دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

جنبش زنان در ایران


جنبش زنان در ایران

می خواهیم دریابیم نقش زن در تاریخ ما چه بوده است و آیا اجرای کنوانسیون تنظیمی, در کشور ما, گامی به جلو است یا برعکس, گامی به عقب تلقی می شود مسلّماً استفاده از تجربیات دیگران, امری بخردانه و معقول است ما به دنبال آن هستیم که ببینیم نهضت تساوی خواهی, در فرهنگ ما چه جایگاهی دارد

می‏خواهیم دریابیم نقش زن در تاریخ ما چه بوده است و آیا اجرای کنوانسیون تنظیمی، در کشور ما، گامی به جلو است یا برعکس، گامی به عقب تلقی می‏شود؟ مسلّماً استفاده از تجربیات دیگران، امری بخردانه و معقول است. ما به دنبال آن هستیم که ببینیم نهضت تساوی خواهی، در فرهنگ ما چه جایگاهی دارد. آیا همه زنان در ایران خواستار تساوی حقوق با مردان هستند یا هدف دیگری را دنبال می‏کنند؟ آیا اصولاً پیمودن راه برای دست‏یابی به تساوی میان مردان و زنان در کشور ما لازم است؟ آیا همه زنان در ایران معتقدند که تساوی خواهی بین زنان و مردان، در کشور ما، منجر به بهبود وضع آنان و به طور کلی جامعه می‏شود؟ قدر مسلّم این است که باید به دنبال رفع تبعیض بود و جنبش زنان قطعاً پی‏گیر آن است؛ اما لازم است متوجه باشیم که به همان اندازه نیز ضروری است در صدد تنظیم قوانین متفاوت در مقابل شرایط و وضعیت‏های متفاوت باشیم. زنان، ایران و اسلام در کشور ما ایران، به دلیل قدمت تاریخی و تمدن غنی، داستان رفع تبعیض و ظلم از زنان سابقه گسترده‏تری نسبت به غرب دارد. قبل از اسلام سرگذشت زنان ایران از اهمیت خاصی برخوردار بوده است و مطالعه مستقلی را ایجاب می‏کند.

در این دوران، وضعیت جامعه با نوسان بین مردسالاری و زن سالاری، تا حدّ پادشاهی دو زن در دوره ساسانیان پیش رفت. اما ورود اسلام به ایران موجب تحول بزرگی در زندگی و نقش زنان شد؛ به این معنا که اگر در انتهای دوره ساسانی، زنان، مِلک مردان به حساب می‏آمدند و اجاره و قرض داده می‏شدند، این رابطه به شدت متحول گردید و زنان دارای حقوق اجتماعی و مالی مستقلِ از مردان گردیدند. گرچه با ورود اسلام به ایران، تحولی بزرگ در نقش و حقوق زنان اتفاق افتاد، اما به تدریج که اسلام و دستورات مترقی و متکامل آن در فرهنگ‏های محلی حل گشت، این حقوق برجسته نیز اصالت خود را از دست داد و رنگ محلی به خود گرفت و قوانین اسلامی با گذشت زمان، در قالب سنت‏ها و عرف فرهنگی هر دسته و قومی تفسیر شد. این بود که احکام منوّر اسلام در هاله‏ای از رسوم فرهنگی پنهان گردید و به‏خصوص برای عوام جامعه، مردسالاری جایگاه سابق خود را باز یافت؛ البته هرگز به شرایط قبل از اسلام بازنگشت.

در بین طبقات متشرّعِ مرفه‏ترِ عمدتاً شهری، آداب اسلامی اصالت خود را بیشتر حفظ نمود و از میان این طبقه بود که زنان تحصیل کرده و مؤثر در امور اجتماعی، پا به عرصه گذاشتند. مروری بر نقش زنان در تاریخ ایران نشان می‏دهد که زنان شاعر، عالم و دیگرانِ مؤثر در امور سیاسی، در طول دوران بعد از اسلام کم نیستند. غیر از وجود زنان شاخص، در بین عموم زنان قشر بالای اجتماع، شئون محترمانه آنان در محیطهای خانوادگی نیز محفوظ بود. زنان در این گروه توانستند در عرصه مناصب مختلف نهاد خانواده نقش آفرین و تأثیرگذار باشند. تأثیر آنان در امور سیاسی، در طبقه دولتی‏ها نیز در تاریخ مضبوط است. نقش مادران، خواهران، همسران پادشاهان و یا دیگر افراد مؤثر اجتماعی، در تاریخ بحث شده است. تحولات دوره قاجاریه این شرایط کما بیش تا عهد سلطنت قاجاریان ادامه داشت، اما دوره قاجار، دوره تحولات بزرگ و تغییرات اجتماعی عمیقی در ایران بود. در این دوره، جامعه ایران از یک نظام کاملاً سنتی به یک نظام تحول یافته و متأثر از فرهنگ غرب مبدّل شد. عمده‏ترین تحول در این دوره، در ساختار دولت اتفاق افتاد. در آغاز دوره قاجار، حکومت ایلی با تمام مشخصه‏های خود، به دست آغا محمدخان استقرار یافت، اما به تدریج تحولات سیاسی جدیدی شکل گرفت تا جایی که در اواخر این دوره، یعنی در زمان احمدشاه، یک نظام لیبرالیستی مبتنی بر پارلمان استقرار یافت.

مسلّماً تحولات ساختار دولتی، بدون تغییرات در فرهنگ، به‏خصوص فرهنگ سیاسی، غیر ممکن بود. در همین اوان، با پیدایش فرقه هایی نظیر: بابیه و بهائیه تحولی در نقش زنان بر اساس مدل غرب اما در لوای نوعی بدعت مذهبی آغاز گردید. در این فرقه‏ها، بی‏حجابی و دیگر رسوم غربی، برای زنان تبلیغ می‏شد؛ اما با سرکوب این فرقه‏ها به دلیل فتنه‏های سیاسی که بر انگیختند، اصلاحات آنان نیز به محاق رفت. در نیمه دوم دوره قاجاریه، با خیزش‏های اجتماعی متعددی مواجه هستیم که نهضت تنباکو و انقلاب مشروطه از بارزترین آنان می‏باشند. در این جنبش‏ها، زنان پا به پای مردان وارد صحنه اجتماع و سیاست شدند. نتیجه این مشارکت‏های سیاسی، روشن شدن نگرش زنانِ توده جامعه در مورد حقوق اسلامی خویش بود. از این رو، مطالبات دینی برای احقاق حقوق شرعی و شکستن قالب مردسالاری، در میان آنان بالا گرفت. به این ترتیب، رعایت موازین شرعی در مورد زنان، از حیطه خانواده‏های طبقه بالای فرهنگی جامعه به عموم مردم نیز سرایت کرد. شاید بتوان گفت برجسته‏ترین زنی که در جنبش «باب» شرکت کرده و از وی پیروی نموده است، زرین تاج قزوینی، ملقّب به «قرةالعین» باشد. وی فرزند حاج ملا صالح قزوینی برغانی بود و در حدود سال ۱۲۳۰ ه ق. متولد شد. از آنجا که پدر و یکی از عموهایش (ملا محمد علی برغانی) متمایل به شیخیّه بودند، وی نیز از آنها تأثیر پذیرفت و در چنین فضایی آموزش دید. او مسائل علمی خود را از طریق مکاتبه با سید کاظم رشتی، دومین رهبر شیخیّه، در میان می‏گذاشت. در یکی از این مکاتبات، سید کاظم رشتی به وی لقب قرةالعین داد. وی پس از سید کاظم رشتی، به وسیله ملا حسین بشرویه با «سید باب» آشنا شد و در حلقه اصحاب وی قرار گرفت. سید سعید زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، ص ۱۰۲ ـ ۱۰۳. قرةالعین در کنگره‏ای که از سوی بهائیان در دشت به دشت تشکیل شد، در مجلس بحث با آرایش تمام حجاب خود را به کناری گذاشت. استدلال وی این بود که با وجود «باب»، دیانت اسلام منسوخ شده و حکم بر بی‏تکلیفی است. همان، ص ۱۴۱.

حرکت قرة العین از سوی دیگر زنانِ مسلک بابیه و بهائیه دنبال شد و در دوران مشروطه به صورت بارزتری ادامه یافت. از دیگر زنانی که در جنبش «بابیان» نقش توزیع کنندگی ایفا کردند، این افراد را می‏توان نام برد: خانم بزرگ، بی‏بی خانم استرآبادی؛، صدیقه دولت آبادی، خواهر میرزا یحیی دولت آبادی و نیز شاعره‏ای که خواهر ملاحسین بشرویه بود. با توجه به نزدیکی بسیار این اندیشه‏ها با فلسفه مساوات‏طلبی زنان در غرب، این تفکرات با حرکت زنان مساوات طلب غرب گرا پیوند خورد و خود، شاخه مهمی از فعالیت‏های آزادی خواهانه زنان را در دوره قاجار و بعد از آن تشکیل داد. در مقابل این شاخه، زنان دیگری بودند که شعارشان عدالت اسلامی بود. آنان در کلیه عرصه‏های اجتماعی به دنبال اسلام خواهی و استقرار قوانین اسلامی بودند. زنان مسلمان در اوایل سال‏های ۱۳۰۰ ه ق. در حرکات اعتراض‏آمیز بر سر نان و شکایت از عاملان حکومت، مشارکت فعال داشتند. به قول اعتماد السلطنه، قریب هزار زن جلوی شاه را گرفتند و از نبود نان فریاد بر آوردند. فریدون آدمیت، شورش بر امتیاز نامه رژی، ص ۲۱. آنان در آغاز و تا پایان جنبش و شورش علیه امتیاز نامه رژی، پا به پای مردان فعالانه در صحنه‏های مختلف حضور داشتند. آدمیت می‏نویسد: مشارکت گروهی از زنان مشهد در طغیان این شهر، در خور ذکر است؛ گرچه در اهمیت آن نباید مبالغه نمود. همان، ص ۶۰. پس از آنکه حکومت برای شکستن نهضت مصرانه، تقاضای لغو تحریم تنباکو داشت و حکم کشیدن قلیان در قهوه خانه‏ها صادر کرد، برخی از علمای معتبر پایتخت همچون: میرزا حسن آشتیانی، شیخ فضل ا... نوری و دیگران تصمیم به مهاجرت از تهران گرفتند. مردم در محله «سنگلج» ازدحام کردند. در این ازدحام چند هزار نفری، زن و مرد میدان ارگ را پر کردند و چند صد نفری از آنان وارد ارگ شدند. همان، ص ۱۰۷. شیخ حسن کربلایی می‏نویسد:صبح دوشنبه سوم جمادی الثانیه، ابتدا علما و اهل علمِ دارالخلافه دسته دسته از هر محله رو به محله سنگلج که مقردارالشرع ملاذالاسلام است، روانه شدند. کم‏کم جمعیت مردم زیاد شد... هنگام ظهر، نوبت به زنان شهر رسید. زنان نیز دسته دسته و فوج فوج جمع آمده، جمعیت آنان نیز انبوه شد. پس از این اجتماع، اولین کار زنان این بود که روانه بازار شدند. هر دکان را گشوده دیدند، بستند، تا جایی که در تمامی بازار شهر به این عظمت حتی یک دکان گشوده نماند. آنان پس از فراغت جستن از این کار، تماماً سرها را از روی چادرها لجن گرفته و فغان کنان رو به ارک دولتی رفتند. جمعیت مردان نیز با شور و غوغا و گروهی نیز به گریه و افغان و واسلام گویان، دنبال زنان روانه شدند. جمعیت زنان با این چنین هیبت و حال فریاد و فغان کنان از پیش و جمعیت مردان نیز با آن غلغله و غوغا اطراف زنان را فرا گرفته، تمامی آنان با هیبت و حال مُدهِش نزع‏انگیز در میدان ارک مجتمع ایستادند. قرارداد رژی یا تاریخ انحصار دخانیات، ص ۱۱۰ ـ ۱۱۱. در زمان تحریم نیز عملکرد زنان نشان دهنده شعور و آگاهی آنها بود؛ برای مثال در دربار شاهی قلیان‏های نقره و طلا برچیده شد و در پاسخ سؤال ناصرالدین شاه که پرسیده بود: «که حرام کرده؟» انیس الدوله که در واقع ملکه، و بی‏اندازه مورد توجه و علاقه ناصرالدین شاه بود، به وی می‏گوید: همان کس که مرا به تو حلال کرده است؛ ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۸. به بیان دیگر، آزردگی ناصرالدین شاه از مبارزه مردم بر سر تنباکو زمانی شدت گرفت که در دربار خودش نیز زنان استعمال دخانیات را تحریم کردند. آن. ک. لمبتون، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ترجمه یعقوب آژند، ص ۲۸۳. از این رو می‏توان نتیجه گرفت که حرکت زنان، تنها پیروی از مردان نبوده و گریه و شیون نیز ابزارهای موجودِ در اختیار آنها برای بروز خشم و اعتراضشان بوده است و هنوز سایر ابزارهای اظهار خشم و نفرت و اعتراض در بین زنان چندان شناخته شده نبوده است، و اصولاً جزء فرهنگ سیاسی ایران نشده بود.

به‏نظر اتحادیه، زنان با ابراز وطن خواهی و شور و اشتیاق به آزادی‏خواهی، کم‏کم از مشکلات خود آگاه شده، خواسته‏های خودشان را به‏خصوص در زمینه‏های فرهنگی مطرح نمودند. منصوره اتحادیه، زن در جامعه قاجار، ص ۲۹؛ به نقل از: کلک، ش ۵۵ ـ ۵۶، مهر و آبان. در واقع حضور زنان در جنبش تنباکو و ورود آنها به عرصه سیاسی، اگر چه همراهی با مردان تلقی گردید، اما زمینه را برای حرکت آنان در انقلاب مشروطه و شناخت بیشتر مسائل جامعه و مباحث حقوق مدنی و غیره فراهم نمود. در یکی از اسناد موجود در وزارت امور خارجه ایران در دوران مشروطه که بست نشینی رواج پیدا کرده بود، در یک نامه فوری از سفارت انگلیس به دولت متبوع خویش در خصوص تقاضای زنان به بست نشینی در آن سفارتخانه آمده است: با کمال احترام، به مستطاب اجل عالی اطلاع می‏دهم که عده بستی‏های سفارت انگلیس در تهران فعلاً به پنج هزار نفر رسیده... چنین به دوستدار اطلاع رسیده که چندین هزار نفر زن نیز خیال پناهندگی به سفارت را دارند؛ ولی دوستدار، حتی المقدور سعی می‏کنم که بستی‏های آنجا این فقره را ممانعت نمایند... . ابراهیم صفایی، نهضت مشروطه ایران بر پایه اسناد وزارت امور خارجه، ص ۱۵۴. نامه سفارت انگلیس حاکی از آن است که چندین هزار زن ایرانی قصد داشتند که به بست نشینان سفارت انگلیس بپیوندند، ولی «گرانتداف» کاردار و جانشین وزیر مختار انگلیس جلوگیری کرده است. در کتاب اسناد مشروطه که در واقع یادداشت‏ها و گزارشات وکیل الدوله، منشی مخصوص و وزیر تحریرات و همچنین ندیم مظفرالدین شاه می‏باشد، همان، ص ۶. نوشته شده است که در جریان مشروطه، زنان در مبارزات فعالیت داشته‏اند، به نحوی که این امر برای حکومت، موجبات دردسر فراهم نموده است: از طرف حکومت غدغن شد که طایفه زن به بازار و بیرون‏ها نروند که سربازها هم ممانعت می‏کردند و در دو قراولخانه، در دو محل، گویا سربازها زن‏ها را گرفته و نگاه داشته بودند. جناب آقا سید محمد مجتهد با جمعی از مسجد حرکت کرده به آن قراولخانه‏ها که می‏رسند، قراولخانه‏ها را خراب کرده و سربازها هم فرار می‏نمایند و آنها را خلاص کرده و غدغن شکست و زن‏ها ازدحام کرده، وارد بازار و مسجد می‏شوند و هنگامه غلیظتر شد. همان، ص ۲۵. زنان دوره قاجار با مقایسه شرایط زندگی خود با زنان اروپایی و همچنین شناخت ایدئولوژی‏ها و تفکرات آزادی خواهانه و برابری جویانه غربی، شرایط زندگی خود را اسفبار دیدند و ریشه مشکلات خود را در بی‏سوادی یافتند. به همین دلیل عمدتاً در دو جهت حرکت کردند: اول، تأسیس مدارس دخترانه، تأسیس روزنامه‏های مربوط به زنان و نوشتن مقالات، و دوم، تلاش در جهت تغییر در قوانین موجود برای رفع موانع قانونی از طریق تشکیل انجمن‏ها برای رسیدن به اهداف خود. ناگفته نماند که تأسیس مدارس دخترانه و درج مقالات در روزنامه‏ها نیز خود متقابلاً در بسط و نشر این عقاید تأثیر به سزایی داشته است. زنان آزادی خواه در دوره پهلوی هرچند مسیر اولیه انقلاب مشروطه بر مدار اسلام خواهی قرار داشت، اما انحراف از این مسیر در مراحل بعد از تصویب قانون اساسی و متمم آن، موجب شد تا روشنفکران متأثر از غرب، خط نهضت زنان غرب‏گرا را که همان تساوی خواهی بود، دنبال کنند.

این تحولات، زمینه‏ای شد که بر اساس آن رضاخان توانست غرب‏گرایی کشور را تکمیل نماید. او و خاندانش به مدت پنجاه سال در شکستن بنیان‏های فرهنگ ملی و سنتی ایران به هر نحو که توانستند اقدام نمودند. آنان در کشور به تغییرات عمیقی دست زدند که بر اساس آن، نظام اجتماعی حاکم بر کشور به یک نظام شبه غربی وابسته تبدیل شد. شهشهانی در مورد وضعیت زنان آزادی خواه در دوره رضاشاه می‏نویسد: «شهناز آزاد که در نشریه جهان زنان، دولت را مورد انتقاد قرار می‏داد، به زندان افتاد. جمیله صادقی، مؤسس نوید زنان نیز چند سالی به زندان افتاد. پروین اعتصامی که اشعار زیادی پیرامون زنان ایران سروده بود، دیگر در مجامع عمومی شرکت نمی‏جست. در سال ۱۳۰۴ ه ق. رضاشاه در نطق معروف خود در هفده دی ۱۳۱۴ خطاب به تمام زنان معلم دبستان‏ها که مجبور شده بودند بدون حجاب در آن مجلس شرکت کنند، از آنها خواست که آن را به عنوان یک روز بزرگ در تاریخ خودشان منظور دارند.» سهیلا شهشهانی، زن ایرانی یک مسئله سیاسی است، ص ۵ ـ ۶؛ به نقل از: فرهنگ توسعه، سال ششم، ویژه زنان. پیش از دوران رضاشاه و در دوره قاجاریه، یکی از تقاضاهای زنانی که در فعالیت‏های سیاسی مشارکت داشتند و جنبش زنان را در آغاز رهبری نموده بودند، برداشتن روبند بود. گرچه قرةالعین تنها کسی بود که در کنگره «بابیان» در دشت به دشت، قبل از مشروطه، حجاب خود را به کنار گذاشت، ولی در کل، کشف حجاب، ایده همه زنان در آن دوران نبود و جهت‏گیری ایدئولوژیک آنها نیز بدان سمت قرار نداشت. با غدغن کردن چادر در دوره رضا شاه به سال ۱۳۱۴ ش. خیلی از زنان به خصوص در میان خانواده‏های مذهبی، هرگز خانه هایشان را از ترس بی‏حجاب شدن در ملأ عام ترک نکردند. پدیده مسئله زنان در دوره رضا شاه، با تمرکز بر کشف حجاب و غرب‏زدگی در ایران ظاهر شد.

به نظر عمادالدین باقی، مسئله زنان که در این دوره در سایه تضاد اصلی استبداد ـ آزادی‏خواهی (در عرصه سیاست) و تضاد میان اسلام گرایی و غرب‏گرایی (در عرصه ایدئولوژی) مطرح شد، مسئله‏ای تصنعی و غیر طبیعی بود که نمی‏توانست به صورت خواسته خودآگاه و خودجوش زنان دربیاید و به یک جنبش پیشرو مبدّل شود. این مسئله با زمینه‏ها و ساختارهای فرهنگی، ارزشی، تاریخی و اجتماعی ما نیز هیچ تناسبی نداشت و نیازی به آن احساس نمی‏شد. مسئله زنان: کدام مسئله؟ ص ۲۳ ـ ۲۴؛ به نقل از: مجله زنان، ش ۵۷، ص ۲۳ ـ ۲۵. شهشهانی می‏گوید: کانون بانوان، ساخته و پرداخته رضاشاه، شامل همه زنان از طبقات و طیف‏های مختلف نمی‏شد. این کانون، تنها به ظواهر زندگی توجه داشت. با برداشتن حجاب، گرچه آزادی ظاهری در پوشش به زنان داده شد، اما در عین حال بازار ایران را بر روی مصرف لباس‏ها و مدهای غربی باز کرد. به‏نظر وی، نه تنها گروه‏های زنان، بلکه حتی این کانون رسمی نیز که دعوی وطن پرستی داشت، هیچ گونه مدلی مستقل برای پوشش زنان پیشنهاد نکرد و بدین وسیله راه برای سرازیر شدن مدهای خارجی باز گذاشته شد. سهیلا شهشهانی، همان، ص ۵ ـ ۶. تغییر در نحوه پوشش زنان، تبعات مختلفی را برای جامعه ایرانی به همراه آورد. از حیث اقتصادی، بی‏حجابی و توجه به پوشش ظاهری سبب شد تا لوازم آرایش و تمسّک به انواع لباس‏های مختلف که عمدتاً در غرب طراحی می‏شد و از تولیدات نظام سرمایه داری به شمار می‏آمد، در بازار ایران به وفور مورد استفاده قرار گیرند و ایران به بازار مصرف تولیدات کشورهای غربی تبدیل شود. این تغییر، از حیث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز تبعاتی داشت. از نظر اجتماعی و فرهنگی، در بین بخش‏ها و طبقات مختلف ایران شکاف ایجاد کرد و در برخی از گروه‏ها، تمایلات غرب گرایانه افزایش یافت. همچنین در بین نسل‏های مختلف باعث شکاف گردید و با وجود تلاش‏های بعدی، نسل‏های جدید و عمدتاً جوانان را که تحت تأثیر امواج فرهنگ غرب قرار گرفته بودند، به نسل‏های قدیم بیگانه کرد و از فرهنگ بومی به‏خصوص فرهنگ اسلامی دور نمود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.