اختلافات است که گروه آنها را متلاشی و دستشان را برای همه رو میکند. محمود(محسن تنابنده) که دلباخته مهری است، به رابطه او با علی(پژمان بازغی)که خود را رئیس و عقل کل گروه میداند، شک میکند و بنابراین سعی دارد رابطه مهری و علی را به هم بریزد و زمانی که موفق میشود، علی به او میگوید:«اگر من دزد مال مردمم،تو که دزد ناموسی!»
همین تضادهای میان دو داستان، مخاطب را از همذاتپنداری و درک و باور سه شخصیت اصلی ندارها باز میدارد تا او یک تماشاگر صرف از زندگی آدمهایی باشد که دلشان نه در سینه دیگران که به نیت آنان میتپد.
عمدهترین ضعف فیلمنامه «ندارها»، بهرهبردن از کلیشههای همیشگی برای روایت چنین داستانهایی است؛سوژههای الزاما پندآموزی که میشود در آنها به سادگی صحنهها را یکی پس از دیگری حدس زد و هرگز غافلگیر نشد. برای مثال به خاطر بیاورید صحنه تعقیب و گریز محمود را از چنگال پلیس. هنگامی که بیملاحظه از بامی به بامی دیگر میپرد،پس از اولین پرش با تاکیدی که دوربین بر نحوه پرش او دارد، میشود فهمید در یکی از این پریدنها، سرنوشتی شوم و سقوطی طولانی در انتظار محمود است و همینطور هم میشود؛ محمود در پرش بعدی با فرض اینکه آن سوی دیوار هم بام است،میپرد و... تمام!
البته این همه ضعف فیلم نیست. «ندارها» گافهای بدتر و بیتوجیهی هم دارد. مانند سکانس سرقت از خانه ابی،وقتی او از بالکن به علی شلیک میکند،در کمال تعجب میبینیم که موفق میشود پنجره سمت راست ماشین را که کمی جلوتر آنسوی خیابان پارک شده، مورد هدف قرار دهد و شیشه را خرد کند.در حالیکه چنین رخدادی عملا غیرممکن است زیرا آن پنجره از نقطه تیررس او خارج است مگر آنکه گلوله اسلحهاش ماتریکسوار پیچ و تاب بخورد و از آن نقطه سر دربیاورد. در عوض فیلم اشارههای نمادین بامزهای در بسیاری از صحنهها دارد که فیلم را برای تماشاگر هوشمند به امکانی برای حل معماهای ساده بدل میکند. نمادهایی که میتوان برای آنها تعابیر ساده اما زیبایی تعریف کرد. مثل بازی دزد و پلیس بچهها در حیاط خانه و تکرار جمله «دزد رو بگیرین» که گویی قرار است فضایی دلهرهآور برای مجرمین ساکن آن خانه ایجاد کند تا فراموش نکنند فرجام کار آنها دستگیرشدن است یا پاسخ مهری به پرسش دختری که میخواهد بداند چرا او روی همه شلهزردها مینویسد علی:«چون علی نوشتنش راحتتره» که در واقع کنایهای است به نحوه پولدرآوردن مهری و همدستانش که سرقت را برای یکشبه پولدارشدن انتخاب میکنند چون دزدی سریعترین و راحتترین کار ممکن است. همینطور باید اشاره کرد به تیتراژ آغازین و چند صحنه مشابه در طول فیلم که به انعکاس تصاویر در آب میپردازد.در تیتراژ اول،تصویر منعکسشده برجهای تهران را در آب میبینیم و بعدتر نقش ماه را در حوض که محمود به همش میزند،سپس عکس علی در برکه که با پراندن سنگی محو میشود.این تکرار نماهای بازتاب تصاویر،نشانه صریحی از سراب بودن آمال و نقشههای سارقان است و به همخوردن عکس ماه،نشان از ماندن دائمی در تاریکی و جهالت. بازیگران در «ندارها»، سه کیفیت متفاوت از بازیگری را ارائه میدهند. بازی ضعیف که طبق معمول از آن هانیه توسلی است تا کماکان تنها بازی ماندگار و درخشان او در کارنامهاش، «شبهای روشن» باشد،آن هم نه به همت خویش که به مدد کارگردان توانایش. بازی عاری از حس و گرمای لازمه او،چنان مینماید که حفظبودن دیالوگها را پیش روی دوربین به رخ میکشد.یک بازی متوسط از پژمان بازغی تا بهترین بازی او تاکنون، شاهکارش در «دوئل» باشد. بازغی بازیگر مستعد و توانایی است اما متاسفانه از تواناییهایش درست بهره نمیگیرد و همیشه با وجود تلاشی که برای هرچه بهتر ایفاکردن نقشهایش میکند، از حد متوسط فراتر نمیرود و چنان که شایسته نقش و خود اوست،نمیدرخشد و یک بازی بسیار خوب از محسن تنابنده که دیگر به حد کافی خودش و هنرش را در این عرصه تثبیت کرده و میتوان کاملا به جنس بازی او،حتی در فیلمهای کماهمیت اعتماد کرد.در «ندارها»،تماشاگر از همان نخستین تصویر محمود که روی بام،سرگرم کفترپرانی است، درمییابد قرار است اینجا با تنابنده متفاوت و تازهای روبهرو شود. محسن تنابنده برخلاف سایر بازیگران که همگی فقط به ارائه تیپ از کاراکترهای محوله میپردازند، از محمود شخصیتی ملموس و دوستداشتنی میسازد.او چنان در قالب یک آس و پاس جنوبشهری با آن ضعف جسمانی (کر و لال) فرو میرود که انگار از ازل با این ضعف متولد شده.
نگاه کنید به نحوه ادای کلمات و ریاکشنهای او وقتی جملات دیگران را نمیشنود که با چه جزئیات تازه و تکرارنشدهای این حواس را از یک ناشنوا بروز داده است.تکلیف باقی هنرپیشهها نیز ناگفته پیداست. با حضور در نقشهای فرعی، فقط رفع تکلیف میکنند، انگار که آکسسوار صحنهاند. حتی بازیگران خوبی مثل مریم بوبانی و کیانوش گرامی،جز آنکه قالب همیشگیشان را تکرار کنند،کار بیشتری ازشان ساخته نیست؛مادر مریض و مظلوم و دعاگو،لمپن خلافکار و بدطینت و جاهلمسلک!
با تمام این تفاسیر، باید گفت «ندارها» فیلمی است که تنها با تکیه بر داستان سرراست فیلمنامه، به زحمت گلیم خود را از آب بیرون میکشد وگرنه نمیتوان از آن به عنوان فیلم مهمی، نه در سینمای ایران و نه در کارنامه هیچ کدام از عوامل تولیدش یاد کرد. چرا که پیش از این نمونههای بهتری در این ژانر تولید شدهاند، مانند«عطش» (محمدحسین فرحبخش) که اتفاقا آن هم خود اقتباسی از «راه کارلیتو»ی «برایان دیپالما» بود یا «ساقی»(زنده یاد محمدرضا اعلامی).
تولید فیلمهایی مثل«ندارها»، بیش از هر چیز کمکی است به گیشه سینمای ایران و خالینماندن سالنهای نمایش از فیلمهای عامهپسند.
احمدرضا حجارزاده
![](/imgs/no-img-200.png)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست