جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

الگوی خدمت رسانی


الگوی خدمت رسانی

قافله ای از مسلمانان که آهنگ مکه داشت، همین که به مدینه رسید چند روزی توقف و استراحت کرد، بعد از مدینه به مقصد مکه به راه افتاد. در بین راه مکه و مدینه، در یکی از منازل، اهل قافله …

قافله ای از مسلمانان که آهنگ مکه داشت، همین که به مدینه رسید چند روزی توقف و استراحت کرد، بعد از مدینه به مقصد مکه به راه افتاد. در بین راه مکه و مدینه، در یکی از منازل، اهل قافله با مردی مصادف شدند که با آنها آشنا بود. آن مرد در ضمن صحبت با آنها متوجه شخصی در میان آنها شد که سیمای صالحین داشت و با چابکی و نشاط، مشغول خدمت و رسیدگی به کارها و حوائج اهل قافله بود، و در لحظه اول او را شناخت و با کمال تعجب از اهل قافله پرسید:

این شخص را که مشغول خدمت و انجام کارهای شما است می شناسید؟ آنها جواب دادند نه او را نمی شناسیم این مرد در مدینه به قافله ما ملحق شد. مردی صالح و متقی و پرهیزگار است. ما از او تقاضا نکرده ایم که برای ما کاری انجام دهد ولی خودش مایل است که در کارهای دیگران شرکت کند و به آنها کمک بدهد.

آن مرد گفت: معلوم است که شما او را نمی شناسید. اگر می شناختید، اینطور گستاخ نبودید، هرگز حاضر نمی شدید به مانند یک خادم به کارهای شما رسیدگی کند...

مگر این شخص کیست؟ ایشان علی بن الحسین(ع) زین العابدین است.

جمعیت آشفته به پا خاستند و خواستند برای معذرت دست و پای امام را ببوسند. آنگاه به عنوان گله گفتند: این چه کاری بودکه شما با ما کردید؟ ممکن بود خدای ناخواسته ما جسارتی نسبت به شما بکنیم و مرتکب گناهی بزرگ بشویم.

امام زین العابدین(ع) فرمود: «من عمدا شما را که مرا نمی شناختید، برای هم سفری انتخاب کردم. زیرا گاهی با کسانی که مرا می شناسند، مسافرت می کنم. آنها به خاطر رسول خدا زیاد به من عطوفت و مهربانی می کنند، نمی گذارند که من عهده دار کار و خدمتی بشوم. از این رو مایلم همسفرانی انتخاب کنم که مرا نمی شناسند و از معرفی خودم هم خودداری می کنم تا بتوانم به سعادت خدمت رفقا نائل شوم.»

بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۵