چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

درنگی بر اقیانوس اشک عاشورایی


درنگی بر اقیانوس اشک عاشورایی

محرم برای مسلمان شیعه یادآور مصیبت بزرگی است که نسل ها را از همان کودکی با نام و یاد حسین بن علی ع و یاران با وفایش مانوس ساخته و اشک ها را برگونه جاری می کند

محرم برای مسلمان شیعه یادآور مصیبت بزرگی است که نسل ها را از همان کودکی با نام و یاد حسین بن علی (ع) و یاران با وفایش مانوس ساخته و اشک ها را برگونه جاری می کند.

به واقع محرم درگذر عمر آدمی با سوالی مهم روبه روست و آن این که چه شد فرجام امت نبوی از مدینه توحیدی به نینوای حسینی رسید و برجامعه اسلا می پس از پیامبر(ص) چه گذشت که نیم قرن پس از رحلتش، فرزند او را در نینوا به قصد قرب الهی و رسیدن به بهشت مورد هجمه سنگین تبلیغاتی ورزمی قرار داد; به گونه ای که او را به عنوان یک خارجی و برگرفته از فتوای شریح قاضی و به نام حفظ وحدت در امت محمد(ص) به شهادت رساندند و تمامی اقداماتشان در قیامت دنیای فانی و محشر کبریایی کربلا را با ماهیتی دینی و برای همراه سازی تفکر سطحی اندیش مردم زودباور و رنگ پذیر آن برهه زمانی به سرانجام رساندند; در این مقیاس تحلیلی آنچه در کربلا صورت پذیرفت از بعد بینش آزاد اندیش بشر روشنفکر کنونی، جنایتی نابخشودنی است که تمامی ابعاد رفتاری وگفتاری سپاه کوفه را در قالبی از پستی ها و رذایل متجلی کرده است; به واقع آب بستن بر سپاه امام حسین(ع)، توحش تمام در مثله سازی بدن شهدای کربلا ، بریدن سرو برنیزه کردن آن، لگدکوب کردن اجساد شهیدان به وسیله اسب ها و حتی رهاسازی تیر به سمت طفل شیرخوار امام حسین(ع) به عنوان تابعی از ددمنشی و دیوسیرتی کوفیان بی وفا ذهن آدمی را متوجه گذرگاه ها، پرتگاه ها و چاه های بر سر راه حرکتش می کند و در این باب تمامی سوالا ت دوران کودکی که جزو رموز و ابهامات ذهنی فرد به شمار می رود; با افزایش سن و پاگذاشتن به بلوغ تاحدودی مرتفع شده و پرده های رمز آلود این حقیقت مطلق برای اندیشه جست وجوگر بشر به کناری رفته و ابعاد عظیم این حماسه بشری بیشتر در نظر هر فرد جلوه حقیقی خود را عرضه می کند.

از این زاویه عاشورای دوران کودکی با کلمه حسین مظلوم برای ما معنا گرفته بود اما در نگاه امروزی، کربلا کهکشانی بزرگ از معنای عمیق وژرف است که آدمی را نسبت به سبک زندگیش هوشیارتر می سازد و در این منظر آنچه عاشورا را در مقام دانشگاهی اجتماعی و عقیدتی جلوه گر می سازد، پندآموزی از فرآیند لغزش و غفلتی است که کوفه منادی حق را به معارضی پرده در بدل می سازد و تاثیرات مال حرام و ناپاک زندگی کردن را در وجهی بارز از رفتارهای حیوانی سپاه کوفه در تقابل با اجساد شهیدان و نحوه برخورد با بازماندگان عاشورایی نمایانگر می کند.

از منظری دیگر به این موضوع پی می بریم که روند شکل گیری عاشورا ثمره بی توجهی به قرآن است و به طور کل هر آنچه باعث دوری از دین شود در تبلور مفهومی عاشورا و کربلا روشنایی ویژه ای می یابد.

از این وجه آنگونه که معلم شهید علی شریعتی گفت نمی توان منادی زیستن باحسین بود اما کربلایی نبود، بدون صبر عاشورایی به زینب وار زیستن نمی رسیم و ایثار را بدون شناخت عباس نخواهیم شناخت.

از این منظر مرور زندگی کنونی شاید وحشت زا باشد به آن علت که جنس عزاداری هایمان منطبق بر اصالت کربلا نیست، به نوعی اشکواره ای بدون عمق و نگاه نافذ به راه انداخته ایم که تنها بازتابی از حس لحظه ای و درون ملتهب ما به شمار می رود. اشک عاشورایی امروز چونان که باید غربالگر اعمال ما نیست و جسم و روحمان را از آلودگی ها پاک نمی سازد بلکه قطره ای از آه درونی ماست که در چکاچک گوش سپاری به روضه های جانسوز از مصایب اباعبدا... (ع) بر دیدگان ما جاری می شود. البته این اشک به نوبه خود ارزشمند است و نشانی از حب ملت ما نسبت به عاشورائیان است اما آنچه در این فرآیند عزاداری بیش از هر چیز باید به آن توجه کنیم، فلسفه فکری کربلا ست.

وقتی بدانیم امام حسین (ع) شهید کدام راه شد تنها به اشک برآمده از التهاب درونی اکتفا نمی کنیم بلکه خود را در میزانی قرار می دهیم که حربن یزیددر آن قرار گرفت.

او در لحظه ای خطیر، بزرگترین تصمیم زندگیش را گرفت، مقام دنیوی را وانهاد و به عزت اخروی دلخوش داشت و نادم و پشیمان، نشان شهید آزاده دشت نینوا را بر شمایل تاریخی اش نهاد. با توجه به این رویکرد است که می توان بیان کرد که یاران اباعبدا... الگوها و اسوه هایی هستند که نه برای برآمدن اشک از دیدگانمان بلکه در طریق رسمآموزی معرفت و غیرت پای بر میدان جهاد نینوا نهادند تا شهامتشان در عصر خزیدن مردان در پستوها، رمزی برتداوم راه کربلا باشد، راهی که حق باوری را میوه شهادتی می داند که عزت تاریخی را به دنبال داشته باشد.

آنان که در ۶۱ هجری فکر خود را به درهم و دینار اموی فروختند و حادثه تلخ نینوا را رقم زدند ۱۴ قرن است که در جایگاه ابدیشان خفته اند اما نامشان جز با ننگ همراه نشده و این درسی برای ماست که از حصار سطحی نگری ها بیرون آییم، بصیرت پیشه کنیم و دنیا را همان گونه که قهرمان عدالت سه طلا قه کرد در زندان و حبس قرار دهیم تا شیطان وجود، مجال کشاندن ما به محشری از جنس کربلا را در شرایط کنونی نداشته باشد.

سخن آخر اینکه واقعیت تلخی را ازیاد برده ایم، شیعه بودنمان رهاوردی نسلی است و شاید از عمق به باور عاشورایی نرسیده ایم و به همین علت بیم آن می رود که در روز عدل الهی، اعمالمان حکم مردودی را برای ما به ارمغان آورد، اما بی شک در آن روز حصار محکم حبل المتین و اشک بصیرانه کربلا یی تنها ایمن ما از آتش است، آتشی که گاه غرور و گردن فرازی بشر پدید میآورد و در این حصار شیطانی تنها راه سربلندی معرفت افزایی پیرامون کربلا ست. اشک دیده می تواند ملا ک معرفت و تقوایمان باشد به شرط آنکه رهاورد پیروی از کربلا را در زندگی دنیویمان به دنبال داشته باشد، در غیر این صورت با اشک بدون عمق به جایی نخواهیم رسید.

نویسنده : نیما بهدادی مهر