پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تکرار یک اشتباه براستی چرا


تکرار یک اشتباه براستی چرا

در حالی که رفته رفته تنور انتخابات داغ تر شده, جنجال ها و هیاهوهای انتخاباتی در حال افزایش است,در کمال ناباوری شاهد سخن سرایی نابجای فرمانده سپاه پاسداران مبنی بر دخالت سپاه در انتخابات بودیم

یک فرضیه ای است که زمان و گذر زمان را به تونلی مارپیچ و تودرتو تشبیه میکند؛ بر اساس این فرضیه دالان زمان آنقدر درهم تنیده است که امکان آنکه فردی پس از طی مسیری طولانی به همان خانه اول بازگردد ویا راههای پیموده خود را دوباره و یا چند باره طی کند، بسیار است؛ درست مانند قاعده بازی مار و پله که امکان نیش زدن مار، بازگشت به خانه اول، و آغاز دوباره بازی وجود دارد و در عین حال صعود بوسیله نردبان های موجود در برخی خانه های این بازی...

حال اگر اندکی دقیق تر شویم، این قاعده بازی را تا حدودی در عرصه های اجتماعی خود نیز بوضوح شاهدیم. خصوصا اکنون که رفته رفته تنور انتخابات داغ تر شده، جنجال ها و هیاهوهای انتخاباتی در حال افزایش است:

در سال ۷۴ که مصادف بود با دوره انتخابات مجلس پنجم،حزب کارگزاران سازندگی با ارائه فهرستی ۳۰ نفره موجودیت خود را اعلام نمود و با شعار «عزت اسلامی، تداوم سازندگی و آبادانی ایران» وارد عرصه انتخاباتی گردید.این در حالی بود که اکثریت قریب به اتفاق اعضای این حزب جزو کارمندان و مقامات دولتی بوده در رأس هرم قدرت قرار داشتند. در واقع اعضای این حزب با نوعی گرایش مافیایی اغلب پست ها و مناصب دولتی را در دست گرفتند و از طرفی با دخالت در عرصه انتخاباتی موجب نفوذ هر چند غیر مستقیم قوه ی مجریه در قوه ی مقننه گردیدند. این امر در واقع با اصل ۵۷ قانون اساسی، یعنی همان اصل تفکیک قوای سه گانه مخالف بود.

در ۱۸ بهمن ماه ۱۳۸۶ یک ماه مانده به انتخابات مجلس هشتم، فرمانده سپاه پاسداران طی همایشی اظهار داشتند«طی چند سال اخیر، جریان اصولگرایی بعد از ۲۶ - ۲۵ سال دوباره زنده شد و در حاکمیت ۲ قوه منتخب قرار گرفت. اگر بسیج می‌خواهد در موضوع انتخابات فعالیتی کند باید جریانی را که به وجود آورد، حفظ، کامل و گسترده کند.»

اینجاست که تاریخ دوباره تکرار میگردد و مسیر رفته را دوباره تکرار میکنیم .غافل از آنکه در حین گذر از این مسیر میبایستی پیشاپیش علامت و نشانی میگذاشتیم تا راه رفته و به مقصد نرسیده رادوباره و بلکه چندباره طی ننمائیم.

در آن دوران حزب کارگزاران سازندگی دارای گرایشی راستگرا بود که ناشی از حمایت این حزب از آقای هاشمی رفسنجانی و دولت وی بود اما به ناگاه در سال ۷۶ در اوج ابهامات و شک و تردید موجود، این حزب با حمایت از کاندیداتوری سید محمد خاتمی تغییر ایدئولوژی داد و در طیف اصلاح طلبان موسوم به چپگرا قرار گرفت. علاوه بر آن تمام برنامه های خود در دوران آقای هاشمی رفسنجانی که بر محور سازندگی قرار داشت را تغییر داده در جهت پیشروی بر اساس محور توسعه سیاسی قرار داد.تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

هدف من نشانه رفتن به سمت سردار جعفری یا خدشه دار نمودن مقام ایشان نیست اما مطمئنا طرف صحبت من با ایشان است.

به روشنی بارز است که فرمانده سپاه پاسداران فردی است وفادار به نظام، قانون اساسی و ولایت فقیه؛ اما در اوضاع جنجال بر انگیز کنونی که قریب به یک ماه بیشتر به انتخابات نمانده است،آیا اینگونه سخن گفتن شایسته چنین مقامی هست؟

اینکه با اینگونه موضع گیری خود را در برابر یک سری تهمت و افترا قرار دهیم و راه را برای هیاهو و جنجال هایی بی مورد هموار کنیم صحیح است؟

مگر نه آنکه رهبر معظم انقلاب بارها تاکید فرموده اند که از بد اخلاقی های انتخاباتی و تخریب یکدیگر پرهیز گردد؟ آنها تن به سخن نمیدهند،عرصه را فراهم کردن نیز نوعی بی توجهی به سخن نیست؟ چگونه توجیه میکنید؟

راه حل تنها یک معذرت خواهی و توضیح شفاف سخن است چرا که شخصیت آقای سردار جعفری با برداشت موجود از سخن ایشان کاملا مغایر است،احتمال اینست که ایشان نتوانسته اند مطلب را آنگونه که شایسته است بیان دارند. اما نبایستی از این واقعیت هم گذشت که شرایط کنونی جایگاه اینگونه سخن سرایی ها نیست و قطعا جناب آقای سردار جعفری اشتباه نموده اند. حال به هر دلیل و توجیهی!

سیدمحمدعلی علوی