شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
دور تازه تغییرات در خاورمیانه
دو سال پیش، بعدازظهرهای جمعه، تلویزیونهای کشورهای عربی به طور همزمان چند تصویر را نمایش میدادند. این تصاویر به دو، سه و فریمهای مشابه بیشتری تقسیم میشد. در پایان نماز عصر همانطور که مساجد به ترتیب در چهار منطقه زمانی خالی از جمعیت میشدند، گروههای خبری در شهری پس از شهر دیگر تصاویر مشابهی را به تصویر میکشیدند. جمعیت انبوه و بانشاط درحال تکان دادن پرچم به سمت میدان لولو در منامه، پایتخت بحرین حرکت میکردند، در میدان تحریر صنعا، پایتخت یمن و قاهره مصر، در شهر بنغازی لیبی و در خیابانهای تونس تجمع میکردند. همه یک شعار را تکرار میکردند: «مردم سقوط رژیم را میخواهند.»
در بهار سال ۲۰۱۱ شاهد روزهای بسیاری از این دست بودیم. گویا یک رهبر نامرئی کنسرت سمفونی اعتراض پان عرب را رهبری میکرد و این خیزش تغییر مهمی را به ارمغان آورد. پیش از آغاز این اعتراضات در دسامبر سال ۲۰۱۰، جهان ۳۵۰ میلیونی عرب به شکلی عجیب در برابر ویروس دموکراسی که اکثر نقاط جهان را آلوده کرده بود، مصون مانده بود. ۱۹ کشور عمده عربزبان جهان، چه جمهوری و چه پادشاهی، چارچوب سیاسی مشابهی داشتند، قانون اساسی به ظاهر متفاوت آنها راه را برای حکومت دیکتاتوری هموار میکرد. مردم از جمله لشکری از جوانان بیکار، حق اظهار نظر درباره چگونگی اداره کشور نداشتند.
اما به طور حیرتآوری در یک زمان کوتاه به دههها دیکتاتوری در تونس، مصر، لیبی و یمن پایان داده شد. با افزایش فشار مردم، دیگر دولتهای عربی برای آرام کردن مردم بیقرارشان اصلاحات سیاسی، هزینههای عمومی بیشتر و اعطای امتیازات دیگر را اعلام کردند. انفجار انرژی جوانان که یادآور خیزش اجتماعی جوانان غربی در دهه ۱۹۶۰ بود، از مفهوم جدید اختیارات حکایت داشت. «مستثنی بودن جهان عرب»- یعنی ناتوانی این دیکتاتوریهای نوین در حرکت به سمت هنجارهای سیاسی مشترک بین اکثر کشورهای جهان- به پایان رسیده بود.
اما آن روزهای مسرتبخش و امیدوارکننده سپری شده است. اکنون وضعیت جهان عرب تیره و تار است. مطمئنا برخی براین باورند که بهار عربی به زمستان مذهبگرایان تبدیل شده است. آنان نگرانند که اخوانالمسلمین و گروههای وابسته به آن که در بهار عربی نقش بسزایی داشتند، درپی از دست دادن قدرت در مصر ستیزهجوتر شوند.
مذهبگرایان عرب از روند تغییر مسائل تاسف میخورند. آنان که برای دههها به عنوان گروههای مخالف حکومت شناخته میشدند، اکنون در قدرت هستند و درسهای سختی را میآموزند. تبدیل آرمانهای مذهبی به سیاستهای کاربردی کار دشواری است، زیرا مذهبگرایان در مورد اینکه این آرمانها چه باید باشند با یکدیگر اختلاف دارند. همچنین زمانی که نخبگان سکولار و دستگاه اداری در برابر اهداف مذهبگرایان مقاومت میکنند، این کار دشوارتر میشود. با این همه، سرنگونی محمد مرسی، رییسجمهور اخوانالمسلمین مصر، از طریق ترکیبی از اعتراضات عمومی و اقدام نظامی شوکهکننده بود.
منتقدان بیشتر از نیت مذهبگرایان و خطر قطبی شدن سیاسی، نگران آشفتگی و گذار سیاسی طولانیای هستند که هماکنون در جریان است. این گذار تاکنون نتوانسته است مشکلات اجتماعی را که این خیزشها را به وجود آورد، برطرف کند. هنوز در هیچ یک از کشورهای بهار عربی حق رای یا آزادی بیان بیشتر به تشکیل دولتی بهتر، اشتغال بیشتر یا چشمانداز روشنتر در کوتاهمدت منجر نشده است. هیچ یک از این کشورها به الگویی برای دیگر کشورهای عربی تبدیل نشده است. اکنون به نظر میرسد یاس بر امید چیره شده است. فرقی نمیکند چه کسی دولت تشکیل دهد، کشورهای تونس و مصر طی سالهای آینده متلاطم باقی خواهند ماند. اما کشورهایی که به تازگی دموکراتیک شدهاند نسبتا عملکرد خوبی داشتهاند.
در دیگر نقاط، اولین شکوفههای اعتراض در بهار سال ۲۰۱۱ آزادی به ارمغان نیاورد و در عوض ظلم و منازعه مدنی به بار آورد. زمانی که پلیس جزیره کوچک پادشاهی بحرین نتوانست خیزش حامیان دموکراسی را سرکوب کند، خاندان حاکم وحشتزده شدند. این مساله موجب شد پادشاهی همسایه به این جزیره نیرو اعزام کند و درپی آن بسیاری کشته و صدها نفر دستگیر شدند. نتیجه این اقدام، بنبست بین اکثریت دو سوم شیعه و اقلیت سنی در این کشور است. نه تنها بحرین نتوانست پیشرفت کند، بلکه به زمان تنشهای فرقهای بین این دو گروه در دهه ۱۹۸۰ بازگشت.
اما این مساله در برابر کشتار در سوریه ناچیز است. آنچه در این کشور رخ داده است فراتر از بدترین تصورات معترضانی است که دو سال قبل دولت را به چالش کشیدند.
هماکنون تعداد کشته شدگان از صد هزار نفر گذشته است،بیش از یکچهارم ۲۱ میلیون جمعیت سوریه آواره شدهاند، نیمی از شهرهای اصلی این کشور ویران شدهاند و براساس پیشبینی سازمان ملل، تا پایان امسال نیمی از جمعیت این کشور به کمکهای غذایی نیازمند خواهند بود. آنچه که به عنوان خیزش محبوب و فراگیر آغاز شد، به برادرکشی بیپایان بدل شده است و تنها سناریوهای قابل تصور برای نتیجه این درگیری کاملا ناامیدکننده هستند. پیروزی مخالفان بشار اسد، انتقامکشی اکثریت ۷۰ درصدی سنی را از اقلیت به همراه خواهد داشت و با تداوم بنبست کنونی، تجزیه سوریه به نواحی متخاصم همیشگی و به نزاعی تبدیل میشود که ۱۵ سال است لبنان، همسایه سوریه، را درگیر کرده است.
اما اتفاقات بدتری نیز ممکن است رخ دهد. با توجه به اینکه دومیلیون پناهنده سوری در کشورهای همسایه اسکان داده شدهاند، مشکلات سوریه به آنسوی مرزهای این کشور سرایت کرده است. گسترش نزاع، تزلزل مرزهای سوریه را آشکار میکند. این«خطوط روی خاک» که یک قرن پیش توسط قدرتهای اروپایی مقتدر با کمترین وابستگی احساسی بر روی زمین ترسیم شدند،احتمالا در آینده دوباره روی خون رسم میشوند. درحال حاضر، گروههای کرد در شمال شرق سوریه چیزی شبیه به منطقه خودمختار برای خود دستوپا کردهاند که فعلا با کردستان عراق و کردهای ترکیه پیوند ضعیفی دارد.
هماکنون، تنشهای فزاینده بین سنیها و شیعیان سوریه، آتش تعصبات فرقهای را در عراق،لبنان و حتی یمن روشن کرده است و احتمال تنش بین شیعه و سنی را در این منطقه افزایش داده است. فتنه بزرگ بین گروههای اصلی اسلام، با توجه به فوران دورهای آن، دوباره به جریان افتاده است. در جهان عرب میگویند: «فتنه خفته است، لعنت خدا بر کسی که آن را بیدار کند.»
تراژدی سوریه و با مقیاسی کمتر، مشکلات ناشی از دوره گذار در دیگر کشورهای عربی، تاثیرات ناخوشایند دیگری نیز داشته است. رژیمهایی که تاکنون در برابر اصلاحات مقاومت میکردند، اکنون آن را به عنوان بهانهای برای چسبیدن به شیوههای قدیمیشان به کار میبرند. پادشاهیهای غنی از نفت خلیج فارس، محدودیتهای آزادی بیان را تشدید کردهاند. با وجود این که اکثر شهروندان آنان وضع مالی خوبی دارند، اما زیر این ظاهر آرام، ناآرامی پنهان شده است.
به طور خلاصه، عملکرد بهار عربی تاکنون شدیدا منفی بوده است. اما نشریه اکونومیست براین باور است که این گونه نتیجهگیری کردن عجولانه است. به جای آن که بگویم بهار عربی به پایان غمانگیزی رسیده است، باید بگویم موج تغییر تازه شروع شده است. با توجه به تجارب دیگر نقاط جهان، دوره گذار نه چند ماه بلکه چند سال و حتی دههها طول خواهد کشید.
نا آرامیها و مطمئنا خونریزیهای بیشتری در راه خواهد بود. اما، این مساله در بخشی از جهان که در آن تغییرات اجتماعی ازجمله رشد سریع جمعیت و شهری شدن متناسب با تکامل سیاسی نبوده است، اجتنابناپذیر خواهد بود. بحث بر سر موضوعات حساسی نظیر رابطه بین دولت و مذهب، قدرت مرکزی و قدرتهای محلی و حقوق فردی و جمعی را نمیتوان تا ابد مسکوت گذاشت. سرانجام باید به این موضوعات پرداخته شود.
مترجم: رفیعه هراتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست