لطیفه های رسیده در هفته دوم تیر ماه

۱) پسری از پدرش پرسید: پدرجان، فرق مسلسل و تفنگ چیست؟ پدر گفت: تفنگ مثل حرف زدن پدرت است و مسلسل مثل حرف زدن مادرت.
□□□
۲) مردی وارد یک مغازه عینک فروشی شد و گفت: لطفا یک عینک به من بدهید. …

۱) پسری از پدرش پرسید: پدرجان، فرق مسلسل و تفنگ چیست؟ پدر گفت: تفنگ مثل حرف زدن پدرت است و مسلسل مثل حرف زدن مادرت.

□□□

۲) مردی وارد یک مغازه عینک فروشی شد و گفت: لطفا یک عینک به من بدهید. فروشنده: برای آفتاب می خواهید؟ مرد: نه، برای خودم!

□□□

۳) مردی با سرعت وارد آرایشگاهی شد که چند نفر در آن منتظر نوبت بودند. آرایشگر گفت: آقا چه خبر است! مگر سرآورده ای؟ مرد گفت: بله، سر آورده ام و می خواهم آن را اصلاح کنم.

□□□

۴) پزشک: شما کف پایتان صاف است، برایتان یک جفت کفش طبی می نویسم. بیمار: آقای دکتر، قبل از غذا یا بعد از غذا؟!

□□□

۵) دکتر به مریضی که در حال رفتن به اتاق عمل بود گفت: همراه دارید؟ مریض جواب داد: بله، ولی خاموشش کرده ام.

□□□

۶) بیمار: آقای دکتر، به دادم برسید که دستم مانند چوب خشک شده. دکتر: پس بهتر است پیش نجار بروید.

□□□

۷) یک نفر می خورد زمین، برای اینکه ضایع نشود، می گوید: حرکتو داشتی!